تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ 20 رمضان 1445 Friday, 29 March , 2024

وابستگی متقابل ژئوپولیتیکی و هیدروپولیتیکی افغانستان و ایران

  • ۳۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۳
وابستگی متقابل ژئوپولیتیکی و هیدروپولیتیکی افغانستان و ایران
امنیت آبی شرق ایران در پیوند با رود هیرمند/هلمند است. این رود کارکرد بی‌همتایی در کشاورزی، تأمین آب تالاب هامون و فراهم‌سازی آب آشامیدنی برای بخشی از جمعیت شرق ایران دارد. موقعیت بالادستی افغانستان در حوضه آبریز هلمند موقعیت هیدروهژمونیکی به آن بخشیده که کد ژئوپولیتیک سیاست خارجی افغانستان در پیوند با ایران است. از سوی دیگر موقعیت محصور در خشکی و وابستگی افغانستان به ایران از جمله حضور چند میلیون مهاجر، شبکه راه آهن هرات -خواف و بندر چابهار، افغانستان را در موقعیت پایین‌دستی ژئوپولیتیک قرار داده است که در آینده نیز این پایین دست بودن در حوزه ترانزیت تشدید خواهد شد . بر این اساس، ایران مکمل ژئوپولیتیک افغانستان و افغانستان مکمل هیدروپولیتیک ایران است و گریزی هم از این هم‌تکمیلی نیست. منافع و امنیت دو کشور به شدت در هم‌تنیده است.

وکیل احمد تیموری، کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی اهل افغانستان در مطالعات راهبردی شرق

مقدمه
منابع جغرافیایی در سطح زمین ناهمسان و نابرابر پراکنده و گسترده هستند و هیچ مکانی روی زمین وجود ندارد که به تنهایی بتواند نیازهای ساکنان خود را فراهم کند. از این‌ رو، همه مکان‌‎ها برای فراهم‌ سازی نیازمندی‌های خود به مکان‌های دیگر وابسته هستند. هر محیط جغرافیایی درگیر دو دسته مؤلفه منابع و مزیت‌های محیطی و  کاستی‌ها و تنگناهای محیطی است که ‌می‌توانند از طریق برقراری همکاری و دادوستد، چرخه‌ای از تعاملات هم‌تکمیلی را پدید آورند که طی آن، هر مکان جغرافیایی مکمل مکان دیگر به شمار آید تا روابط مبتنی بر رقابت و کشمکش مکا‌ن‌ها به مناسبات دوستانه همراه با همکاری تبدیل شوند.

در این میان، زیست و بقاء جانداران به شدت در پیوند با پیدایش و پراکندگی منابع آب است. این در حالی است که منابع اندک آب شیرین، ناهمسان توزیع شده‌اند و مناطق پهناوری از جهان به واسطه بارش اندک، خشک‎سالی‌‎‌های پیاپی و گرمای بالا همواره درگیر چالش کم‌آبی بوده‌اند. نخستین جوامع و مدنیت‏‌ها در کناره منابع آب برپا شده‌اند و اساساً زیست انسان و ماندگاری جانداران با کم‎ آبی و بی‌آبی ناسازگار است. با نگرش به رشد جمعیت، گسترش کشاورزی، افزایش شهرنشینی، آلودگی منابع آب و دگرش‌های اقلیمی به‌ویژه افزایش گرمایش جهانی و کاهش بارش؛ آب در سطوح اجتماعی و مقیا‌‌‌س‌های جغرافیایی در کانون مناسبات قدرت قرار گرفته ‎است. در آن دست مناطقی که ذاتآ کم بارش هستند و منابع آب موجود تکاپوی نیازهای فزاینده را نمی‌‎کند و در منش و کنش حاکمان، رویکرد ژئوپولیتیک سنتی در شکل رقابت حاکم است، منطقه رو به بی‌ثباتی و تنش می‌‌گذارد.

 بیش از ۲۶۰ حوضه آبریز مشترک در جهان وجود دارد که کشورهای مختلف به تناسب شیب زمین و جریان آب در این حوضه‌ها موقعیت بالادستی یا پایین‌دستی دارند؛ موقعیت‌هایی که به طیفی از مناسبات هیدروپولیتیک از همکاری تا درگیری انجامیده‌اند. ایران از آن دست کشورهای منطقه است که با وجود پهناوری جزء کشورهای خشک و نیمه‌خشک به ‎شمار می‌رود. حیات و مدنیت بسیاری از سکونتگاه‌های مناطق شرقی آن به همین آب‌های مرزی وابسته است که از افغانستان سرچشمه می‌گیرند. با نگرش به پیامدهای، محیط زیستی، امنیتی و جمعیتی، از دهه چهل خورشیدی به بعد اساساً مقامات بلند پایه و شهروندان ایرانی از هرگونه اقدامی که منجر به کاهش آب ورودی به ایران منجر شود، می‌هراسند. در چهارم  فروردین سال گذشته روی رود هلمند که به سمت دریاچه هامون روان است سد کمال‌خان توسط رئیس جمهور سابق افغانستان افتتاح شد. رودی که یکی از مهمترین منابع آب دریاچه هامون و به عبارتی دیگر فراهم‌کننده آب آشامیدنی شهرهای زابل و زاهدان است.

جغرافیای افغانستان
افغانستان با آب و هوایی خشک و نیمه خشک در قالب زمستان‌های سرد و تابستان‌های گرم، سرزمینی کوهستانی است و همین پهنه گسترده کوهستانی سبب برف‌گیری رشته کوه‌ها و پیدایش رودهای بسیاری  به‌ویژه در منطقه مرکزی افغانستان شده ‎است. افغانستان از منظر روان‌آب‌های سطحی به چهار حوضه آمودریا، کابل، هری‌رود و هلمند-ارغنداب تقسیم می‌شود. که در این میان، شیب زمینِ دو حوضه آبریز هریرود و هلمند به سوی ایران است که در فراهم‌سازی امنیت آبی شرق ایران نقش بنیادی داشته‌اند. از زمان سقوط حکومت اول طالبان تا قدرت گیری مجدد این گروه، مقامات بلند پایه ملی و محلی افغانستان در قالب راهبرد مدیریت منابع آب کوشیده‌اند با ساخت انواع سد روی رودخانه‌های افغانستان آب‌ این رودها را مدیریت و از ورود آنها به کشورهای پایین‌دست جلوگیری کنند.

اقتصاد افغانستان
بر بنیاد داده‌ها، جمعیت افغانستان در سال ۲۰۲۰ نزدیک به ۳۹ میلیون نفر برآورد شده است. ۲۶ درصد جمعیت افغانستان شهرنشین هستند و بیشتر این جمعیت نیز در پای کوه و دره‌های داخلی و پیرامون رشته کوه هندوکش پراکنده‌‎اند. از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۲ افغانستان بیش از یک دهه رشد سریع اقتصادی و بهبود شاخص‌های مهم اجتماعی با میانگین رشد سالانه ​​۹٫۴ درصد را تجربه کرد. طی ۱۸ سال گذشته میانگین نرخ رشد اقتصادی افغانستان ماهیت و نمودی فزاینده داشته به‌گونه‌ای که تولید ناخالص داخلی آن از چهار میلیارد دلار در سال ۲۰۰۲ به ۲۰.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۳ رسید و از آن زمان تاکنون میانه ۱۹ تا۲۰ میلیارد دلار در نوسان بوده است.

میزان صادرات افغانستان نزدیک به ۸۰۰ میلیون دلار است که بخش عمده آن میوه و خشکبار، فرش دستباف و گیاهان دارویی است. درآمد دولت نیز از سال ۲۰۱۴ بدین سو پیوسته رو‌ به فزونی بوده اما با نگرش به کمبود نیروی کار ماهر، کاستی و کمبود زیرساخت‌های اقتصادی و کشاورزی، وابستگی حکومت بر کمک‌های خارجی نابه‌سامانی‌و بی‌ثباتی اوضاع سیاسی، جنگ‌های ماندگار، فساد اداری و چالش‌های آن در بهبود فضای کسب‌وکار و ناکارآمدی نظام مالیاتی، خشک‌سالی، بی‌کاری، کاهش اعتماد سرمایه‌گذاران، از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰رشد اقتصادی افغانستان به میانگین ۵/۲ درصد افت کرده است. افغانستان نیروی کاری، هشت و نیم میلیون نفری دارد و نرخ بیکاری نیز ۲۴ درصد است. در این میان، بخش‌های کشاورزی۲۳ درصد، صنعت۲۱ و خدمات ۶۰ درصد تولید ناخالص داخلی کشورمان را به خود اختصاص داده‌اند. تولید و مصرف برق یکی از شناسه‌های صنعت و توسعه است. در وضعیت کنونی تولید برق کشور افغانستان یک میلیون و ۲۷۰ کیلووات ساعت است که بیش از نیمی از آن برق‌آبی است.

در حالی که  که مصرف آن بیش از پنج و نیم میلیون کیلووات ساعت است که در این میان، چهار میلیون و چهارصد کیلووات ساعت آن از خارج وارد می‌شود. بیش از نیمی از جمعیت افغانستان زیر خط فقر زندگی می‌کنند. نزدیک به ۸۰ درصد جمعیت کشور کشاورز، دامدار و روستایی و بیشتر این روستاییان به‌دلیل وابستگی به زراعت و بازارهای غیررسمی کار، فقیر هستند. سرمایه‌گذاری کم و بلایای طبیعی به بازار کشاورزی آسیب بنیادی زده ‌است. بازاری که بیشتر مردم برای اشتغال به آن وابسته هستند. تولیدات کشاورزی وابستگی کاملی به برف‌های نامنظم زمستانی و باران‌های بهاری برای آبیاری دارد. شیوه‌های آبیاری کشاورزی نیز بسیار ابتدایی هستند. بهره‌برداری به ‎نسبت پایینی از ماشین ابزار، کودهای شیمیایی یا سموم دفع آفات انجام می‌شود.

درآمد۶۰ درصد از خانوارها به کشاورزی وابسته است. بر بنیاد یافته‌ها ۱۲ درصد سرزمین افغانستان قابل کشت است که از آن میان نیز فقط نیمی از آن کشت می‌شود. بیشتر زمین‌های قابل کشت برای محصولات دائمی در مناطق شمالی و غربی افغانستان واقع هستند. جدای از مواردی که برشمرده شد موقعیت خُشکی‌بستی (محصور در خشکی بودن) افغانستان در نااستواری اقتصاد آن بازتاب‌های جدی داشته و آن را از دیدگاه  صادرات و واردات کالاهای تجاری به بندرهای آبی دو همسایه شرقی و جنوبی یعنی ایران و به‌ویژه پاکستان وابسته نگاه داشته است. با این حال، مقامات افغانستان کوشیده‌اند که افزون بر بندرهای کراچی و گوادر در پاکستان و از بندر چابهار و بندرعباس در ایران نیز برای واردات و صادرات خود استفاده کنند. افزون بر این در آذر ماه سال گذشته (۱۳۹۹) نیز راه آهن هرات-خواف با هدف تکمیل بخشی از کریدور ریلی بین‌المللی شرق به غرب و توسعه منطقه گشایش یافت. راه آهنی که با ایجاد ظرفیت ترابری سالانه ۱۲میلیون تن بار و کالا نقش مؤثری در افزایش حجم صادرات و واردات و رشد اقتصادی افغانستان و توسعه دادوستد بین ایران و افغانستان خواهد داشت. افزون بر ظرفیت‌های ترابری ریلی بار و کالا، با بهره‌برداری از راه‌آهن هرات-خواف سالانه یک میلیون نفر مسافر نیز امکان رفت و آمد خواهند یافت.

منابع آب افغانستان
منابع آب افغانستان با وضعیت اقلیمی و کوهستانی آن پیوند استواری دارد. این کشور نیمه خشک تنوع و بی‌نظمی زیاد در میزان بارش دارد با این حال، در بخش پهناوری از این کشور، آب و هوای خشک قاره‌ای با تابستان‌های گرم و زمستان‌های سرد برقرار است. افغانستان با میانگین بارش۲۵۶ میلیمتر از مناطق خشک جهان به‌شمار می‌رود اما توزیع زمانی و مکانی یکنواختی ندارد. بارش افغانستان تابع دو عامل ارتفاع و عرض جغرافیایی است در مناطق پست جنوب به‌ویژه در غرب این کشور که در بخش کم ارتفاع و عرض جغرافیایی پایین قرار دارد هم‌مرز با ایران است میزان رطوبت فرو می‌کاهد، بارشی کمتر از ۲۰۰ میلیمتر دارد و دمای تابستان گاه به۵۰ درجه سانتی‌گراد نیز می‌رسد. در بسیاری از نقاط، کشاورزی آبی، کاملاً به ذوب برف کوهستان وابسته است.

فصل برف میانه مهر تا اردیبهشت است اما بسته به ارتفاع، متفاوت است. طی فصل‌های بهار و تابستان برف‌های کوهستانی ذوب می‌شوند و حوضه‌های پنچ‌گانه این کشور را تأمین می‌کنند. بر پایه برآوردها، افغانستان با ۷۵ میلیارد مترمکعب آب سالانه کمترین میزان ذخیره آب جهان را دارد. و این اعتقاد وجود دارد که کمبود زیرساخت‌های آب‌پایه و دگرش‌های اقلیمی، امنیت آبی و غذایی افغانستان را تهدید می‌کند. با این حال، طی دو دهه گذشته افغانستان بارها به‌گونه‌ای سراسری یا بخشی به‌ویژه در مناطق شمالی و بخش‌هایی از غرب درگیر خشک‌سالی بوده است. در این میان، دو رود هلمند و هریرود در غرب افغانستان که از کوهستان‌های مرکزی سرچشمه می‌گیرند به سوی ایران روان هستند و در فراهم‌سازی امنیت آبی شرق ایران نقش بنیادی دارند.

بندر چابهار و اقتصاد افغانستان
بندر چابهار در جنوب شرقی ولایت سیستان بلوچستان و یگانه بندر اقیانوسی ایران در کرانه دریای عمان و اقیانوس هند است. اسکله این بندر توانایی پهلوگیری کشتی‌های اقیانوس‌پیما را دارد. موقعیت ژئواکونومیک این بندر برای کشورهای هند، افغانستان و کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی به‌گونه‌ای است که وزن ژئوپلیتیک بالایی به آن بخشیده است. دست کم طی دو دهه گذشته سازندگی و سرمایه‌گذاری درخور توجهی در حوزه ساخت اسکله و افزایش گنجایش بارگیری کشتی‌های اقیانوس‌پیما، ساخت راه‌آهن به سوی آسیای مرکزی و دیگر سازه‌ها و زیرساخت‌ها انجام شده است.

همچنین، امنیت پایدار، خطوط ریلی، شبکه جاده‌ای گسترده و ظرفیت بندری مناسب، موقعیت مناسب ترابری، ترانزیت، و دریابُرد کالا و واگذاری مشوق‌های ویژه‌ای برای فعالیت از عوامل رقابت‌پذیری خطوط ترانزیتی ایران در سنجش با کریدور‌های رقیب به شمار می‌رود. افغان‌ها گرایش بالایی به دادوستد با هند دارند اما موقعیت محصور در خشکی کشور بازدارنده همکاری گسترده و فزاینده بوده است. از دیگر سو، پاکستانی‌ها تمایلی به گسترش مناسبات یاد شده ندارند و در این راه دست‌اندازهای بسیاری در برابر بازرگانان و دادوستد این دو کشور (افغانستان و هند) پدید آورده‌اند. بر بنیاد داده‌ها بندر چابهار این فرصت را براى بازرگانان افغانستان فراهم مى‌کند که نسبت به بندرهای دیگر، کالاهای خود را ٢٠ درصد زودتر صادر کنند. بر پایه همین داده‌ها هر کانتینر کالا براى بازرگانان افغان میانه ۵٠٠ تا١٠٠٠ دلار کم‌تر تمام مى‌شود. تا کنون نیز ۱۶۵ شرکت افغانستانی در این بندر پروانه فعالیت گرفته‌اند واردات کالا از راه پاکستان به ‎ویژه اگر از مبدا هند باشد همواره با چالش و تنگنا همراه بوده ‌است و پاکستان از بازرگانان افغان سالانه نزدیک به ۹۰۰ میلیون دلار در اشکال مختلف دریافت می کند.

افزون بر افغانستان، هند نیز به‌شدت در پی گسترش بازرگانی و صدور کالا به کشورهای آسیای مرکزی است. از این رو، بندر چابهار کشش و گیرایی بالایی در برنامه‌ها و دادوستد دو کشور داشته است. اشرف غنی در هنگام گشایش سد کمال‌خان اظهار داشت که «آینده نیمروز نه تنها به سد کمال‌خان بسته است بلکه به این بسته است که زرنج به یک بندر بین‌المللی قوی بدل شود و کلید زرنج، بندر چابهار است».

نتیجه‌گیری
امنیت آبی شرق ایران به ‎شدت در پیوند با رود هیرمند/هلمند است. افغانستان نیز کشوری کشاورزی‌پایه با بیشینه جمعیت عمدتاً روستایی، دامدار و فقیر است که کشاورزی فقط در ۶ درصد آن انجام می‌شود. در این میان، رود هلمند که نزدیک به چهل درصد روان‌آب‌های این کشور را در خود جای داده است، کارکرد بی‌همتایی در فراهم‌سازی کشاورزی و تأمین آب تالاب هامون و فراهم‌سازی آب آشامیدنی شهرهای شرق ایران دارد. از این‌رو، زیست و زیستگاه‌های شرق ایران و جنوب و جنوب شرق افغانستان پیوند سرراستی با آب هلمند دارند. در این میان، موقعیت بالادستی افغانستان در حوضه آبریز هلمند موقعیت هیدروهژمونیک بالایی به آن بخشیده که کد ژئوپولیتیک سیاست خارجی افغانستان در پیوند با ایران است. با نگرش به پیشینه چندین دهه‌ای سیاست افغان‌ها درباره کاهش حجم آب ورودی به ایران و با وجود قرارداد حقابه هامون، تداوم این سیاست در حوزه این رود با نگرانی کشور پایین دست همراه بوده و خواهد بود.

از سوی دیگر موقعیت محصور در خشکی و وابستگی افغانستان به ایران از جمله حضور چند میلیون مهاجر، شبکه راه آهن هرات -خواف و بندر چابهار، افغانستان را در موقعیت پایین‌دستی ژئوپولیتیک قرار داده است که در آینده نیز این پایین دست بودن در حوزه ترانزیت تشدید خواهد شد و نادیده‌انگاری این موقعیت برتر ایران توسط مقامات بلند پایه افغانستان غیر ممکن است. از این رو، منافع و امنیت دو کشور به شدت و به گونه فزاینده در هم‌تنیده است و در پیش گرفتن هر گونه سیاست معارض با منافع و مصالح هر یک از طرفین پیامدهای ناگواری دارد. بر این اساس، ایران مکمل ژئوپولیتیک افغانستان و افغانستان مکمل هیدروپولیتیک ایران است و گریزی هم از این هم‌تکمیلی نیست. همچنین تا اکنون بین ایران و افغانستان در خصوص رود هریرود هیچ معاهده و قرادادی به امضا نرسیده است که به نظر می‌رسد لازم است در این مورد مذاکره شود. افغانستان می‌تواند با عمل به معاهده موجود میان دو کشور و تحویل حقابه ایران که سالانه ۸۵۰ میلیون متر مکعب است، و حتی افزایش این حجم با توجه به پتانسیل و ظرفیت رودهای هریرود و هلمند، از تداوم بهره گیری از مزایای فراوان ژئوپلتیکی ایران، در حوزه انرژی و ترانزیت اطمینان حاصل کند.

نویسنده

لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=5707
  • نویسنده : وکیل احمد تیموری
  • منبع : موسسه مطالعات راهبردی شرق
  • 509 بازدید

برچسب ها