بسته خبری ایراس از حوزه اوراسیا (جمعه ۲۷ خرداد ۱۴۰۱) بسته خبری ایراس از حوزه اوراسیا (چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱) ❗️بسته خبری ایراس از حوزه اوراسیا (چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۱) پیامدهای تحریمها علیه روسیه واقعیتهای توافق هستهای اوکراین وضعیت مهاجران تاجیک در روسیه پس از حادثه تروریستی مسکو جمعبندی انرژی خزر: چشمانداز باکو برای سرمایهگذاری برای تحقق طرحهای صادرات انرژی مغفول ماندن ظرفیتهای ارس در کریدور شمال-جنوب عید نوروز در پاکستان انتخاب مجدد پوتین چه معنایی برای جهان دارد؟ دیاسپورای چینی: بدون راه فرار
مقصد مهاجران چینی ثروتمند تغییر کرده است. پنجاه سال پیش 9 نفر از هر 10 نفر چینی در آسیا ساکن بودند، درحال حاضر این رقم 7 نفر به ازای 10 نفر است.
چین در چارچوب تئوری موازنه نرم درصدد کمک به توسعه اقتصادی افغانستان و ایجاد امنیت در این کشور است تا زمینه تأثیرگذاری افراطگرایان اسلامی بر سین کیانگ را به حداقل برساند.
GSI بر این باور قوی استوار است که منشور سازمان ملل و همچنین اهداف و اصول اساسی سازمان ملل متحد به هیچ وجه قدیمی نیستند.
اقتصاد جهان مطمئناً میتواند از تنشزدایی آمریکا و چین منتفع شود. نشست میتواند پیامدهای جهانی داشته باشد.
شورای آتلانتیک با بررسی داده ها و همچنین لحاظ کردن شاخص فلاکت مدعی است که غرب، بالاخص ایالات متحده، در شرایط کنونی و به دلیل بحران اقتصادی حاکم بر بسیاری از کشورهایی که در همسایگی سرزمین های اشغالی قرار دارند، قادر است از اهرم مالی جهت نیل به اهداف خود استفاده کند، در غیر این صورت میدان را به چین واگذار کرده است.
گروه بریکس شامل کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است. اعضای این گروه درصدد آن هستند که از ژانویه آینده کشورهای آرژانتین، مصر، اتیوپی، ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی را به عضویت بپذیرند. این موضوع چشمانداز جدیدی را برای بریکس جدید در عرصه اقتصاد جهانی مطرح کرده که متضمن فرصتها، تهدیدها (برای جمهوری اسلامی ایران) و آرزوها (برای گروه بریکس) است. در این نوشتار به تبیین ابعادی از محورهای مزبور پرداخته میشود.
کمیل تسلط ولو نسبی چین بر این منطقه ژئوپلیتیکی، به مفهوم موفقیت این کشور در پیوند دو حوزه هارتلند و ریملند و آشکار شدن ظرفیت های ژئوپلیتیکی افغانستان در قالب چهار راه تجارت و ترانزیت می باشد.
لازم است تا فعالیتهای چین در افغانستان را در چارچوب راهبرد بلند مدت آن برای دسترسی به منابع راهبردی و همچنین رقابت جهانی آن با آمریکا در نظر گرفت. لذا به رغم همه ادعاهای مطرح شده درباره عدم علاقه چین به ایجاد «حوزه نفوذ»، مولفههایی از ایجاد حوزه نفوذ دیده میشود. به لحاظ سیاسی نیز به نظر میرسد که پکن تمایل دارد تا بعد از شکست سایر بازیگران بینالمللی در افغانستان به بازیگر مهمی در این کشور بدل شود؛ هر چند ظاهرا نمیخواهد نوعی برتری انگاری و پیروزنمایی افراطی را از خود به نمایش بگذارد. هنوز مشخص نیست که آیا چین به دنبال تحقق منافع (و پروژههای) اقتصادی حقیقی در افغانستان است یا این که از این پروژهها برای انگیزهبخشی به حکومت طالبان در حوزههای امنیتی و سایر حوزهها استفاده میکند. جواب این سئوال بله و خیر نیست چون تعادل بین این دو گزینه، ممکن است به واسطه تحولات سیاسی منطقه یا جهان تغییر پیدا کند.