آناستازیا پیاتاچکووا کارشناس شورای امور بین الملل روسیه
علاوه بر مبارزه نسبتاً موفق با اپیدمی، این کشور در سه ماهه ابتدایی سال ۲۰۲۱ رشد تولید ناخالص داخلی ۱۸٫۳ درصدی را در مقایسه با سه ماهه آغازین سال ۲۰۲۰ به ثبت رسانده است. در شرایط فعلی، این نگرانی وجود دارد که به غیر از چین، گزینههای جدی دیگری برای توسعه همکاریهای اقتصادی بین المللی وجود نداشته باشد. برای بسیاری از کشورهای جهان، این مسئله با افزایش وابستگی به چین همراه است.
با این حال، شاخصهای اقتصادی بالا نیاز به بازسازی اقتصاد چین پس از متحمل شدن شوکهای ناشی از اپیدمی را نفی نمی کنند. بعلاوه، همانطور که تجربه هند و برخی از کشورهای دیگر نشان میدهد، شیوع ناگهانی اپیدمی هنوز کاملاً محتمل است و این احتمال وجود دارد که کمبود واکسن در جهان را به دنبال داشته باشد. در عین حال، پکن با رقابت فزایندهای از سوی ایالات متحده روبرو بوده و به طور کلی تحت فشار خارجی بی سابقه از سوی کشورهای غربی قرار دارد.
مجموعه این عوامل، پرسش هایی بیشتر و بیشتری را در مورد ویژگیهای توسعه جهانی “پساکوویدی” و همچنین رهبری چین در آن را مطرح میسازد.
در حال حاضر، چین همچنان تنها در حال سنجش خود در وضعیت جدید جهانی است: از طریق مجامع بین المللی تلاش میکند ارزش همکاری بین المللی را ترویج دهد، توافقهای تجاری منطقهای را منعقد کرده و در شرایط جدید زنجیرههای ارزش جهانی ایجاد کند.
با این حال، همانطور که میدانید کمیت اغلب بر کیفیت غلبه میکند؛ به خصوص در مورد چین. بنابراین، نباید تغییرات مداوم را دست کم بگیرید. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۷ اشاره شد که مفهوم برجسته چینی “جامعه ی سرنوشت مشترک” برای اولین بار به طور رسمی در قطعنامه سازمان ملل گنجانده شد. در زمان همهگیری، ابتکار کمربند و جاده با افزودن مفهوم “جاده ابریشم سلامت” دوباره بر سر زبان ها افتاد. علاوه بر این، بر کسی پوشیده نیست که اثر تجمعی اغلب منجر به نهادینه شدن اقدامات سیاسی مکرر میشود (به عنوان مثال، از سپتامبر سال گذشته، وزارت بازرگانی رسماً با مسائل مربوط به تحریم ها سر و کار دارد).
با توجه به افزایش فشار خارجی در جهان با درجات مختلفی از شدت، نظریه گسترش و تهدید چین همچنان در حال توسعه است. پکن به طور سنتی میخواهد با جایگزینی یک ایده با ایده دیگر، آن را بالانس کند. با این حال، روش مبارزه با مفاهیم با کمک مفاهیم دیگر (به عنوان مثال، جایگزینی “ظهور مسالمت آمیز” با “توسعه صلح آمیز”، “رویای چینی”، “جامعه ی سرنوشت مشترک” و غیره)، ظاهراً تا به امروز به نتیجه مطلوبی منجر نشده است.
در چنین شرایطی، سبک جدید زبان دیپلماتیک چین توجه ویژهای را به خود جلب میکند که گاهی اوقات بی ادبانه هم میشود. سیاست مدرن چین را اغلب “دیپلماسی گرگ جنگجو” مینامند و انتظار میرود که وجه تهاجمی آن درعمل افزایش یابد.
عملکرد دیپلماسی “گرگ جنگجو” اغلب به نظر میرسد واکنش بیش از حد (overreacting) از خود نشان میدهد (حوادث و واکنش چینی ها نسبت به آن از نظر اهمیت غیر قابل مقایسه است) که به همین خاطر اغلب این واکنش ها به ضرر منافع اقتصادی تمام میشود. به طور خلاصه، میتوان گفت که به معنای عمیق، راهبرد چین مدت ها قبل شکل گرفت و کاملاً پیوسته دنبال میشود، البته این راهبرد بیشترعاطفی است.
چین به مقوله هایی فکر میکند که الزاما منافع ملی (بنیادی) را در بر داشته باشد. به احتمال زیاد، چین این سیاست را با اصلاحی در پیامدهای همهگیری و در قسمت هایی از رفتار غیر منطقی بازیگران بین المللی ادامه خواهد داد. تجربه نشان میدهد توافق با چین هر چقدر هم که مذاکرات دشوار به نظر برسند ممکن و لازم است. گذشته از همه این ها در بازی پینگ پنگ در نهایت، نه تنها سرعت واکنش و غیرقابل پیش بینی بودن، بلکه اعصاب قوی حرف اول را میزند.
چین به شکل فزایندهای به عنوان موتور رشد جهانی و بازیابی پس از همهگیری (ویروس کرونا) جایگاه خود را مستحکم میسازد. البته این موفقیت نمی تواند بی دلیل باشد. علاوه بر مبارزه نسبتاً موفق با خود اپیدمی، این کشور در سه ماهه ابتدایی سال ۲۰۲۱ رشد تولید ناخالص داخلی ۱۸٫۳ درصدی را در مقایسه با سه ماهه آغازین سال ۲۰۲۰ به ثبت رسانده است. در شرایط فعلی، این نگرانی وجود دارد که به غیر از چین، گزینههای جدی دیگری برای توسعه همکاریهای اقتصادی بین المللی وجود نداشته باشد. برای بسیاری از کشورهای جهان، این مسئله با افزایش وابستگی به چین همراه است.
با این حال، شاخصهای اقتصادی بالا نیاز به بازسازی اقتصاد چین پس از متحمل شدن شوکهای ناشی از اپیدمی را نفی نمی کنند. علاوه بر این، همانطور که تجربه هند و برخی از کشورهای دیگر نشان میدهد، شیوع ناگهانی اپیدمی هنوز کاملاً ممکن است و این احتمال وجود دارد که کمبود واکسن در جهان را به دنبال داشته باشد. در عین حال، پکن با رقابت فزایندهای از سوی ایالات متحده روبرو بوده و به طور کلی تحت فشار خارجی بی سابقه از سوی کشورهای غربی قرار دارد.
مجموعه این عوامل، پرسش هایی بیشتر و بیشتری را در مورد ویژگیهای توسعه جهانی “پساکوویدی” و همچنین رهبری چین در آن را مطرح میسازد.
دیپلماسی پینگ پنگ: خوانشی جدید
ماه آوریل گذشته پنجاهمین سالگرد دیپلماسی پینگ پنگ بود. نمایندگان رسمی چین و ایالات متحده درباره نقش ویژهای که دیپلماسی پینگ پنگ در ایجاد و توسعه روابط دو جانبه ایفا کرده است، گفتگو کردند. از آن زمان، طرفین راه طولانی را طی کرده اند: آنها دیگر بدون هیچ خجالتی یکدیگر را حتی در اسناد رسمی تهدیدهای اصلی برای کشور خود مینامند. شدت تحریم ها و اتهامات متقابل گاهی اوقات به اندازهای بالا میگیرد که بازی پینگ پنگ را شبیه سازی میکند.
تاکنون بازی از بیرون به نظر شبیه به یک بازی دوستانه و توافقی است: هیچ کس واقعاً سعی در زدن ضربهای ندارد که طرف مقابل قادر به پاسخ به آن نباشد. با این وجود هرچه بازی جلوتر میرود سرگرمی آن به وضوح افزایش مییابد و در همین زمینه لفاظیهای سیاسی هر دو کشور شروع به نمایان شدن میکند. در این میان میتوان به نشست ماه مارس دو کشور در انکوریج (شهری در ایالت آلاسکا) اشاره کرد که طرفین به طور فعال اتهامات متقابلی را بین یکدیگر رد و بدل کردند.
اگرچه، مدتهاست که موضوع فقط به لفاظی محدود نمی شود: واقعیتهای سیاسی و شیوههای تعامل در حال تغییر است. طی یک سال گذشته، چین از نظر تعداد تحریمهای اعمال شده علیه خود (با پیشی گرفتن از روسیه) در جایگاه دوم در میان کشورهای جهان قرار دارد و ایالات متحده همچنان به عنوان مبتکر اصلی این تحریم ها عمل میکند.
واقعیت تکان دهندهتر این که هزینههای نظامی در بحبوحه رکود جهانی همچنان در حال افزایش است. براساس گزارش انستیتو بینالمللی پژوهشهای صلح استکهلم (SIPRI)، این رقم در سال ۲۰۲۰ بالغ بر ۲ تریلیون دلار بوده است. با توجه به این واقعیت که بعضی از کشورها (مانند شیلی و کره جنوبی) هزینههای نظامی را در حوزههای دیگر مصرف میکنند، ظاهراً این روند، گرچه همه گیر نیست اما ادامه دار خواهد بود. این رشد، به عنوان مثال در مورد کشورهای آسیا و اقیانوسیه صدق میکند. در سال ۲۰۲۱، چین هزینههای نظامی خود را نسبت به سال گذشته ۶٫۸٪ ( ۲۰۹ میلیارد دلار) افزایش داد. بودجه نظامی کره جنوبی در مقایسه با سال گذشته ۵٫۴٪ ( ۴۸ میلیارد دلار) رشد داشت. حتی ژاپن نیز این روند را انتخاب کرده و طی چند سال گذشته رکورد جدیدی را به ثبت رسانده؛ تا جایی که حدود ۵۲ میلیارد دلار برای مخارج دفاعی این کشور در سال ۲۰۲۱ اختصاص یافته است.
بدین ترتیب، تنش متقابل بر روی کل سیستم روابط بین الملل اثر گذاشته است. در تاریخ ۶ مه، چین توافق نامه گفتگویهای استراتژیک اقتصادی با استرالیا را به حالت تعلیق درآورد. پیش از این در تاریخ ۲۲ آوریل، استرالیا اعلام کرد که از دو توافق خود (بین چین و ایالت ویکتوریا) که تحت طرح کمربند و جاده منعقد شده اند، خارج شده است. به طور کلی، قرار بود ۴ توافق نامه از این دست به حالت تعلیق در آید، که به گفته ماریس پین، وزیر خارجه استرالیا، “با سیاست خارجی کشور سازگار نیست”. مقامات نیوزلند نیز گهگاه به نتایجی اینچنینی میرسند.
اختلاف نظرهایی از سوی اروپا نیز به وضوح پدیدار میشوند و چین گاهی در پاسخ از یک راهبرد نامتقارن استفاده میکند: در اواخر ماه مارس، در پاسخ به اعلام شدن چهار دیپلمات از سینکیانگ به عنوان عنصر نامطلوب، چین ۱۰ شخصیت و ۴ سازمان اروپایی را تحریم کرد. اتفاقات ناهمگونی حتی در روابط با کشورهایی که همکاری چین با آنها در حال توسعه است، نیز رخ میدهد. به عنوان مثال، از حمله هکرهای چینی به دفتر مرکزی طراحی مهندسی دریایی روسیه “روبین” که برای نیروی دریایی روسیه زیردریایی طراحی میکند، گزارش هایی منتشر شده است.
نکتهای که بیش از این جالب توجه به نظر میرسد مجمع اقتصادی آسیایی در بوآئو است که از ۱۸ تا ۲۱ آوریل سال جاری میلادی برگزار شد. بیستمین سالگرد این گردهمایی اقتصادی آسیا به بزرگترین کنفرانس حضوری از زمان آغاز همه گیر شدن کرونا تبدیل شد. براساس دادههای رسمی، حدود ۴ هزار نفر از بیش از ۶۰ کشور دنیا و همچنین بیش از ۱۶۰ سازمان از ۱۸ کشور و منطقه جهان، برای مشارکت حضوری در این گردهمایی ثبت نام کردند.
از محل برگزاری کنفرانس چهرهای زیبا از آسیای درحال احیا پس از همهگیری به جهان مخابره شد. به گونهای که از نظر شاخص تولید ناخالص داخلی براساس برابری قدرت خرید، سهم کشورهای آسیایی نسبت به کشورهای دیگر جهان ۴۷٫۳% بوده است که در مقایسه با سال ۲۰۱۹ افزایش ۰٫۹ درصدی را به ثبت رسانده است. در سال ۲۰۲۰، کشورهای آسیایی رشد ۱٫۳ درصدی را ثبت کردند که ۳ درصد بیشتر از متوسط جهانی است. تفاوت به مراتب چشمگیرتری از نظر سرمایه گذاری خارجی به ثبت رسید: در سال ۲۰۲۰ حجم سرمایه گذاری خارجی در آسیا ۴۷۶ میلیارد دلار بود که در مقایسه با سال گذشته فقط ۴ درصد کاهش یافته است، اما این رقم در جهان با افت ۴۲ درصدی روبرو بوده است. در گزارشهای این کنفرانس تأکید ویژهای بر روی نقش آسیا در پیشبرد روندهای ادغام منطقهای (به ویژه مشارکت اقتصادی جامع منطقهای) شده است. به طور سنتی، توجه ویژهای به ابتکار عمل کمربند و جاده صورت گرفت.
علاوه بر این، درباره روندهای مطلوب منطقهای از منابع دیگر نیز میتوان اطلاعات کسب کرد. براساس گزارشهای VEB.RF (ابرشرکت خدمات مالی و بانکداری دولتی روسی، که در زمینه توسعه اقتصادی برای دولت روسیه فعالیت میکند( کشورهای “آسه آن” همچنان در زمره بزرگترین شرکای تجاری چین قرار دارند. بر این اساس حجم تجارت چین با کشورهای “آسه آن” در سه ماهه ابتدایی سال ۲۰۲۱ بالغ بر ۱۹۱٫۴ میلیارد دلار بوده است (افزایش حدود ۳۵٫۳ درصدی)، بیشتر این حجم مربوط به ویتنام (۵۳٫۹۳ میلیارد دلار) بوده است. طبق پیش بینی صندوق بین المللی پول، آسیا سریعترین سرعت بهبود اقتصادی را پس از همهگیری دارد.
البته باید توجه داشت که لفاظیهای والایی از این قبیل، بخشی از ویژگی ذاتی چنین فرمت هایی بوده و موضوع جدیدی نیست. با این حال، این واقعیت که بزرگترین نشست حضوری از زمان آغاز همهگیری کرونا در آسیا برگزار شده است، جای بسی تأمل دارد. این امر بار دیگر بر این موضوع تأکید دارد که کشورهای آسیایی هم از نظر مبارزه با اپیدمی و هم از لحاظ برطرف کردن پیامدهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن، در مقایسه با سایر نقاط جهان عملکرد بهتری داشتهاند. با این وجود، در مجموع، چنین لفاظیهای مثبتی در ترکیب با بقیه پدیدههای تهاجمی واقعیت بین المللی نشان میدهد که درد مشترک نه تنها دنیای پساکوویدی را با هم متحد نکرد، بلکه آن را بیش از پیش متفق ساخت. جهان بیش از پیش قطبی و ناهمگن شده است.
ویژگیهای دیپلماسی اقتصادی پساکوویدی چین
با توجه به اینکه چین در بازیابی خود پس از همهگیری بسیار موفقیت آمیزتر از بسیاری از کشورهای جهان در حال عمل کردن است، این امر چشم اندازهای وسیع تری را برای این کشور به نمایش میگذارد. به عنوان مثال، چین در سال گذشته با پیشی گرفتن از ایالات متحده، به بزرگترین شریک تجاری اتحادیه اروپا تبدیل شد. تعداد قطارهای باری که بین چین و اتحادیه اروپا در سال گذشته آمد و شد داشتند بیش از ۱۲۴۰۰ قطار بوده است. این رقم ۵۰ درصد بیشتر از سال ۲۰۱۹ و ۷ برابر آمار سال ۲۰۱۶ است.
دستاودهای قابل توجهی توسط چین در همکاری با کشورهای آمریکای لاتین و آفریقا حاصل شده است. از ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۰ ارزش سرمایه گذاریهای چین و همچنین قراردادهای ساخت و ساز این کشور در آمریکای لاتین تقریبا ۱۸۳ میلیارد دلار بوده است. در همین مدت، چین حدود ۳۰۳ میلیارد دلار در کشورهای جنوب صحرای آفریقا و ۱۹۷ میلیارد دلار در کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی سرمایه گذاری کرده است.
در عین حال، نباید فراموش کرد که موفقیت ها و چشم اندازهای درخشان چین با مسائل قدیمی حل نشده و چالشهای جدید بوجود آمده در هم آمیخته شده اند. بدین شکل که، از ماه ژوئن سال ۲۰۲۰، بدهی برخی از کشورهای آفریقایی (مثل آنگولا، جمهوری کنگو، جیبوتی، کامرون، اتیوپی و زامبیا) به چین بیش از ۲۵٪ از کل بدهی خارجی آنها را تشکیل میداد. به موازات این امر، به عنوان مثال، چین پتانسیل پایگاه نظامی خود را در جیبوتی افزایش داد و اکنون این کشور قادر به پذیرش ناوهای هواپیمابر خواهد بود. این دستاوردها با افزایش حضور اقتصادی چین در این قاره ارتباط مستقیمی دارد.
به طور کلی، کشورهای آسیایی نیز شرایط مشابهی دارند. بحث زیادی پیرامون سیاست رودریگو دوترته (رئیس جمهور فیلیپین) در جریان است که اغلب به دلیل امتیاز دادن به چین (اغلب در ازای وعدههای سرمایه گذاری) مورد انتقاد قرار میگیرد. رهبر فیلیپین اخیراً به دلیل اعطای کنترل مناطق ماهیگیری در دریای جنوب چین مورد انتقاد قرار گرفته است. در مقابل، سیاست وی با جوکو ویدودو رئیس جمهوری اندونزی مقایسه میشود. وی سیاست متعادل تری را دنبال میکند و تعادل بین ایالات متحده و چین را حفظ میکند، بنابراین منافع بیشتری را در نتیجه همکاری با چین کسب میکند (به عنوان مثال، اندونزی مقادیری واکسن کرونا از چین دریافت کرده است).
یک حوزه بحث برانگیز دیگر استفاده از نیروی کار و فناوری چینی در پروژههای در حال انجام است. اغلب سوژههای مربوط به استانداردهای زیست محیطی مطرح است. به عنوان مثال، موارد مکرری از اعتراض به رشد حضور چینی ها در کشورهای آسیای میانه وجود دارد: طی دو سال گذشته، حداقل ۴۰ اعتراض از این دست در این منطقه صورت گرفته است.
رسوائیهای مربوط به بنادر نیز برای چین کم نیستند. به طور خاص، این موارد در مورد پاکستان و میانمار مورد بحث قرار میگیرند. البته، یکی از داغترین موضوعات در این زمینه، داستان بندر هامبانتوتا در سریلانکا است، که به چین اجاره داده شده است. به طور منظم بحث بر سر این است که سریلانکا در یک “دام بدهی” افتاده، در حالی که مقامات کشور این موضوع را انکار کرده و میگویند ” قرار نیست هیچ ناو هواپیمابر غرق نشدنی در بندر وجود داشته باشد که بخواهد کسی را تهدید کند”. علاوه بر این، “دام بدهی” اغلب به عنوان بخشی از یک بحران سیستماتیک تر تفسیر میشود: در مورد سریلانکا، میتوان به “کسری دوقلوها” (twins deficit) یعنی کسری بودجه و کسری تجارت اشاره کرد.
یک داستان به غایت ویژه در حال شکل گیری با هند است. از یک سو، در تابستان و در زمان درگیریهای مرزی، چین نسبتاً محتاطانه به تحریمهای اعمال شده واکنش نشان داد. در زمان موج فعلی ویروس کرونا که در هند بیداد میکند، پکن رسماً از دهلی حمایت کرد و پیشنهاد ارسال واکسنهای خود را ارائه کرد. با این وجود، اخیرا هنگامی که یک دیپلمات چینی موفقیتهای فضایی چین را با کورههای سوزاندن جنازه هند مقایسه کرد، واکنشهای شدیدی را به دنبال داشت. اگرچه پستهای مربوط به این موضوع حذف شد، اما واقعیت انتشار این قیاس اثرات زیادی به دنبال داشت. این اولین باری نبود که چین را به استفاده از همهگیری کرونا در جهت تقویت رهبری خود بر جهان متهم میکنند.
دوگانگی موضع چین تا مشارکت این کشور در نهادهای بین المللی گسترش مییابد. از یک طرف، جمهوری خلق چین از نظام لیبرال جهانی مزایای بسیاری دریافت کرده است و از سوی دیگر، چین مرتباً بر امتیازات حاصل از این نظم برای کشورهای غربی و همچنین بی عدالتی و نابرابری، به ویژه برای کشورهای جنوب جهانی تأکید دارد.
علی رغم این واقعیت، چین همچنان در قالبهای مختلف بین المللی نه تنها به عنوان اهدا کننده، بلکه به عنوان دریافت کننده مزایا ادغام میشود. در ماه مارس مطلع شدیم که بانک جدید توسعه بریکس یک میلیارد دلار وام برای بازیابی اقتصاد چین به این کشور اعطا میکند. براساس گمانه زنی ها مشارکت اقتصادی جامع منطقهای (RCEP) به چین در اجرای راهبرد “ساخت چین ۲۰۲۵” و همچنین سهولت دسترسی شرکتهای چینی برای ساخت زنجیرههای تأمین کمک خواهد کرد. علاوه بر این، در تمامی نشستهای چند جانبه، چین بر لزوم اقدام مشترک برای مبارزه با بیماری همه گیر COVID-19، در جهت تقویت تصویر بین المللی خود تأکید دارد (بر این موضوع به ویژه در نوامبر سال ۲۰۲۰ در سخنرانی شی جین پینگ در اجلاس گروه G20 تأکید شد).
گسترش موسسات اقتصادی و مالی با مشارکت چین همچنان ادامه دارد. جمع بندی نتایج فعالیت پنج ساله بانک سرمایه گذاری زیربنایی آسیا در جولای سال گذشته نشان میدهد که تعداد اعضای موسس از ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ تقریباً با افزایش دوبرابری همراه بوده (از ۵۷ عضو به ۱۰۳ عضو رسیده است) و از ابتدای فعالیت از ۸۷ پروژه با ارزش سرمایه گذاری ۱۹٫۶ میلیارد دلار پشتیبانی شده است.
بنابراین، از دیدگاه گفتمان سیاسی، میتوان تفاوت جدی در اقدامات چین را در مجامع بین المللی و گفتگو با دولتهای ملی مشاهده کرد. با این وجود، این امر تأثیر کمی در سیاست پکن داشته و در ساختارهای بینالمللی نیز کاملا عملی است. چین در حال حاضر پس از ایالات متحده دومین حامی بزرگ سازمان ملل متحد به حساب میآید و از نهادهای این سازمان برای ارتقا ابتکار کمربند و جاده استفاده میکند و براساس اطلاعات منتشر شده تا آوریل سال گذشته، ۱۵ چینی در راس ساختارهای مختلف سازمان ملل قرار داشتند. در عین حال، باید اعتراف کرد که ابتکارات چین در طی گسترش همهگیری به شدت مورد آزمایش قرار گرفتند. به عنوان مثال، در ژوئن سال گذشته، وانگ شیائولونگ، رئیس دپارتمان اقتصاد بین الملل وزارت امور خارجه چین گفت که در چارچوب طرح کمربند و جاده، همهگیری به طور جدی ۲۰ درصد از پروژه ها را تحت تأثیر قرار داده و بر ۳۰ تا ۴۰ درصد دیگر تأثیر منفی داشته است. اگرچه ابتکار کمربند و جاده بطور رسمی در حال پیشرفت است، اما همهگیری احتمالاً اولویتهای سرمایه گذاری چین را تنظیم میکند. به طور خاص، پیش بینی ها درباره کاهش سرمایه گذاری ها در حوزه مواد معدنی و برخی از پروژههای زیربنایی است. همچنین امکان افزایش توجه ها به پروژههای دارای دوره بازپرداخت سریع وجود دارد.
اگر از گرگ ها میترسیم به جنگل نرویم؟
با توجه به افزایش فشار خارجی در جهان با درجات مختلفی از شدت نظریه گسترش و تهدید چین همچنان در حال توسعه است. پکن به طور سنتی میخواهد با جایگزینی یک ایده با ایده دیگر، آن را بالانس کند. با این حال، روش مبارزه با مفاهیم با کمک مفاهیم دیگر (به عنوان مثال، جایگزینی “ظهور مسالمت آمیز” با “توسعه صلح آمیز”، “رویای چینی”، “جامعه ی سرنوشت مشترک” و غیره)، ظاهراً تا به امروز به نتیجه مطلوبی منجر نشده است.
در چنین شرایطی، سبک جدید زبان دیپلماتیک چین توجه ویژهای را به خود جلب میکند که گاهی اوقات بی ادبانه تر هم میشود. سیاست مدرن چین را اغلب “دیپلماسی گرگ جنگجو” مینامند و انتظار میرود که تهاجم آن درعمل افزایش یابد. به عنوان مثال، رسانهها اعلام کردند که دیپلماتهای چینی قبل از اینکه رئیس صندوق فرانسه را “کوتوله آشغال” صدا کنند، تنبلی نکرده و سری به ” فرهنگ لغت عبارات توهینآمیز فرانسوی” زده بودند.
در هیجان پینگ پنگ به راحتی میتوان فراموش کرد که این فقط یک بازی است. اما در فرایند مبارزه این هیجان کاملاً واقعی به نظر میرسد و پیروزی در آن بسیار مهم است. در حالی که بر روی بازی تمرکز کردهایم، پرسش و انعکاس پرسشهای ناخوشایند دشوار است: آیا منافع جدی و بلند مدت در فرآیند مبارزه از دست نمی روند؟ در صورت مطرح شدن چالش از سوی رقیب آیا امکان این انتخاب وجود ندارد که اصلا بازی نکنیم یا بازی را عوض کنیم؟
نه از نقطه نظر توجیه، بلکه با هدف آشنایی منصفانه است که خاطر نشان کنیم “ساده سازی سبک” تنها در زبان دیپلماتیک چین شایع نیست. اینچنین گرایشاتی را میتوان در بیانیههای رسمی روسیه و آمریکا نیز مشاهده کرد.
علاوه بر این، اغلب گفته میشود که عبارات نامناسب یک ابتکار شخصی بوده که با رهبری عالی کشور هماهنگ نشده و جزئی از اراده کینهتوزانه رژیم کمونیستی نیست. دلایل استفاده از اینگونه لفاظیهای تند را میتوان در نیازهای سیاست داخلی چین کشف کرد: رشد ملی گرایی در چین و تلاش حزب کمونیست چین برای مشروعیت بخشیدن به قدرت خویش.
در حال حاضر، چین همچنان فقط در حال سنجش خود در وضعیت جدید جهانی است: از طریق مجامع بینالمللی تلاش میکند ارزش همکاری بینالمللی را ترویج دهد، توافقهای تجاری منطقهای منعقد کرده و در شرایط جدید زنجیرههای ارزش جهانی ایجاد کند. شیوههای کار با کشورها در چارچوب طرح کمربند و جاده و سایر قالبهای همکاری چینی از در عمل همانند گذشته است. علاوه بر این، چین حتی در شدیدترین مظاهر خود فاقد اصالت است واکنش به تحریم ها و بایکوت ها در دورههای مختلف تاریخ مدرن چین مشاهده شده است.
با این حال، همانطور که میدانید کمیت اغلب بر کیفیت غلبه میکند؛ به خصوص در مورد چین. بنابراین، نباید تغییرات مداوم را دست کم بگیرید. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۷ اشاره شد که مفهوم برجسته چینی “جامعه ی سرنوشت مشترک” برای اولین بار به طور رسمی در قطعنامه سازمان ملل گنجانده شد. در زمان همهگیری، ابتکار عمل کمربند و جاده با افزودن مفهوم “جاده ابریشم سلامت” دوباره بر سر زبان ها افتاد. علاوه بر این، بر کسی پوشیده نیست که اثر تجمعی اغلب منجر به نهادینه شدن اقدامات سیاسی مکرر میشود (به عنوان مثال، از سپتامبر سال گذشته، وزارت بازرگانی رسماً با مسائل مربوط به تحریم ها سر و کار دارد).
عملکرد دیپلماسی “گرگ جنگجو” اغلب به نظر میرسد واکنش بیش از حد (overreacting) از خود نشان میدهد (حوادث و واکنش چینی ها نسبت به آن از نظر اهمیت غیر قابل مقایسه است) که به همین خاطر اغلب این واکنش ها به ضرر منافع اقتصادی منجر میشود. به طور خلاصه، میتوان گفت که به معنای عمیق، راهبرد چین مدت ها قبل شکل گرفت و کاملاً پیوسته دنبال میشود، البته این راهبرد بیشتر عاطفی است.
چین به مقوله هایی فکر میکند که الزاما منافع ملی (بنیادی) را در بر داشته باشد. به احتمال زیاد، چین این سیاست را با اصلاحی در پیامدهای همهگیری و در قسمتهایی از رفتار غیر منطقی بازیگران بینالمللی ادامه خواهد داد. تجربه نشان میدهد توافق با چین هر چقدر هم که در مذاکرات دشوار به نظر برسند ممکن و لازم است. گذشته از همه اینها در بازی پینگ پنگ در نهایت، نه تنها سرعت واکنش و غیرقابل پیش بینی بودن، بلکه اعصاب قوی حرف اول را میزند.
مترجم: سیدناصر هاشمی