تاریخ : جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 18 شوال 1445 Friday, 26 April , 2024

سردرگمی تاریخی روسیه

  • ۲۹ فروردین ۱۴۰۱ - ۷:۰۶
سردرگمی تاریخی روسیه
يكي از بزرگ‌ترين مسائلي كه روسيه در روزگار معاصر با آن مواجه است، فقدان برآورد دقيق از جايگاه فعلي خود در سطوح كلان جهاني است. مساله بحران هويت در اعماق تاريخ روسيه نيز يكي از مهم‌ترين چالش‌هاي اين كشور محسوب مي‌شده اما زماني توجه همگان را به خود معطوف ساخت كه قدرت‌نمايي هفتاد و اندي ساله شوروي رو به افول نهاد و از آن قدرت بزرگ جهاني، بحران‌هاي عميق و ريشه‌دار اقتصادي و اجتماعي روي دستان روسيه جديد باقي ماند.
علی اخوان، دانشجوی دکترای مطالعات روسیه در دانشگاه تهران

البته اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی بسان ریش سفید لب موتی بود که میان فرزندان خود تفاوت قائل می‌شد. میراثی که بیش از همه چشم‌نوازی می‌کرد به برادر بزرگ‌تر یعنی فدراسیون روسیه رسید. روسیه حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد و سلاح‌های هسته‌ای تلنبار شده شوروی را به ارث برد. این ارثیه‌ای بود که می‌شد با اتکا به آن هنوز هم در زمره قدرت‌های برتر جهانی حضور داشت، اما با آن همه بحران‌های اقتصادی و اجتماعی، مجالی برای سرخوشی و رویابافی برای احیای قدرت گذشته وجود نداشت. بنابراین چالش‌های پیش‌رو، مزیدی بر علل عدیده دیگر شد تا روسیه را با یک بحران هویتی ریشه‌دار روبه‌رو سازد. عذاب بزرگی است برای یک ملت که از صدر به ذیل کشیده و آنگاه با این پرسش کلیدی مواجه شود که کجای دنیا ایستاده است؟ به شرق تعلق دارد یا به غرب؟ از کدام نظام ارزشی باید حراست کند؟ و سوالات متعدد و متکثر دیگری که نتیجه‌ای جز تعمیق سردرگمی درباره کیستی ملی و چیستی سپهر فکری و ایدئولوژیک ندارد. 

مساله تعلق روسیه به غرب یا شرق از زمان پترکبیر به شکل رسمی وارد محافل فکری و فلسفی روسیه شد و گروه‌بندی و یارکشی ایدئولوژیک خاصی در این مقطع شکل گرفت که اثرات آن تا به امروز نیز پایدار و باقی است. جریان‌های اسلاوگرایی و غرب‌گرایی از اصلی‌ترین این گروه‌بندی‌ها بودند که هر یک، تئوریسین‌ها و عقاید منحصر به خود را داشتند. مساله هویت روسی به میدان جنگ فکری و فلسفی بدل شد و دامنه آن به عصر حاضر رسید. یکی از دلایلی که امروز، برادر بزرگ‌تر یعنی روسیه عنان از کف داده و برادر کوچک‌تر یعنی اوکراین را به باد کتک گرفته، همین جدال فلسفی است. روسیه که از آن بوی تفکر اوراسیایی به مشام می‌رسد تحمل وصلت اوکراین با طایفه غیرهمکیش و غریبه را ندارد. در واقع، اوکراین تبدیل به آوردگاه ایدئولوژیک غرب‌ستیزان و غرب‌پرستان شده است اما این‌بار قلم و کاغذ در مجادله فلسفی جای خود را به اسلحه و باروت داده‌اند تا ثابت شود روسیه در این موضوع ناموسی با احدی شوخی ندارد. 

روسیه که پس از فروپاشی شوروی، خود را از عرش کشیده و به فرش رسیده می‌انگارد این حق را برای خود قائل است تا از هویت روسی که حتی خودش نیز تفسیر و تلقی دقیقی از آن ندارد، حراست و صیانت کند. این سردرگمی و ابهام در سطح نخبگان در دهه نود میلادی به شکل ملموسی نمود و ظهور یافت. در آن زمان قبله‌نمایی که در دست سران کشور قرار داشت، جهت غرب را نشان می‌داد. زمانی‌که بحران‌های باقیمانده از دوران شوروی به دست غرب نیز لاینحل باقی ماند، پریماکوف که به منصب وزیر امور خارجه گمارده شده بود با دیدگاه‌های اوراسیاگرایانه خودش گفتمان دیگری در سیاست خارجی روسیه ایجاد کرد. ناامیدی از غرب باعث شد تا بوریس یلتسین در آخرین نطق شب سال نو از مردم کشورش معذرت‌خواهی کند به دلیل آنکه چیزی را که قبل از به دست گرفتن قدرت ساده می‌انگاشت به شکل زجرآوری سخت و طاقت‌فرسا پیش چشمانش نمود یافت و برای مقابله با بحران عاجز ماند. قدرتی که با این کیفیت به دست پوتین برسد مختصات و ویژگی‌های خاص خود را داراست. همان‌گونه که دانیل با بازی سرگئی بودروف در پایان شماره دوم فیلم برادر، هنگامی که از پنجره هواپیما بیرون را نظاره می‌کرد با ترانه «گودبای امریکا» از ایالات متحده خداحافظی کرد، در سیاست خارجی روسیه نیز نقطه فراق بین غرب و روسیه در عصر معاصر آغاز شد. این یکی از دلایلی است که روسیه با غرب مرزبندی دقیقی دارد و گرایش اقمار سابقش به غرب را نمی‌پذیرد.

نویسنده

لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=4995
  • نویسنده : علي اخوان
  • منبع : اعتماد
  • 451 بازدید

برچسب ها