تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ 20 رمضان 1445 Friday, 29 March , 2024

چرا آمریکایی ها در آسیای مرکزی پایگاه نظامی نخواهند داشت

  • ۱۰ تیر ۱۴۰۰ - ۰:۰۴
چرا آمریکایی ها در آسیای مرکزی پایگاه نظامی نخواهند داشت
تلاش‌های آمریکا برای توافق درخصوص استقرار پایگاه نظامی در یکی از کشورهای آسیای مرکزی پس از خروج از افغانستان تاحدودی عجیب بود. در اوایل ماه می رسانه‌های آمریکایی از جستجوی محلی برای پایگاه‌های نظامی توسط پنتاگون در نزدیکی افغانستان خبر دادند. ازبکستان و تاجیکستان نامزدهای مورد نظر برای استقرار پایگاه نظامی بودند. در برخی مطالب به قرقیزستان هم اشاره شده است. در پایان ماه پاکستان هم به این لیست اضافه گردید.

با این حال، در دهه آخر ماه می این موضوع پایان یافت. ضمیر کابل‌اف، نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در افغانستان در مصاحبه با روزنامه “ایزوستیا” توضیح داد که براساس اطلاعات وی، تاشکند و دوشنبه اگرچه درخواست رسمی از آمریکایی‌ها دریافت نکردند، اما به وضوح مشخص کردند که تمایلی به استقرار پایگاه نظامی در کشور خود ندارند. ازبکستان همانند پاکستان به وضوح خاطرنشان کرد که پذیرای تاسیسات نظامی آمریکا در کشور خود نخواهد بود اما دیگر نامزدهای نامبرده در این مورد اظهار نظر نکردند. اما با توجه به اینکه قرقیزستان و تاجیکستان عضو سازمان پیمان امنیت جمعی هستند و ترکمنستان هم یک کشور بی طرف است ( به دلیل اصل بی طرفی و تصویب آن در سازمان ملل، ترکمنستان عملاً نمی‌تواند میزبان هیچ پایگاهی باشد)، استقرار نیروهای آمریکایی در آنها غیرممکن است.  

تمام بازیگران منطقه‌ای از اینکه چنین ایده‌ای به ذهن امریکایی‌ها خطور کرده است متعجب هستند. آسیای مرکزی در سال‌های اخیر به منطقه‌ای تبدیل شده است که در آن مخالفان ژئوپلیتیکی آمریکا –روسیه، چین، ایران، جنبش طالبان – مانع هر گونه حضور نظامی آمریکایی‌ها می‌شوند و این یک سابقه مهم است. در حال حاضر، روسیه و چین ائتلاف‌های اقتصادی-امنیتی قوی با کشورهای آسیای مرکزی تشکیل داده‌اند که از آن میان می‌توان به سازمان همکاری شانگهای، سازمان پیمان امنیت جمعی و اتحادیه اقتصادی اوراسیا اشاره کرد. با توجه به سطح وسیع تعاملات و همچنین نزدیکی این دو کشور به منطقه آسیای مرکزی، به نظر می‌رسد که آمریکا بعد از خروج از افغانستان، شانس کمی برای نفوذ در کشورهایی مانند تاجیکستان، قرقیزستان، ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان داشته باشد.

 آمریکا به دلیل شکست نظامی- سیاسی از افغانستان خارج می‌شود. آمریکایی‌ها پس از تضعیف اساسی ساختارهای القاعده و نابودی بن لادن (اهداف آمریکا پس از  رویدادهای ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ )، بدون داشتن هیچ استراتژی و هدفی؛ جنگ را ادامه داد و بدین ترتیب، تصمیم خروج از افغانستان مدتها به تعویق افتاد.
با این حال، این دلیلی برای تضعیف اساسی حضور آمریکا در منطقه نیست. معمولا کشورهای کوچک که تحت فشار قدرت‌های بزرگ مانند روسیه و چین قرار دارند، سعی دارند تعداد زیادی از بازیگران خارجی را برای آزادی مانور؛ وارد منطقه کنند.

 کشورهای آسیای مرکزی سعی دارند همکاری با آمریکا، از جمله گفتگوی سیاسی را در چارچوب قالب “۱+۵” (قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، ترکمنستان+آمریکا) حفظ کنند. برخی از آنها کمک‌های نظامی قابل توجهی از آمریکا دریافت کردند. اما در سیستم روابط متقابل که در منطقه شکل گرفته است، همکاری آنها با آمریکا محدود است.

 پس از ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ روسیه برای بهبود روابط با غرب، از استقرار نیروهای آمریکایی در آسیای مرکزی حمایت کرد. کشورهای منطقه با کمال میل سرزمین‌های خود را برای استقرار واحدهای نظامی آمریکا و متحدانش ارائه کردند.

 پکن با این امر مخالفت کرد، اما نظرش به سادگی نادیده گرفته شد. خود چینی‌ها هم مخالفت سرسختانه را با این برنامه‌ها، ضروری نمی‌دانستند. با این حال، در اواسط دهه ۲۰۰۰ روسیه و چین شروع به تلاش مشترک برای خروج آمریکایی‌ها از منطقه کردند.

 در سال ۲۰۰۹ قربان بیک باقی اف، رئیس جمهور قرقیزستان توافق با مسکو پیرامون بستنِ پایگاه نظامی آمریکایی “ماناس”  را نقض کرد. وی پس از آن مدت زیادی رئیس جمهور نبود و حکومتش در نتیجه انقلاب قرقیزستان سرنگون شد. در ماه نوامبر سال ۲۰۱۳ بیشکک در نهایت از بستن پایگاه ماناس خبر داد. فرودگاه بین‌المللی ماناس نام اصلی‌ترین فرودگاه کشور قرقیزستان است که در ۲۵ کیلومتری شمال-غربی پایتخت، بیشکک قرار گرفته است. پایگاه هوایی ماناس بخشی مجزا از فرودگاه بین‌المللی ماناس است. این پایگاه هوایی در ابتدا توسط اتحاد جماهیر شوروی تأسیس شد. اما با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و جدایی قرقیزستان از روسیه، پایگاه هوایی ماناس برای مدتی استفاده نظامی نداشت.

 چند سال بعد نفوذ چین در منطقه تقویت شد. از دیدگاه آمریکایی‌ها، نفوذ چین در پس زمینه تضعیف روسیه که به پایگاه‌های نظامی خود به عنوان آخرین تکیه‌گاه حضور در منطقه چسبیده است، تقویت شد. به اعتقاد تحلیل‌گران آمریکایی، این وضعیت باید دیر یا زود روسیه را دچار ناامیدی می‌کرد، جاه‌طلبی‌های چین را بیشتر می‌کرد، درگیری مسکو و پکن را بر می انگیخت و فضا را برای بازی‌های سیاسی آمریکا باز می‌کرد. اگرچه عجیب به نظر می‌رسد، اما این تخیلات بی‌اساس، مدتها پایه و اساس انتشارات و مقاله‌های کارشناسان در رسانه‌ها نه تنها در غرب، بلکه در روسیه بود.

اما در واقع، از سال ۲۰۱۰ تا سال ۲۰۱۹ تجارت چین با بزرگ‌ترین اقتصاد منطقه – قزاقستان – به میزان قابل توجهی کاهش یافت. تجارت در این دوران از بیش از ۲۰ میلیارد دلار تا ۱۴٫۴ میلیارد دلار کاهش یافت. سهم چین در ورود سرمایه‌گذاری‌های خارجی مستقیم به قزاقستان از سال ۲۰۱۰ تا سال ۲۰۲۰ بیش از ۲ برابر کاهش یافت. چین دیگر حتی در حوزه تجارت کالاها، بزرگ‌ترین شریک قزاقستان نیست، چه رسد به تجارت خدمات و صدور نیروی کار.


 در سال ۲۰۱۹ چین هنوز هم برای ازبکستان به عنوان اقتصاد دوم منطقه، بزرگ‌ترین شریک تجاری بود و از روسیه پیشی گرفت (۱۸٫۱% در مقابل ۱۵٫۷%)، اما در تجارت ازبکستان با کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا شکست خورد (۱۰% تجارت ازبکستان به قزاقستان و قرقیزستان تعلق داشت).

در عین حال، حواله‌های پول از جانب مهاجران کاری در روسیه، حدود ۱۵% تولید ناخالص داخلی ازبکستان را تشکیل می‌دهد. اگر برنامه‌های همگرایی ازبکستان و اتحادیه اقتصادی اوراسیا اجرا شوند، وابستگی این کشور به چین کاهش خواهد یافت.

 قرقیزستان به عنوان عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا سود قابل توجهی را از تجارت واسطه‌ای کالاهای چینی (۳۵٫۴% واردات) دریافت می‌کند. اما بازار اصلی برای صادرات این کشور در درجه اول، انگلیس است که صادرات طلا به آن صورت می‌گیرد . قزاقستان و روسیه هم رتبه های دوم و سوم را دارند. چین با ۴٫۷% رتبه پنجم را دارد. در سال ۲۰۱۹ چین برای تاجیکستان  شریک تجاری سوم پس از روسیه و قزاقستان بود.

 به طور کلی، پیش‌بینی‌های تسخیر اقتصادی آسیای مرکزی توسط چین و درگیری با روسیه همانند مباحث مربوط به اسکان چینی‌ها در خاوردور یک خیال خام بود.
 شکست پروژه‌های همگرایانه روسیه در منطقه هم بسیار اغراق آمیز بود. این پروژه‌ها باعث می‌شوند که روسیه سهم خود را در تجارت با شرکا افزایش دهد. علاقه پکن به آسیای مرکزی هم بسیار زیاد اغراق آمیز جلوه داده شده است. از دهه ۲۰۰۰ مشخص شد که چین بیشتر به توسعه طلبی دریایی گرایش دارد.

بدین ترتیب، منافع مسکو و پکن در آسیای مرکزی به تعادل خاصی رسیده‌اند. هدف اصلی روسیه و چین دفاع از منافع خود در منطقه است. بدین منظور باید آمریکا از منطقه خارج شود. در عین حال، در دهه اخیر، ابزار مورد استفاده دو کشور برای اجرای این برنامه‌ها، به میزان قابل توجهی گسترش یافته است. چین در عرض ۳ سال چندین عملیات تحریمی حساب شده، سخت و موفق را انجام داده است. دردسرهای ایجاد شده برای کره جنوبی پس از استقرار سامانه موشکی ضدبالستیک تاد (THAAD) در آنجا مثالی است که نشان می‌دهد برای کشوری که پایگاه نظامی آمریکا در آن مستقر شود چه اتفاقی خواهد افتاد.

پکن و مسکو معتقدند، این سامانه به نوعی تنظیم شده است که رادارهای آن می تواند اطلاعاتی را از موشک های آنان جمع آوری کند و حتی به سامانه دفاعی آمریکا در ژاپن مرتبط شود. سیستم تاد یک برنامه تسلیحاتی با قابلیت تحرک و جابجایی است که برای نابودی موشک های بالستیک کوتاه برد و میان برد درست چند ثانیه پیش از برخورد با زمین طراحی شده است.

این سامانه ضد موشکهای بالستیک که توسط شرکت تسلیحاتی آمریکا «لاکهید مارتین» ساخته شده است دارای برد رادار هزار کیلومتر، برد عملیاتی ۲۰۰ کیلومتر و سرعتی معادل ۱۰ هزار و ۸۰ کیلومتر بر ساعت می باشد. در سال‌های ۲۰۱۷-۲۰۱۶ چین برخی تحریم‌ها را علیه کره جنوبی اعمال کرد و آن را وادار کرد وارد اتحاد سه گانه با آمریکا و ژاپن نشود.  مسکو هم تمایل دارد از ابزارهای فشار اقتصادی استفاده کند.

 مهم‌ترین نکته این است که در سال‌های اخیر، بازیگران منطقه‌ای بارها متقاعد شده‌اند که اگر هر یک از متحدان امریکا با روسیه یا چین درگیری شوند، آمریکایی‌ها  نه تنها نمی‌توانند از آنها دفاع کنند، بلکه حتی نمی‌توانند پیامدهای این درگیری را کمتر کنند. برای مثال لازم نیست راه دوری برویم. کافیست رویدادهای گرجستان-۲۰۰۸ و اوکراین – ۲۰۱۴ را به یاد آوریم.

تغییر خط مقدم جبهه در جنگ سرد جدید نیز اینگونه به نظر می‌رسد. برخی از متحدان آمریکا مانند ترکیه و فیلیپین ناگهان از پیروی از آمریکا دست می‌کشند و سیاست چندجانبه مستقل را اجرا می‌کنند. برخی دیگر مانند کره جنوبی ضمن حفظ اتحاد با آمریکا، منافع خاص دشمنانش را نیز در نظر می‌گیرند. گروه سوم به تدریج با از دست دادن اعتماد به کارایی ضمانت‌ها و قدرت آمریکا، تصمیم می‌گیرند مسائل را با پکن یا مسکو حل و فصل کنند. همان کاری که اغلب آسیای مرکزی، خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی انجام می‌دهند. این یک فرآیند تدریجی است.


 کاهش تدریجی حوزه نفوذ آمریکا مستلزم انجام اقدامات اقتصادی و سیاسی هماهنگ مسکو و پکن است. این فرآیند در حال انجام بوده و بحران و تفرقه درون آمریکا نقش مهمی در آن ایفا می‌کنند.


از بین بردن نفوذ جهانی آمریکا بدون درگیری مسلحانه مستقیم با آن، بهترین سناریوی محتمل برای مسکو و پکن است. پویایی در آسیای مرکزی نشان می‌دهد که این امر مستلزم تلاش ۳۰-۲۰ ساله است.

نویسنده

لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=1822
  • منبع : موسسه مطالعات راهبردی شرق
  • 1079 بازدید

برچسب ها