رونمایی از کتاب «ایران و روسیه در خاورمیانه» روز سه شنبه 25 اردیبهشت 1397 به صورت ویدئوکنفرانس توسط آژانس خبری ریانواستی و موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) با حضور سفیر محترم ج.ا.ایران در روسیه، اعضای شورای علمی روسیه و مولفین ایرانی و روسی مقالات این کتاب برگزار شد. این کتاب که با حمایت سفارت جمهوری اسلامی ایران در روسیه به زبان روسی انتشار یافته و مقدمه آن توسط دکتر مهدی سنایی، سفیر ایران در روسیه نگاشته شده دربردارنده مطالب زیر است:
«روسیه و ایران در مواجهه با چالشهای دوره جدید» از سرگی میخیف، مدیر موسسه همکاریهای خزر؛ «بازگشت روسیه به خاورمیانه؛ فرصتها و چالشهای احتمالی برای ایران» از محمود شوری، استاد روابط بینالملل و مدیر گروه مطالعات روسیه مرکز تحقیقات استراتژیک؛ «روسیه و ایران: وضع موجود و آینده» به قلم ایگور مارازُف نماینده شورای فدراسیون روسیه؛ «چه آیندهای از اتحاد روسیه و ایران انتظار می رود؟» از الکساندر پروخانُف، نویسنده، شاعر و فیلسوف روس؛ «روابط روسیه و ایران به عنوان یک مدل برای آینده»، فئودور لوکیانف، سردبیر مجله روسیه در سیاست جهانی؛ «ایران و روسیه: مرحله جدید همکاری در شرایط تشدید تهدیدها» از ورونیکا کراشنینکوا، عضو شورای عالی حزب روسیه متحد و عضو انستیتوی همکاریهای اجتماعی؛ «ایران و روسیه؛ گذار به نظم جدید در خاورمیانه» نوشته علیرضا نوری، استاد موسسه مطالعات منطقهای دانشگاه شهید بهشتی؛ «ایران و قدرتهای بزرگ در خاورمیانه» به قلم حسن احمدیان، استاد دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران؛ «روسیه و ایران از تاکتیک تا راهبرد» نوشته کارینه گِئُرگیان، شرقشناس و استاد علوم سیاسی؛ «جمهوری اسلامی ایران، روسیه و مسئله اسرائیل» بیژن ژند شکیبی، استاد دانشگاه نیویورک؛ «ایران، روسیه و مسأله کردها» نوشته محمود شوری و عفیفه عابدی. شایان ذکر است در این نشست سخنرانان حاضر در روسیه آقایان دکتر مهدی سنایی، سفیر تام الاختیار ج.ا.ایران در روسیه، سرگی میخیف و ایگور مارازُف و خانم ها ورونیکا کراشنینیکُوا و کارینه گِئُرگیان بوده و در تهران نیز آقایان محمود شوری، سید رسول موسوی سفیر سابق ج.ا.ایران در تاجیکستان، علیرضا بیگدلی سفیر سابق ج.ا.ایران در آذربایجان و ترکیه، بیژن ژند شکیبی و داوود کیانی حضور داشتند.
در ادامه، گزارش این نشست از نظر میگذرد.
سرگی میخیف
ایدهی این مجموعه مقالات توسط همکاران ایرانی مطرح شد. دلیل آن هم ساده است چراکه روابط ایران و روسیه فراتر از یک رابطه دوجانبه بوده و حالت گلوبال و جهانی به خود گرفته است. ایران همسایه جنوبی ماست و ما از طریق دریای خزر مرز مشترک داریم. ما منافع مشترکی هم پیرامون دریای خزر با هم داریم. ما با ایران در خاورمیانه در حال همکاری هستیم و با گرایشهای مخربی که امریکا در حال وارد کردن آن به منطقه است مقابله میکنیم. علاوه بر این، به نظر من ما با ایران مبنای فلسفی جهانبینی داریم. نمیتوانم بگویم که با یک خط مشیء کلی حرکت میکنیم، تردیدی نیست که اختلاف نظر هم داریم و منافعمان کاملا با هم منطبق نیست، اما نگاهمان به یک مسیر است. اما در جهانی که جهانگرایان امریکایی سعی دارند منافع خویش را پیش ببرند و میگویند توسعه و پیشرفت باید از طریق راه امریکا باشد و تنها این راه حق حیات و چشم انداز دارد و بقیه راهها و کشورهایی که میخواهند راه جایگزینی را نشان دهند به طور اتوماتیک با این رویکرد تبدیل به دشمن امریکا می شوند؛ به خاطر همین امریکاییها در اینجا دارند یک مقابله کاذب را نشان میدهند، آنها ادعای بقیه کشورها، از جمله ایران و روسیه را که ادعای نگرش خودشان را در جهان دارند نادرست و عقب ماندگی میدانند و معتقدند جامعه سنتی چیزی شبیه داعش است، اما فکر میکنم چنین مقایسهای کاذب و مصنوعی است. ایران و روسیه میخواهند در این جهان یک سازش هارمونیک را بین سنتگرایی و پیشرفت نشان دهند و در سایه این مصالحه به ادهداف خودشان و به موفقیت دست یابند. این چیزی است که امریکاییها از آن خوششان نمیآید. و این امر ایده گلوبال یک خطی جهان را نشان میدهد. علاوه بر تمامی این نکاتی که در همکاری ما در خاورمیانه و خزر بارز است، به نظر من همکاری ایران و روسیه مبنای متافیزیکی هم دارد، البته یک سری شرایط عینی هم وجود دارد که باعث میشود ایران و روسیه الان و در آینده به اندازه کافی منافع مشترک داشته باشند و همچنین چالش های مشترک تا بتوانند همکاری تنگاتنگی با هم داشته باشند و امیدوارم این همکاریها بتواند در آینده هم به نفع مردم ایران هم به نفع مردم روسیه گسترش یابد. به خصوص در حال حاضر و شرایط پیچیدهی ژئوپلیتیک هم موجب تشویق بیشتر ما میشود، ما میخواهیم به گونهای دیگر زندگی کنیم اما فعالیت های غیرمسئولانه امریکا ما را مجبور میکند که رویکردمان شدیدتر باشد و چشمانمان را واقعا به روی جهان باز کنیم.
دکتر مهدی سنایی
همکاریهای ایران و روسیه نه تنها برای دو کشور، بلکه از نظر منطقهای و بینالمللی هم حائز اهمیت است. من به همه کسانی که در این باره تردید دارند میگویم خودتان فکر کنید اگر همکاری ایران و روسیه نبود منطقه چه وضعیتی داشت. میتوانیم وضعیت دو سه سال پیش را به یاد بیاوریم، چه شرایطی در عراق و سوریه حاکم بود؟ من اتفاقا در اغلب مذاکرات بین ایران و روسیه حضور داشتم. مذاکرات سادهای نبود و بسیار جدی بود. دیدگاههای مختلف و درک مختلفی وجود داشت. ولی از همه مهمتر این است که این همکاریها جا افتاد و الان جریان دارد و ما داریم نتیجه این همکاریها را میبینیم. اوضاع فعلی اصلا قابل مقایسه با قبل نیست. وضعیت فعلی عراق و سوریه از ثبات بیشتری نسبت به سالهای گذشته برخوردار است. این همکاریها هدفش مبارزه با تروریسم بود و نتیجه هم گرفت. امیدوارم که همه طرفها بتوانند به این همکاریها ملحق شوند. نمونه آن همکاری ایران، روسیه و ترکیه است که شکل گرفت و بسیار مهم است. البته کسی انکار نمیکند که کشورها در مسائل مختلف میتوانند در جزئیات نظرات متفاوتی داشته باشند. اما مهمتر این است که این همکاریها نتیجهبخش بوده و پیشرفت کرده است. به خصوص منطقه خاورمیانه منطقه بسیار مهمی است و در برنامهریزی حوادث جهان خاورمیانه نقش بسیار مهمی را ایفا میکند، ایران و روسیه هم واقعا صادقانه و صمیمانه و بدون استفاده از استانداردهای دوگانه با تروریستها مبارزه کرده و به دولت مشروع سوریه و ساختارهای آن کمک کردند. در این رابطه همکاری ترکیه هم مهم است. بدون تردید همکاری ایران و روسیه در خاورمیانه ماهیت مهمی دارد و یکی از مهمترین ابعاد همکاری دو کشور است. با اوضاع و حوادثی که در جهان اتفاق میافتد روابط ایران و روسیه اهمیت بیشتری پیدا میکند و در واقع الانه به این همکاریها بیش از گذشته نیاز است. و امیدوارم این کتاب بتواند به درک نظرات مولفان ایران و روسیه کمک نماید. اگر بخواهیم نارساییهای روابط ایران و روسیه را نام ببریم ااین است که ایران و روسیه کمتر همدیگر را میشناسند. البته الان پوشش خبری داده میشود ولی نه به اندازه لازم و در حدی نیست که نخبگان دو کشور بتوانند از دیگر عرصه های همکاری ایران و روسیه مطلع شوند.
ایگور مارازُف
مارازُف که در مقالهاش به آینده روابط ایران و روسیه پرداخت در این نشست اظهار داشت: همگی شاهدیم الان در جهان اوضاع به طور اساسی و کلیدی در حال تغییر است. اتحادهای جدیدی هم در عرصههای اقتصادی و هم سیاسی در حال شکلگیری است، من در مقاله خود میخواستم نشان دهم علیرغم آنکه دو ملت ایران و روسیه همدیگر را خوب نمیشناسند ما پتانسیل زیادی داریم. الان چالشهای و تهدیدهای جدید دارند به ما این امکان را میدهند که کشورهایی پشت میز مذاکره بنشینند که قبلا این کار را نمیکردند. مثلا تروریسم بینالملل موجب شد ایران و ترکیه پشت میز مذاکره بنشینند و روسیه و ترکیه را پس از حادثه سرنگونی هواپیمای روسی پشت میز مذاکره نشاند. سیاست غیرعاقلانه امریکا و همچنین آخرین اظهارات ترامپ در خصوص خروج از برجام هم به این امر کمک میکند. همه اینها حاکی از این است که یک بار دیگر حوادث در جهان سرعت بیشتری پیدا خواهد کرد و در این شرایط هر کشوری که به فرمتهای جدید تعامل دست یابد و فرمولی را در خصوص روابط جدید و حل مناقشات کشف نماید صرف نظر از اینکه از نظر اقتصادی اول باشد یا پنجم، لیدر خواهد شد. امروزه شاهد توسعه روابط ایران و روسیه هستیم، ما نه تنها در زمینههای نفت و گاز همکاری میکنیم بلکه به همکاریهای بین استانی دو کشور هم فکر میکنیم. به عنوان مثال بین استانهای ریازان، گیلان، اصفهان و دیگر استانها. ما در مورد ساختارهایی که در استانها پیشرفته است با جناب سفیر و نمایندگانی که میآیند بحث میکنیم. اینها از پتانسیل زیادی برای همکاری اقتصادی برخوردارند. البته ما مشکلاتی هم داریم. مثلا تأمین پرداختها برای قراردادهای تجاری، اتحادهای ارزی، بانکهای مشترک استفاده از ارزهای ملی، اینها آینده روابط ماست. ما شاهد ظرفیتهای مشترکمان در بازارهای نفتی هستیم. ما الان ارزیابی می کنیم که امریکایی ها بر اساس چه جدولی دارند کار می کنند و دائما داریم به حرفهایی برمیگردیم که رئیس ذخیره ارزی امریکا در سال 2000 گفت. او گفت: «اقتصاد امریکا همیشه به جنگ نیاز دارد، حال یا جنگ بزرگ یا کوچک». این درواقع مشوقی برای اقتصاد امریکاست و امریکا هم ان را کتمان نمیکند. آنچه امروز در بازار نفت دارد اتفاق میافتد مبارزه برای بازارهای جهانی است، واقعیتی مربوط به رقابت غیرصادقانه است، ببینید به محض اینکه اعلام کردند تحریمها علیه ایران را تشدید خواهند کرد و به محض اعلام خروج امریکا از برجام قیمت نفت چقدر افزایش یافت و الان نفت شیل و گاز مایع در بازار اروپا از نظر قیمت رقابت پذیرتر می شود. لذا پشت هر اقدام شدید سیاست خارجی امریکا همیشه اروپاییها متحمل هزینه میشدند. اما آیا اروپا این مطلب را درک خواهد کرد که صرف نظر از مشکلات ژئوپلتیکی که وجود دارد، همه ما باید از نظر اقتصادی با یکدیگر همکاری کنیم، این را زمان نشان خواهد داد. از این رو، من در مقالهام تلاش کردم نشان دهم که ما و ایران در آینده نقاط مشترک زیادی خواهیم داشت.
ورونیکا کراشنینکُوا
ما اشتراکات زیادی داریم که بیان شد. اما جوامع ما و محافل کارشناسی ما هنوز همدیگر را به خوبی نمیشناسند و این کتاب قدمی است که حداقل اطلاعاتمان را نسبت به هم تکمیل کنیم. اما درباره توافق هستهای آیا میتوانستیم پیشبینی کنیم که این توافق هسته ای بر هم خواهد خورد، البته ترامپ در زمان نامزدی ریاست جمهوری این حرفها را میزد و می شد این پیشبینی را کرد، زمانی هم که در ژانویه 2017 رئیس جمهور شد ما در مجله «ارتش و جامعه» وزارت دفاع روسیه چنین چیزی را پیشبینی میکردیم و قابل پیش بینی بود که خصومتشان متاسفانه نسبت به ایران بیشتر خواهد شد. اما در آینده نزدیک در انتظار چه چیزی می توانیم باشیم؟ من فکر میکنم هیئت حاکمه ترامپ تحریمها علیه ایران را تشدید خواهد کرد، البته ترامپ این را هم گفته که ما سعی داریم معامله خوب و عادلانهای با ایران منعقد کنیم، اما این چیزی جز بازی با کلمات نیست و یکی از اظهاراتش درباره انعقاد این معامله امکان دسترسی نظامیان امریکا به مراکز نظامی ایران است که تصورش خیلی سخت است و معلوم است که چنین اتفاقی نخواهد افتاد و هیئت حاکمه ترامپ هم پیشنهاد سازنده دیگری به جز این ندارد. نکته بعدی این است که تصمیم درباره توافق هسته ای تصمیم هیئت حاکمه امریکاست. به عنوان مثال، ژنرال متیس وزیر دفاع امریکا با لقب سگ هار که در سال 2013 توسط اوباما به خاطر اقدامات خصمانه نسبت به ایران اخراج شده بود تبدیل به عضو میانهرو هیئت حاکمه امریکا شده است، یعنی ترکیب افراد الان جور دیگری شده است. ما فکر میکردیم سطح تخاصم تیم اوباما زیاد است، و تصور می کردیم سطح تخاصم هیئت حاکمه بوش پسر بالا بود، اما الان می بینیم که سطح تخاصم هیئت حاکمه از آنها هم بسیار بیشتر شده است. روسیه، اروپا و چین خواهان حفظ برجام هستند، ما پیگیری خواهیم کرد که اروپا چقدر شجاعت خرج خواهد داد تا از مواضع خود دفاع کند، الان وضعیت به گونهای شده که در یک طرف روسیه، چین و اروپا قرار دارند و در طرف دیگر امریکا، اسرائیل و عربستان. ما هرگز نمیتوانستیم تصور کنیم جهان اینگونه تقسیم شود. در مورد موضع اروپا دو روند خیلی جدی با هم همخوانی دارند. دیروز سفارت امریکا به اورشلیم منتقل شد، درواقع تهاجم امریکا به مردم فلسطین آغاز شده است، این شرایط موجب میشود تا اروپاییها تصمیم درستی را اتخاذ نمایند علی رغم آنکه اوضاع بین اسرائیل و فلسطین بسیار غم انگیز و اندوهناک است. در پنجم ماه می در واشنگتن کنگره سازمان مجاهدین خلق که امریکاییها از آن به نام «کنگره آزادی ایران» یاد میکنند برگزار شد. این سازمان تا سال 2012 حتی برای امریکاییها هم یک سازمان تروریستی بود چرا که امریکاییها هم به اندازهی کافی حیات خود را توسط این سازمان از دست داده بودند، ولی در سال 2013 از این فهرست بیرون آمد، چراکه چنین ابزار تروریستی برای امریکاییها مفید خواهد بود، خصوصا الان. موضوع اصلی این کنفرانس تغییر رژیم در ایران بود. جولیانی کسی که مشاور رئیس جمهور امریکا شد تا کارهای مولِر را در همکاری با روسیه پیگیری کند، ولی درواقع دارد به مسائل ایران می پردازد، در این کنفرانس حضور داشت. وی خطاب به سازمان مجاهدین خلق میگوید که رئیس جمهور ما به شدت خواستار تغییر رژیم در ایران است. جولیانی کاغذ توافق هستهای را پاره میکند و به ان تف میکند. در واقع مشاور حقوقی ترامپ این کار را انجام می دهد و مخاطبین از او حمایت میکنند. حوادث و اعتراضات اواخر دسامبر هم طبق آنچه دولت ایران اعلام کرده، از سوی مجاهدین خلق و با هماهنگی مایکل ترائو، رئیس بخش ایران در سی آی اِی برنامه ریزی شده بود. یعنی کسی که حتی چند سال پیش حاضر شد اسلام بیاورد تا از درون اوضاع بشناسد. اما بعید میدانم این کار به او کمک کند. من در مقاله خود در مورد تهدیدهای مشترک نوشتم. تهدیدهای مشترک ما را به هم نزدیک میکند. در 3-4 سال گذشته این اتفاق افتاده و فکر می کند در سالهای آینده نیز همین امر موجب نزدیکی دو کشور خواهد شد. هر دو کشور علاقمند به همکاری تنگاتنگ هستند و برای امنیت مشترک، هم ایران و هم روسیه و امنیت منطقه و همچنین توسعه اقتصادی این همکاری ضروری است و ما باید برای توسعه اقتصادی خودمان کارهای زیادی را انجام دهیم.
خانم کارینه گِئُرگیان
خانم گئرگیان که در این کتاب مقاله ای با عنوان ایران و روسیه از تاکتیک به استراتژی ارائه کرده بود، ضمن اشاره به مورد توجه قرار نگرفتن تمدن کهن ایران و ارزشمندی نقش ایران در تمدن جهانی در خصوص مقاله خود اظهار داشت: ایران و روسیه همسایهاند. ما محکوم به همکاری هستیم. در همین راستا اقدامات و همکاریهای تاکتیکی را هم در دوران شوروی انجام میدادیم و روابط دو کشور در این دوران هم توسعه میبافت. اما بیشتر تجاری اقتصادی بود. بعضی اوقات این همکاریها به همکاریهای سیاسی مهم نزدیک می شد، اما چنین گرایش پایداری نداشیم. با توجه به آنچه گفته شد از جمله فرآیندهایی که الان در جهان دارد اتفاق میافتد و معلوم نیست این تلاطمات کی تمام و وارد مرحله پایدار شود، ما الان با توجه به این چالشها نا حدی ناچار هستیم مشارکت راهبردی را توسعه دهیم. البته این کار سادهای نیست، اما این که هر دو کشور به این روند آگاهانه مینگرند و توهمی در این خصوص ندارند و در مورد این تقریبا نزدیکی سیاسی صرفا جملات زیبا بیان نمی کنند، مرا امیدوار میکند. این امر جالب است چون پس از فروپاشی شوروی این روند مشروعیتزدایی آغاز شده است، ایران در این خصوص مقاومت کرده است، پتانسیل ایران با پتانسیل چین و حتی روسیه قابل قیاس نیست، اما به هرحال ایران مقاومت کرده حتی بعد از تحریم حاکمیت خود را حفظ کرده و سیاست مستقلش را دارد ایفا میکند و دارد به اهداف خود هم میرسد. واقعا چشماندازهای جدیدی برای ما در حال گشایش است. روسیه هم با تمام کشورهای منطقه خاورمیانه همکاری نزدیک و معتدلی دارد. اما مناقشهای که این اواخر دارد به وجود میآید نباید نادیده گرفته شود، منظورم تشدید روابط ایران و اسرائیل است که با وجود اقدامات کاملا قاونی و مشروع ایران در سوریه، به طور غیرمستقیم شاهد تشدید این روابط هستیم. همانطور که میدانید بین دو کشور ایران و اسرائیل روابط دیپلماتیک و فرمت دیپلماتیک وجود ندارد که بتوان مشکلات را در چارچوب آن حل و فصل کرد. من فکر میکنم در اینجا روسیه با توجه به اینکه با هر دو کشور رابطه دارد، از ظرفیت بسیار زیادی هم برخوردار است. الان وقت آن رسیده است که یک فرمت دیپلماتیک پیشنهاد شود تا در مورد این مسائل با هم صحبت کنند. زیرا نمیشود روابط بین دولتی فقط در رسانهها انعکاس یابد، به باور من ایجاد چنین مجمع و محفلی میتواند به کاهش تنشها کمک کند.
دکتر محمود شوری
در این روزها با توجه به تحولات در منطقه خاورمیانه کارشناسان و پژوهشگران ایرانی و روسی و همچنین مقامات رسمی نیاز زیادی به گفتگو و تبادل نظر با یکدیگر دارند. ما برای اینکه بتوانیم از دستاوردهای مشترکی که در سطح منطقهای و جهانی داشتهایم محافظت کنیم باید به طور مستمر به رایزنی و گفتگو با یکدیگر بپردازیم. در حال حاضر موضوع تحولات در خاورمیانه و به ویژه سوریه از یک سو و موضوع خروج امریکا از برجام از سوی دیگر دو موضوعی هستند که ضرورت تبادل نظر میان طرفهای ایران و روسی را افزایش داده است. به نظرم این دو موضوع تعیینکننده آینده روابط ایران و روسیه در یک آینده قابل پیشبینی هستند. در سوریه در شرایطی که داریم دوران جنگ را پشت سر میگذاریم و وارد دوران تعاملات سیاسی شدهایم برخی از بازیگران دارند تلاش میکنند تا آنچه را که نتوانستند در میدان جنگ به دست بیاورند از طرق دیگر به دست آورند که این موضوع میتواند به روند حل و فصل سیاسی بحران ضربه بزند. ایران، ترکیه و روسیه در بحث سوریه علیرغم اختلاف نظرهایی که داشتند توانستند در چارچوب مذاکرات آستانه مکانیزمی را پیش ببرند که تا الان موجب شده است میزان تنشها در سوریه به شکل قابل توجهی کاهش پیدا کند. با این حال این ساختار همکاری با چالشهای زیادی مواجه است. اولین چالش سیاستها و اقداماتی است که امریکا و همپیمان منطقهای آن یعنی اسرائیل در منطقه دنبال میکنند. غرور و اعتماد به نفس بیش از حد امریکاییها و اسرائیلیها که حتی از دوران جرج بوش پسر هم بیشتر است میتواند منطقه را با درگیریهای بیشتری مواجه کند. در دوران جرج بوش پسر هم امریکاییها مغرورانه فکر میکردند که میتوانند با قدرت همه موضوعات را به پیش ببرند اما چیزی جز افزایش جنگ و درگیری و افراطیگری در منطقه به همراه نداشت. هنوز موضوع سوریه به سرانجام نرسیده امریکا بازی دیگری را آغاز کرده است و با انتقال سفارت خودش به بیتالمقدس دور تازهای از منازعات را در منطقه ایجاد کرده است. دومین چالش منافع بعضا متفاوت و یا حتی متعارض سه کشور در مراحل آتی بحران سوریه است. این مسئله نیز اگر مدیریت نشود میتواند برای هر سه کشور مشکل ایجاد نکند. چالش سوم به شرایط منطقه خاورمیانه برمیگردد. در خاورمیانه شرایط به شدت پیچیده هستند. درست زمانی که فکر میکنید مسئلهای در حال حل شدن است مسئله دیگری ایجاد میشود و تمامی معادلات گذشته را برهم میریزد. به همین دلیل نباید تصور کرد که پیروزیهای مقطعی میتوانند تضمینی برای آینده باشند. چیزی به نام موفقیت در خاورمیانه دوام زیادی ندارد. به هر حال الان شرایط منطقهای و بینالمللی به گونهای است که کمترین اشتباه از سوی هر یک از بازیگران میتواند عواقب خطرناکی داشته باشد. در مورد برجام نیز سناریوهای مختلفی ممکن است رخ بدهد که هرکدام تأثیر متفاوتی بر روابط ایران و روسیه خواهند داشت. نوع مداخله و واکنش روسیه نسبت به هریک از این سناریوها میتواند برای ایران بسیار تعیین کننده باشد. این واکنشها میتواند مجددا خاطرههای تلخ تاریخی را برای ایران زنده کند یا اینکه عرصه تازهای برای همکاری ایران و روسیه ایجاد کند.
دکتر سید رسول موسوی
شاید برجستهترین موضوعی که در بحث دوستانمان مطرح شد موضوع برجام بود. من فکر میکنم برجام یک معاهده دوجانبه بین ایران و امریکا نبود، بلکه یک توافق با اجماع بینالمللی بود که بر اساس قطعنامه 2231 به تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد رسید و فکر میکنم بیش از ایران سایر کشورها مثل روسیه و دیگر کشورهای اعضای دائم شورای امنیت مسئول حفظ و اعتبار قطعنامه خودشان هستند .و گمان نمیکنم ایران مسئولیتی بیشتر از آنچه دیگران باید در این ارتباط ایفا بکنند داشته باشد. البته برجام نه اولین معاهدهای است که امریکا از ان خارج شد و نه آخرین مورد خواهد بود. شما به خوبی میدانید که قبل از آقای ترامپ امریکا چگونه از پیمان استراتژیک ای بی ام (آنتی بالستیک میسایل) به راحتی خارج شد و دنیا را با یک بیثباتی استراتژیک مواجه کرد، یعنی زمانی که اصلا ترامپ هم نبود، اما این روشی است که امریکاییها همواره داشتند و سعی کردند معاهدات بین المللی را در راستای منافع خودشان نقض کنند و دنیا را به سمت یک جهان تک قطبی ببرند، آقای ترامپ هم پیش از برجام، او از پیمان نفتا، معاهده آب و هوایی پاریس خارج شد، وی همچنین موافقتنامه با کوبا را به هم زد، بنابراین خروج امریکا از برجام هم در همین ارتباط چیز جدیدی بر اساس رفتارهای امریکا نیست و متأسفانه امریکاییها روشی که در پیش گرفتند به سمت برهم زدن تمام معاهدات و قواعد حقوق بینالملل است و این از آن موضوعاتی است که ایران و روسیه میتوانند به خوبی درباره ان صحبت کنند و راهکارهایی را هم در جهان امروز پیشنهاد نمایند. خانم کراشنینکُوا مطلب قابل توجهی هم در مقاله خود و هم در سخنانشان مطرح کردند اما فکر میکنم ایشان خیلی به بحث تهدیدات متمرکز شدند و تهدیدات را باعث نزدیکی ایران و روسیه دانستند. من ضمن تأیید این بحث معتقدم در کنار تهدیدات، منافع مشترک بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد. ایران و روسیه منافع مشترکی از جمله در حفظ حقوق بین الملل، نظم بین الملل، موضوعاتی که ما در خاورمیانه داریم، عدم مداخله در امور داخلی کشورها و بحث تغییر رژیمها که خارج از خواسته دولتها و خواسته ملتهاست و به هم نخوردن مرزها و ثبات در منطقه و جهان در جای جای دنیا از جمله در خاورمیانه دارند و خوب است مورد توجه قرار گیرد.
دکتر ژند شکیبی
آقای دکتر شکیبی که در مقاله خود به موضوع ایران، روسیه و اسرائیل پرداختند اظهار داشت در وهله نخست میخواهم بگویم که همانطور که دیدید پس از فروپاشی شوروی به خصوص از زمان دولت بوش، امریکا موجب عدم ثبات و تشنج در خاورمیانه بوده و هنوز هم هست. در حال حاضر با روی کارآمدن ترامپ بر همگان معلوم شد که نمیتوانیم از سیاست امریکا در ارتباط با خاورمیانه حرف بزنیم، دوم آنکه همانطور که قبلا گفته شد در حال حاضر افراد بسیار عجیبی در کاخ سفید روی کار آمدهاند، آنها میخواستند و هنوز هم میخواهند نقشه خاورمیانه را تغییردهند، از طرف دیگر، همانطور که تاکنون گفته شد چندین سال است که همکاریهای سیاسی و ژئوپلتیکی ما گسترش یافته است، این امر بسیار خوبی است، همانطور که گفته شد ما منافع ژئوپلتیکی مشترک و همچنین منافع علمی داریم، اما به نظر میرسد تضاد و تناقض شدیدی در سوریه به وجود آمده است، مشخص است که عملیات نظامی در سوریه به پایان رسیده است، برای همین وظایف جدیدی به وجود آمده اند، وظیفه ایران، اسرائیل و روسیه؛ الان در طول سه – چهار ماه این تضاد و اختلاف بسیار مهم شده است، اسرائیل چندین بار به سوریه حمله کرده است و ما هم حملات متقابلی داشتیم؛ الان این تحلیل در مورد چگونگی سیاست روسیه نسبت به امریکا و این تضادها وجود دارد، ما الان می دانیم، در غرب هم قبلا اعلام کردهاند که روسیه الان آماده است روابط نزدیک با ایران را به خاطر نزدیکی مسکو با واشنگتن قربانی کند، به عبارت دیگر امریکا و مسکو به خصوص واشنگتن، الان تلاش دارند غرب را اجیر کنند و ارتباط با ایران را فدا کنند؛ برخی هم میگویند، از آنجایی که عملیاتهای نطامی در سوریه به پایان رسیده و همکاری نظامی بین کشورهای ما هم دیگر به پایان رسیده است روسیه میخواهد حضور سیاسی و شاید حضور نظامی ایران را در سوریه از طریق اسرائیل و واشنگتن محدود نماید، ما همه میدانیم که الان امریکا بیثباتی و تشنج عظیمی را در خاورمیانه به وجود آورده است، من دلم میخواست بیشتر گفته شود که چگونه میتوان سیاست ایرانی – روسی خوبی را در سوریه برای ایجاد یک جبهه واحد علیه ترامپ پیدا کرد، البته من امیدوارم که ما بتوانیم به این امر دست یابیم، زیرا اگر همکاری ما نتواند به سیاست امریکا در خاورمیانه پاسخ دهد، ایران و همچنین روسیه در آینده مشکلات بسیار جدی خواهند داشت.
دکتر بیگدلی
اعتقاد دارم که ظرفیتهای بالایی برای همکاریهای دو کشور در اختیار داریم. بنابراین ما نباید منتظر باشیم تا اجبار ما را به هم نزدیک کند و باید از این ظرفیتها به موقع استفاده کنیم. من 37 سال است که از نزدیک تحولات روسیه و منطقه پیرامون آن را پیگیری میکنم. نزدیک به 4 سال هم معاون سفارت ایران در مسکو بودم. در این سالها شاهد افت و خیز زیادی در تحولات شوروی و روسیه بودم. از شوروی تا ریست و تا روسیه امروز را دیدهام. امروز مهمترین مسائل برای امریکا برجام یا تغییر رژیم ایران یا کره شمالی نسیت بلکه موازنه با روسیه و چین مهمترین برنامه امریکاییها در سیاست بینالملل است و جداسازی ایران و روسیه دقیقا در راستای همین سیاست دارد دنبال میشود. ایران با سیاست خارجی اصولی و پایدار خود سپر امنی را در جنوب روسیه تأمین کرده و دسترسی امریکا را به قفقاز، آسیای مرکزی، خزر و افغانستان را کاملا سد کرده و به همین دلیل مورد خشم و غضب امریکاییها است. ما این جایگاه را به اعتبار انقلاب اسلامی ایران و باورهای آن شکل دادیم، اما روسیه هم از آن بهرهمند میشود. اگر به تاریخ خوب نگاه کنیم میبینیم که در برهههای مختلف تاریخی روسیه را مجبور کردهاند به آسیا توجه کند زیرا روسیه در آسیا همیشه ضربهپذیر بوده، به جز امروز که ج.ا.ایران مناطق ضربهپذیر روسیه را کاملا پوشش داده و روسیه در آسیا هم صاحب قدرت است و در خاورمیانه هم میتواند به مانور بپردازد. وضعیت آسیا در گذشته، مثلا در پیمان سعدآباد در سال 1936، پیمان بغداد 1954 و پیمان سنتو را نگاه کنید، انگلیس و امریکا از ظرفیت کشورهای جنوب روسیه به خوبی علیه شوروی و روسیه استفاده کردند. امروز نمیتوانند این کار را انجام دهند. الان با نزدیکشدن ترکیه به ایران تصویری از یک انقلاب ژئوپلتیکی در خاورمیانه در حال روی دادن است - در هارتلند جهانی، و روسیه به این محور خوشبختانه نزدیک است و ما باید همکاری سهجانبه را نه تنها در رابطه با روسیه بلکه در رابطه با یک مفهوم کلان ژئوپلتیک دنبال کنیم. خوشبختانه مبارزه با تروریسم و حمایت از دولت سوریه سطح روابطمان را بالاخره بعد از دهها سال متحول کرد و ما را در کنار هم قرار داد تا جایی که امروز مینشینیم و کتاب مشترک راجع به روابطمان مینویسم. اما روابط ایران و روسیه از ظرفیتهای بیشتری برخوردار است،. آقای مارازف به خوبی به آن اشاره کرد ما چرا باید منتظر باشیم تا اجبار ما را کنار هم قرار دهد، آیا ما از روند مرتبط با امپریالیسم و لیبرالیسم اطلاع نداریم، آیا مواضع آنها را نسبت به خودمان نمیدانیم، آیا امیدواریم امریکا نقش سازنده برای ما ایفا کند، آیا منتظریم امریکاییها دستگاه ریست جدیدی برای روسیه بسازند، اگر اینطور نیست ما 40 سال فشار را تحمل کردیم و شما هم سالهاست فشار را تحمل میکنید. اگر با هم جدی کار کنیم در قالب همسایگی کار کنیم فشار از ما برداشته میشود آنها نمیتوانند کاری از پیش ببرند ما باید تلاش کنیم براساس منافع و براساس اصول همسایگی با همدیگر گام برداریم و به جایگاهی که شایسته روابط ایران و روسیه است برسیم.
ایگور مارازُف
من میخواهم آن گمراهی را که در هیئت حاکمه ایران در خصوص اینکه روسیه تلاش میکند پشت سر ایران با امریکاییها به توافق برسد صحبت کنم. این پندار مطابق واقعیت نیست. چرا که ما هم تحریم هستیم، ما برای همیشه تحریم شدیم. ایران این امکان را دارد که بعد از یک مدتی مجددا از این تحریم بیرون بیاید، اما ما نه، چون امریکاییها مستقیما گفتند که لغو تحریمهای روسیه زمانی میسر خواهد بود که کریمه اعاده شود و این یعنی هیچ وقت. چرا که ما بر سر اراضی خودمان که چانه نمیزنیم. رئیس جمهور ما هم این مطلب را مستقیما گفته است. مطلب دوم، ما با شما در واقع در یک خط تحریم هستیم، هم روسیه و هم ایران و کره شمالی، به همین خاطر تمامی آنچه مربوط به کشورهای ما میشود حتی اگر رئیس جمهور امریکا عوض شود، باز هم تمامی تحریمهایی که علیه روسیه و ایران وضع شدند، می مانند، چرا که این تحریمها از طریق کنگره اعمال میشوند و به این نتیجه میتوانیم برسیم که هیچ یک از روسای جمهور امریکا نمیتوانند آنها را لغو کنند، چون درک مشترکی در کنگره امریکا نسبت به ایران و روسیه وجود ندارد، ازاین رو باید خودمان دقیقا متوجه این نکته باشیم که روابط جدید ما چه اقتصادی چه سیاسی، فنی نظامی و همپیمانی بایستی طی دهها سال در آینده و صدها سال در آینده شکل بگیرند؛ به همین خاطر فرمت اقتصادی جدیدی در برابر ما قرار دارد و مهمترین دستاورد ما در این توافق ایجاد پیمان ارزی حواهد بود که به ما امکان میدهد صرفنطر از بخشهای مالی که تحریم هستند با حتی در زمینههای همکاریهای مرزی هم بتوانیم با هم کار کنیم.
در پایان، جناب آقای دکتر سنایی اشاره داشتند، همانطور که برخی از همکاران در تهران اعلام کردند برجام یک معاهده بینالمللی است که ایران با 6 کشور آن را امضا کردند و علاوه بر این در شورای امنیت بینالملل در قالب قطعنامه 2231 مصوب و ابلاغ شده، لذا باید توجه داشت برجام دو طرف ندارد که یکی ایران و دیگری امریکا باشد و 7 طف دارد، معاهدهای است که به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسیده، البته خروج امریکا از این توافق نشاندهنده عدم پایبندی این کشور به معاهدات بینالمللی است که بیسابقه هم نیست. نه نشانه خوبی است در رفتار امریکا و نه اتفاق خوبی است در عرصه بین المللی؛ اما موضع ایران پس از این توسط رهبری کشور و رئیس جمهور کشور به طور شفاف ابلاغ شد که ایران در صورتی که منافعش در برجام حفظ شود و طرفهای دیگری که در برجام حضور داشتند منافع ایران را در برجام تأمین کنند ایران در برجام باقی خواهد ماند. در همین چارچوب وزیر امور خارجه ایران روز یکشنبه سفری به چین داشت دوشنبه در روسیه بود و امروز در بروکسل است و با خانم موگرینی و سه کشور اروپایی در حال مذاکره است. ایران طبیعتا مذاکرات نامحدودی انجام نخواهد داد یک مدت زمان معینی را برای این موضوع که منافع ایران در برجام تدمین خواهد شد یا نه اختصاص خواهد داد، دیروز هم در ملاقات وزیر امور خارجه ایران و روسیه در همین موضوع تأکید شد. که این پیگیریها به صورت هماهنگ و با مشورت ایران و روسیه دنبال شود. البته اگر ایران بعد یک مدت زمان به این جمعبندی برسد که منافع این کشور تأمین نخواهد شد (البته هم اروپا، هم چین هم روسیه نیز در برجام منافعی دارند) در آنصورت شرایط متفاوتی است و در زمان خودش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
ایشان همچنین بیان داشتند چاپ این کتاب و اصل همکاریهای ایران و روسیه در خاورمیانه و تحکیم روابط ایران و روسیه و همچنین گسترش همکاریهای روسیه و چین، گسترش همکاری منطقهای ایران روسیه و ترکیه و نمونههایی از این دست، گواه دو واقعیت است. یکی اینکه متاسفانه شرایط و مسائل رخداده در عرصه بینالملل ضرورت همکاریهای منطقهای ما و استفاده از سازوکارهای منطقهای را افزایش داده و افزایش میدهد. شاید شفافترین آنها خروجهای متعددی است که امریکا از پیمانهای بینالمللی انجام میدهد وقتی یک کشور به عنوان میزبان سازمان ملل و به عنوان بزرگترین اقتصاد دنیا و کشوری که باید تعهد و مسئولیت بیشتری در عرصه بینالمللی به دوش بگیرد به راحتی قواعد بینالملل و تعهدات را زیرپا میگذارد، این نشاندهنده این است که ما یعنی ایران، روسیه، چین هند، برزیل، افریقای جنوبی، ترکیه و کشورهای مختلف باید دنبال ساز وکارهای منطقهای باشیم. این الزاما به این معنا نیست که از ابتدا یک اتحاد شکل خواهد گرفت و در همه عرصهها نقطه نظرات مشترکی وجود خواهد داشت مهم این است که باید تلاش کرد نقاط مشترک را پیدا کرد و به سمت هدف مشترک گام برداشت. ما باید خواهی نخواهی خودمان را برای رویکردهای نوین و ساز وکارهای جدیدی از همکاری منطقهای آماده کنیم. اما مورد دوم این است که نفع کشورها هم در همین سازوکارهای منطقهای است. به هر حال تکیه به اقتصاد کشورها و به اقتصادهای منطقهای و همینطور به سازوکارهای منطقهای قطعا میتواند منافع درازمدتی در پی داشته باشد؛ این حاکمیت دلار و سلطه دلار چه نفعی برای اقتصادهای کشورهایی مثل روسیه، ایران، ترکیه و کشورهایی از این قبیل داشته؟ در آینده هم میتواند به راحتی برای کشورهای دیگر هم احتمال این آسیبها پدید بیاید. همین طور که در سالهای اخیر شاهد بودیم. آنچه هم که از پیمان ارزی بین ایران و روسیه دارد دنبال میشود کار راحتی نیست. چون ما متاسفانه با واقعیت غلبه ارزهای دیگر بر اقتصاد منطقه مواجه هستیم. اما این روند و رویکرد دارد دنبال میشود. و هر دو کشور مصمم هستند هم در عرصههای مالی و هم بورس جستجو و کوشش برای یافتن سازوکارهای مالی و اقتصادی که استقلال بیشتری را در همکاریهای اقتصادی ایران و روسیه از ارزهای خارجی مثل دلار تامین کند دنبال کنند.
در پایان، سفیر ج.ا. ایران در روسیه بر نیاز به دیالوگ مستقیم بین کارشناسان روسیه و ایران و تبادل نظر در خصوص مسائل مختلف تأکید کرد. آقای مارازُف نیز اظهار امیدواری کرد که کتاب مشترک بعدی به توسعه چشماندازهای روابط ایران و روسیه اختصاص یابد.
تهیه و تنظیم گزارش: رقیه کرامتی نیا، دانش آموخته رشته مطالعات روسیه دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران