همایش بین المللی «افق های همکاری در آسیای مرکزی» به همت دانشکده علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد، موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان (ایران شرقی) و موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) امروز و فردا (16-17 اردیبهشت 1397) در دانشکده علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار می شود. در این همایش که به دو زبان فارسی و روسی برگزار می گردد، سخنرانانی از جمهوری اسلامی ایران و کشورهای منطقه در پنج نشست تخصصی، آخرین دیدگاه ها و تحلیل های خود در خصوص تحولات منطقه آسیای مرکزی را به بحث و گفتگو خواهند گذاشت.
- روز نخست
افتتاحیه
پنل اول: روندهای کلان جهانی و همکاری در آسیای مرکزی
پنل دوم: بازیگران محوری و همکاری در آسیای مرکزی
بخش نخست: قدرت های بزرگ و آسیای مرکزی
بخش دوم: ایران و آسیای مرکزی
- روز دوم
پنل سوم: موانع و چالش های همکاری در آسیای مرکزی
پنل چهارم: افغانستان و مسأله همکاری در آسیای مرکزی
پنل پنجم: بسترها و زیرساخت های همکاری در آسیای مرکزی
اختتامیه و جمع بندی دبیر علمی همایش
خلاصه ای از دیدگاه ها و اظهارات سخنرانان در این نشست بین المللی دو روزه در ادامه از نظر می گذرد.
گزارش روز اول همایش
همایش بین المللی «افقهای همکاری در آسیای مرکزی» به همت گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد، موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان (ایران شرقی) و موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) در تاریخ ۱۶-۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ در آمفی تئاتر دانشکده علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد در حال برگزاری است. در این همایش مقامات و کارشناسانی از جمهوری اسلامی ایران و روسیه،افغانستان، ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و گرجستان در پنج پنل تخصصی به ارائه مباحث خود، بحث و گفتگو درباره تحولات منطقه و ظرفیتهای آن برای گسترش همکاریها میپردازند.
این همایش با سخنرانی جناب آقای دکتر منوچهر متکی وزیر خارجه اسبق جمهوری اسلامی ایران بهعنوان مهمان ویژه و سخنران افتتاحیه، کار خود را آغاز کرد. وی درآغاز بحث خود با اشاره به اینکه از آسیای مرکزی سخن گفتن امری سهل و ممتنع است، اظهار داشت که در نگاه نخست بهنظر میرسد که آسیای میانه حوزه کوچکی است اما در نگاه عمیقتر حوزه بازیگران و نقشآفرینان بزرگ در منطقه با ظاهری کوچک است.
وزیر سابق امور خارجه درباره چالشهای پیشروی منطقه آسیای میانه تصریح کردند که چالش امنیت، اقتصاد، پیشرفت، رفاه و تنظیم روابط با دیگران چه در منطقه و فرامنطقه عمده این چالشهاست، ضمن اینکه اوضاع داخلی کشورها نیز را باید نیز سروسامان یابد.
دکتر متکی در این همایش بر نیازسنجی درمورد ضرورت بازسازی اعتماد منطقهای در حوزه آسیای مرکزی تاکید کرده و افزودند که همکاریهای ایران با آسیای مرکزی مقطعی نیست و باید با رعایت موازین و بدون دخالت در امور داخلی یکدیگر ادامه داشته باشد. به عبارتی در منطقه ما اشتراکاتی وجود دارد که باید این اشتراکات یک زمینهای از یک اتصال در مناسبات باشد که مسائل مربوط به انرژی از آن جمله است.
وی تولید شناخت و انتقال آن به اقشار مختلف اجتماع را ضرورت روابط کشورهای آسیانه میانه دانست و دانشگاهیان را پیشقراولان این شناخت معرفی کرد.
وزیر سابق امور خارجه در پایان سخنان خود با تاکید بر اعتمادسازی در میان تمام همسایگان منطقه خاطرنشان کرد: خلاء همکاری به معنای ضدیت و نفوذ دیگران است بنابراین ما میتوانیم آغازگر فصل نوینی در روابط خود باشیم. اگر این نشست کمک کند که اهداف و آرمانهای مشترک خود را تعریف کنیم راههای رسیدن آن را مطمئناً میتوانیم پیدا کنیم.
محمد کافی رئیس دانشگاه فردوسی مشهد، سید احمد فاطمی نژاد دبیر علمی همایش و عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی، فرامرز تمنا رئیس مرکز مطالعات استراتژیک وزارت خارجه افغانستان و «سانات کشکومبایف» معاون مرکز مطالعات استراتژیک قزاقستان از دیگر سخنرانان مراسم افتتاحیه بودند.
پنل اول این همایش با موضوع «روندهای کلان جهانی و همکاری در آسیای مرکزی» با سخنرانی دکتر حمیدرضا عزیزی کارشناس مسائل منطقه و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران آغاز شد.
موضوع بحث وی «روندهای چندجانبه گرایی در آسیای مرکزی» بود که در این راستا چندجانبه گرایی در منطقه را به سه دوره تقسیم کرده و افزود: دوره اول از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ آغاز و تا ۲۰۰۱ ادامه داشت. چندجانبهگرایی در منطقه آسیای مرکزی در این دوره انفعالی، تدافعی و برای دفع تهدیدات مشترک بود. ویژگی دیگر آن مبتکر و مبدع نبودن کشورهای منطقه بود به طوری که چارچوبها توسط روسیه شکل گرفته و همگرایی از بالا به پایین بود.
وی حوزه جغرافیایی همگرایی در این دوره را محصور به منطقه شوروی سابق دانست و گفت: در مجموع دوره نخست در زمینه چندجانبه گرایی در آسیای مرکزی انفعالی و ناموفق و نوعی همگرایی منفی بوده است.
دکتر عزیزی با بیان اینکه دوره دوم از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴-۲۰۱۳ را شامل میشود، تصریح کرد: نماد این دوره تشکیل سازمانن همکاری شانگهای است بطوری که کشورهای آسیایی خود در روند شکلدهنده چندجانبهگرایی ورود کردند و دیگر به جغرافیای شوروی سابق منحصر نبود.
این عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران با اشاره به ورود فعال چین به عرصه ژئوپلیتیک در این دوره ادامه داد: باوجود این ویژگیها چندجانبه گرایی در دوره مذکور در آسیای مرکزی همچنان بر اساس دفع تهدیدات مشترک بود و هنوز همگرایی منفی غلبه داشت.
وی تصریح کرد: در دوره سوم به دلیل تخریب روابط روسیه با غرب پس از بحران اوکراین، روسیه به فعال کردن همگرایی اوراسیایی روی میآورد ضمن اینکه کشورهای منطقه از بحران ملت سازی و دولت سازی عبور کرده و به ثبات میرسند در نتیجه احساس تهدید نسبت به روند همگرایی کمتر میشود.
دکتر عزیزی با بیان اینکه فضای بازیگری اقتصادی، سیاسی و غیره در این دوره در منطقه چندقطبیتر شده است، ادامه داد: آسیای مرکزی در محور چندجانبهگرایی قرار گرفته است؛ در این دوره شاهد نگاه فعال و همگرایی مثبت به این امر در منطقه بوده که روند جدیدی از چندجانبه گرا یی متاثر از سطح منطقهای و کلان است. در این راستا درصورت سرمایهگذاری، میتوان روندهای مثبتی از همگرایی را در منطقه تجربه کرد.
در ادامه این پنل، اسن اسوبعلیاف به موضوع رقابت بین دو کشور بزرگ و مهم در منطقه آسیای مرکزی ( ازبکستان و قزاقستان) پرداخت و برخورد منافع یا سهم گرفتن در امنیت منطقهای را مطرح کرد.
وی در تشریح علل رقابت میان این دو کشور گفت: قزاقستان همیشه جانبدار روابط چندجانبه آسیای مرکزی بود اما ازبکستان امنیت داخلی خود را بر همگرایی منطقهای ترجیح میداد. در واقع موقعیت ژئوپولتیکی پیچیده ازبکستان و روابط پیچیده بین تاجیکستان، قرقیزستان و دیگر همسایگان ازبکستان علت این امر بود در حالی که قزاقستان در پیرامون کشورهای باثباتی نظیر روسیه و چین را داشت.
اسوبعلیاف وضعیت موجود امنیت در آسیای مرکزی را شرایط قابل توجهی دانست و ادامه داد: کشورهای منطقه نمیخواهند دوباره ازبکستان درهای خود را به همگرایی منطقهای ببندد و در این میان تاثیر حضور خارجیها بر فرآیند همگرایی منطقهای در این زمینه اهمیت دارد زیرا از یکسو ازبکستان و قزاقستان با آمریکا مشارکت دارند و تاجیکستان و قرقیزستان شرکای استراتژیک روسیه هستند و بحث امنیت مطرح است و ما در اینباره نگران هستیم که در آسیای مرکزی شرایطی پیش نیاید که کشورها بتوانند انتخاب کنند که با کدام بلوک باشند.
وی در پایان صحبتهای خود با بیان اینکه ما به روشنی میدانیم که آسیای مرکزی از اولویتهای سیاست خارجی ایران نیست، خاطرنشان کرد: باتوجه به فرآیندهایی که در آسیای مرکزی در حال پیگیری و انجام است نظیر اتحادیه اقتصادی اوراسیا، جاده ابریشم و غیره بر این باوریم که زمان لازم رسیده است تا دکترین سیاست خارجی درباره آسیای مرکزی فراهم شود.
الکساندر کنیازف، کارشناس و نماینده روسیه سومین و آخرین سخنران پنل نخست بود و بحث خود را در موضوع «فرصتها و تهدیدات آسیای مرکزی در بلوکبندی جدید قدرتها» با بیان مفهوم «بلوک» و طرح این پرسش که «ما در ظرف این مفهوم چه چیزی را متصور شویم؟» پیشبینی برد.
وی با بیان اینکه بلوکهای نظامی و سیاسی در نیمه دوم قرن بیستم نهادینه شده و هسته هرکدام از آنها یکی از قدرتهای بزرگ بود، ادامه داد: اما بلوکهای سابق نمیتوانند وجود داشته و بلوکهایی که آینده ایجاد میشوند نیز با قبل متفاوت خواهند بود.
کنیازف به ائتلاف سوریه علیه تروریسم و نفوذ غیرمشروع غرب در این کشور اشاره کرد، گفت: فعلا دلیلی نداریم که این ائتلاف به صورت بلندمدت میتواند ادامه داشته باشد درواقع بلوکهای جدید میتواند مقطعی باشند و در واکنش به شرایط شکل بگیرند و ائتلافها و بلوکهای بلندمدت تنها به مسائلی برمیگردد که به منافع بلندمدت بلوک ارتباط دارد.
وی در ادامه صحبتهای خود سازمان پیمان امنیت جمعی، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان همکاری شانگهای را به عنوان سه ساختار در آسیای مرکزی کند بلندمدت میتوانند مبنای شکلگیری بلوکها را ایجاد کند معرفی کرده و نقش هرکدام را در اینباره مورد تحلیل و بررسی قرار داد.
کنیازف در پایان بحث خود خاطرنشان کرد: در آینده نزدیک شکلگیری بدنه و ساختار جدیدی به شکل پیمان و بلوک مشاهده نخواهیم کرد و وضعیت موجود تا آینده نزدیک تدوام خواهد داشت.
پنل اول پس از جمعبندی و پرسش و پاسخ دانشجویان و دانشگاهیان حاضر در همایش به پایان رسید.
پنل دوم در بخش نخست با مدیریت دکتر داوود کیانی و با موضوع «بازیگران محوری و همکاری در آسیای مرکزی» با حضور و سخنرانی فرامرز تمنا، عادل کائوکناف، محمود شوری، بولات فتکولین و علی کوزهگر کالجی دنبال شد:
دکتر فرامرز تمنا رئیس مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان در سخنرانی خود با موضوع حضور ناتو و امریکا در افغانستان و وضعیت موازنه قدرت در آسیای مرکزی گفت: ناتو حضور بلندمدت در افغانستان دارد منافع افغانستان جدید و ناتو با هم گره خورده است. حضور آمریکا در افغانستان تاثیر خود را بر معادلات امنیتی آسیای مرکزی گذاشته است اما آسیای مرکزی نه ظرفیت این را دارد و نه شایسته است که محل تقابل قدرتهای بزرگ باشد در واقع در این منطقه منافع اقتصادی به مراتب بیشتر از تبعات امنیتی بر اثر تقابل است.
وی افزود: ناتو به افغانستان امنیت آورده است البته امنیت نسبی است میتواند بهتر شود در واقع اگر کشورهای منطقه دوستان صادقی برای افغانستان باشد و امنیت این کشور را تامین کنند نیازی به ناتو نیست اما چنین نیست و اگر ناتو برود افغانستان ظرف ۱۰ روز توسط پاکستان اشغال میشود ضمن اینکه برای ایران به عنوان کشور همسایه نیز منفعت در این است که آمریکا به عنوان یک هژمون خوشخیم اگرچه دشمن در افغانستان باشد تا طالبان؛ هردو شر هستند اما یکی شر قلیل و دیگری شر کثیر.
تمنا با بیان اینکه آسیای مرکزی منطقه نفوذ بلامنازع روسیه بوده است، تصریح کرد: نظر آمریکا این است که نفوذ چین و روسیه در آسیای مرکزی کاهش پیدا کند و در واقع آمریکا چین و روسیه را در آسیای مرکزی با یک عینک نگاه میکند اما به اعتقاد من هیچ ظرفیت بومی در آسیای مرکزی برای تقابل امنیتی آمریکا و روسیه وجود ندارد و منافع اقتصادی بیشتر است.
عادل کائوکناف نماینده چین و دومین سخنران این پنل بود که درباره «سیاست فعلی چین در مورد کشورهای آسیای مرکزی» و تاثیر ایدئولوژی چین در سیاستگذاری کشورهای آسیای مرکزی گفت: رهبر جدید چین سیاست و تفکر جدید این کشور را آرزو و رویای احیای چین مقتدر عنوان کرده است که در این راستا چین وارد رقابتهای شدید ایدئولوژیک شده است که البته این رقابت در تمام مناطق جهان قابل مشاهده است اما در منطقه آسیای میانه بهطورویژه وجود دارد.
وی با اشاره به طرح احیای جاده ابریشم با عنوان «یک کمربند، یک جاده» ادامه داد: ۵ سمتوسوی هماهنگی سیاسی، هماهنگی زیرساختها، رشد بالای تجارت، حرکت آزادانه سرمایه و تقویت جایگاه بین المللی چین در تجارت بینالملل را در این راه دنبال میکنیم که در این راستا چین بزرگترین سرمایهگذار در آسیای مرکزی است.
سخنران بعدی، دکتر محمود شوری با طرح این پرسش که روسیه قرار یا ضعیف تر: کدام یک برای آسیای مرکزی بهتر است؟ بحث خود را آغاز کرده و گفت: پس از فروپاشی شوروی نقش تعیین کننده این کشور با چالش روبهرو شده است و حال سوال این است که چه نسبتی بین قوت و ضعف روسیه و ثبات و امنیت در منطقه آسیای مرکزی وجود دارد؟
وی ادامه داد: در اینجا باید میان نیروی پیشرو و پشتیبان توسعه اقتصادی و سیاسی و مانع تهدیدها و بی ثباتیها در منطقه مقابل تفکیک قایل شویم به عبارتی روسیه در اولی موفق نبوده اما امنیت و ثبات در آسیای مرکزی برای قدرت روسیه مهم است، حاضر است برای آن هزینه کند و تنها قدرتی است که توانسته سازمان امنیتی در منطقه شکل دهد. بهطور کلی بنظرمن درست است روسیه قدرتمند تهدیدی برای استقلال کشورهای منطقه است اما روسیه ضعیف به لحاظ سیاسی، امنیتی و اقتصادی تهدیدی به مراتب شدیدتر است.
بولات فتکولین رییس کرسی خاورشناسی دانشگاه روسیه درباره تجربه روسیه در تعامل با کشورهای آسیای میانه و ویژگیهای این تعاملات گفت: روسیه بیشترین تجربه تعامل با آسیای میانه دارد که این تجربه از قدیم شروع شده و نسبتا مثبت بوده چون ارتباط تاکنون قوی و ناگسستنی بوده است.
وی ادامه داد: برای مثال قزاقستان یک کشور مستقل بوده و سیاست خود را دارد اما همکاری و دوستی به معنای مداخله نیست بنابراین همکاری جوانان در رشته اقتصاد و تعلیم، روابط بین دانشگاهها و پژوهشگران دو کشور بسیار نزدیک است.
فتکولین خاطرنشان کرد: یادگیری زبان روسی برای ایرانیان بسیار مهم است زیرا زبان انگلیسی اصلاحاتی که با استفاده از آن بتوانیم جامعه روسیه و آسیای میانه را توصیف کنیم ندارد.
سخنران پایانی این بخش از پنل دوم دکتر ولی کوزهگر کالجی پژوهشگر ارشد مطالعات اوراسیا بود و با بیان اینکه مسایل در افغانستان و آسیای مرکزی در سال های گذشته امنیتی شده است، گفت: مسائلی نظیر نژاد، قومیت، هویت، محیط زیست، منابع آبی، خط لوله امنیتی شده و حالت عادی خودش خارج شده است.
وی افزود: نوع نگاه ما به بسیاری از پدیدههای اقتصادی ناخوداگاه امنیتی است درحالی که در نقطه مقابل باید از پدیدهها را امنیت زدایی شده ببینیم در غیر این صورت سیکل بحران و منازعه در منطقه به پایان نمیرسد.
کالجی با بیان اینکه خط لوله تاپی میتواند نقطه شروعی برای غیرامنیت سازی مسایل در افغانستان باشد، گفت: اتفاقاتی افتاده از این روند خارج شویم که باید تقویت شود و تنوع بخشی در زمینه تولید، سرمایه گذاری، مصرف و خطوط انتقال به رسمیت شناخته شود البته در این راستا باید نگاه کوتاه مدت و مقطعی به پروژهها پرهیز کنیم.
بخش دوم پنل دوم با موضوع «ایران و آسیای مرکزی» با سخنرانی جمعی از نخبگان و مقامات جمهوری اسلامی ایران ادامه پیدا کرد.
دکتر فرهاد عطایی استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران با طرح بحثی درباره محدودیتها و مزیتهای ایران در همکاریهای منطقهای گفت: حضور ایران در آسیای مرکزی به عنوان یک قدرت منطقهای بسیار ناچیز بوده است و واقعیت این است که پیشینه تاریخی هیچ تاثیری در تصمیمها و جهتگیریهای تصمیمگیران امروز به ویژه در این منطقه ندارد البته ممکن است در دراز مدت بتوانیم همدلیهایی ایجاد کنیم اما در کل این امر به نظر من منتفی است.
وی افزود: محدودیتهای ما در همکاری با آسیای مرکزی به داخلی و خارجی تقسیم میشود اما بیش از همه عوامل داخلی نظیر نبود عزم سیاسی و حمایت دولت از گسترش نفوذ ایران در منطقه به ویژه بخش خصوصی، تغییرات مستمر مالیاتی و صادراتی از مهمترین عوامل است و در واقع منطقه آسیای مرکزی در اولویت سیاست خارجی ما نبوده است و نگاه ما بیشتر به غرب بوده است که بخشی از آن تخاصم ایران با آمریکا برمیگردد.
این استاد روابط بین الملل خاطرنشان کرد: ما در عصر جهانی شده زندگی میکنیم اما هنوز در منطقه، ذهنیت جنگ سردی میبینیم که بنظر بنده زمانش گذشته است و این ملاحظات کارساز نیست لذا مهمترین زمینه همکاری ما در منطقه، اقتصادی و اقتصاد صادراتبنیان است.
دکتر جهانگیر کرمی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران درباره عملکرد ایران و ترکیه در آسیای مرکزی گفت: در این مهم نگرش سیاست خارجی دو کشور تفاوت اما هردو عملگرایانه وارد منطقه شدند البته اهداف متفاوت بوده است بطوری که اهداف ترکیه بیشتر اقتصادی با رنگ و بوی قومی و نژادی بوده اما اهداف فرهنگی ایران بیشتر بوده است.
وی افزود: ایران حدود ۲۵۰۰کیلومتر مرز مشترک با منطقه دارد و ترکیه در مقابل فرصتهای داخلی و بین المللی بینظیری داشته است. هردو کشور سعی کردند روابط دوجانبه خوبی با منطقه داشته باشند در این راستا استقلال کشورهای منطقه را به رسمیت شناختند و به نهادگرایی روی آوردند.
این استاد روابط بینالملل با بیان اینکه نتایج عملکرد دو کشور متفاوت است گفت: شواهد تحقیقات انجام شده مشخص میکند که ایران ابعاد امنیتی و ترکیه ابعاد فرهنگی و اقتصادی را دنبال کرده است در واقع قدرت امنیتی تبدیل به مزیت ایران شده که البته بسیار خوب است اما قدرت امنیتی که در آن توسعه اقتصادی مناسب شکوجود نداشته باشد شکننده است و تجربه شوروی در این زمینه وجود دارد.
دکتر منوچهر مرادی، سفیر سابق ایران در قرقیزستان بهعنوان سخنران بعدی در پاسخ به صحبتهای گفته شده مبنی بر اینکه منطقه آسیای مرکزی اولویت سیاست خارجی ایران نیست، گفت: قطعا این منطقه یکی از اولویتهای سایت خارجی کشور است و مصادیق بسیاری در وزارت خارجه در اینباره وجود دارد .
وی افزود: سه سناریوی حفظ وضع موجود، تغییر از بیرون منطقه و تغییر از درون منطقه برای آینده آسیای مرکزی مطرح است که سناریوی سوم میگوید اسلام خواهی، فقر واستبداد که سبب بهار عربی در خاورمیانه شد در این منطقه سبب بهار اسلامی میشود البته این دیدگاه مخالف و موافق دارد و تحلیل سناریوی حفظ وضع موجود از اعتبار و احتمال بیشتری برخوردار است.
سفیر سابق ایران آن در قرقیزستان در پایان صحبتهای خود راهکار ها و توصیههایی در عرصههای مختلف برای گسترش همکاریها ارایه دارد.
دکتر محسن خلیلی، استاد علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد دیگر سخنران این پنل بود و با بیان اینکه آسیای مرکزی امروز یک مشکل برای جمهوری اسلامی ایران شده است، گفت:در این امر یکی از مشکلات ایران بوده که ندیده است آسیای مرکزی درباره ایران چه میگوید. به عبارتی ما از چهار گوشه کشور ارتباط و نظام بین الملل را بپذیریم و خودمان را با آن مرتبط کنیم و باید سیاست خارجی چند همسایگی در کشور دنبال شود.
وی افزود: یک رویه واحد در قبال آسیای مرکزی وجود ندارد که تمام تقصیرات گردن یک طرف ایران با کشورهای منطقه نیست اما تمام مقامات رسمی ایران پیش و پس از انقلاب به آسیای مرکزی و اینکه آنان چه دیدگاهی نسبت به ایران دارند نگاه واقعی نداشتند.
در پایان این پنل دکتر
بهرام امیراحمدیان در رابطه با طرح توسعه بندر چابهار به عنوان تنها بندری که ما را به اقیانوس وصل می کند و راهی برای خروج بنبست است مطالبی را ارائه کرد و پنل دوم پس از پرسش و پاسخ به پایان رسید.
گزارش روز دوم همایش
در روز دوم و پایانی همایش «افقهای همکاری در آسیای مرکزی» به ادامه نشستهای تخصصی پرداخته شد؛ پنل سوم این همایش با مدیریت سعید گازرانی به موضوع «موانع و چالشهای همکاری در آسیای مرکزی» با سخنرانی حسن یهشتیپور، سانات کشکومبایف، وحید سینایی، رستم بورناشف و روشن نظروف اختصاص یافت.
در این نشست، دکتر حسن بهشتیپور، کارشناس و تحلیلگر مسائل بینالملل، به شش چالش و مانع عمده بر سر راه همکاری در آسیای مرکزی اشاره کرد و گفت: چالش هویتی، ساختاری، مشروعیت و مقبولیت، مداخله قدرتهای منطقهای و بینالمللی، تروریست و افراطگرایی مذهبی و اختلافات قومی و محلی مهمترین موانع و چالشهای همکاری در آسیای مرکزی است.
وی با اشاره به اهمیت راهکار فرهنگی برای حل این موانع، افزود: ما مشکلات را فقط در دولتها دیدیم درحالی که مشکل در میان مردم کشورهای آسیای میانه نیز وجود دارد و باید فکری به حال نزدیک شدن مردم این کشورها به همدیگر کرد که راه آن فرهنگ است؛ با اتکا به فرهنگ و میراث مشترک میتوان بین نخبگان کشورهای مرکزی پیوند ایجاد کرد و از این طریق فرهنگ نیز میتواند راهکار ارائه دهد زیرا وقتی ملتها به یکدیگر نزدیک شوند دولتها مجبور میشوند سیاستهای خود را تغییر دهند البته این امر زمانبر است.
سانات کشکومبایف، معاون مرکز مطالعات استراتژیک قزاقستان، مبحث «فرآیند جدید در همکاریهای منطقهای کشورهای آسیای مرکزی: چالشها و چشمانداز» را مطرح کرد و گفت: کشورهای آسیای میانه درصدد هستند در منطقه و جهان با همسایهها و قدرتهای خارجی در تعامل باشند که در این راستا نیازمند جذب سرمایهگذاری خارجی برای ارتقای زیرساختها هستند.
وی افزود: لازمه جذب سرمایهگذاری اصلاح قوانین حقوقی، تامین امنیت سرمایهگذاری و تضمین بازگشت سرمایه به صاحبان آن است که باید برای این مهم، برنامهریزی بلندمدت درهر یک از کشورهای منطقه طراحی شود.
کشکومبایف با بیان اینکه کشورهای منطقه به این نتیجه رسیدهاند که برای همکاری و تعامل سازنده با همسایگان و قدرتهای خارجی باید اختلافات سیاسی را کنار بگذارند، خاطرنشان کرد: سازمان همکاری شانگهای نباید نهادی امنیتی و نظامی در ذهنیت مردم بوده و محور فعالیتهای این سازمان باید تقویت همکاری اقتصادی و همگرایی منطقهای باشد. من معتقدم اگر جمهوری اسلامی ایران برای عضویت دائم در سازمان، طرح های سازنده خود را ارایه دهد نتایجی نظیر تعیین رژیم حقوقی دریای خزر در چارچوب این سازمان میسر میشود.
دکتر وحید سینایی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد، موضوع «پیامدهای نیمه اقتدارگرایی بر همکاری منطقهای در آسیای مرکزی» را مورد بررسی قرار داد و گفت: متغیرهای متعددی در همکاری در آسیای مرکزی تاثیر گذارند اما بنده فقط متغیر سیاسی و موضوع نیمه اقتدارگرایی به عنوان رژیم حاکم بر این کشورها را برگزیدم و برای این امر دو مفروض دارم مبنی بر اینکه سیاست داخلی و خارجی دو حوزه منفک نیستند و بر همدیگر تاثیر گذارند و کشورهای کوچک در نظام بینالملل بازیگران منفعل نیستند و براساس منافع خود سیاستهای خارجی خود را تعیین میکنند.
وی ادامه داد: در کشورهای آسیای مرکزی سیاست خارجی و همکاری بین المللی در خدمت حفظ و تحکیم رژیمهای نیمه اقتدارگرایی نخبگان حاکم بر این کشورها است که این امر سبب نوعی از همکاریها شده و همزمان مانع نوع دیگر همکاریها و ارتقای آن به همگرایی منطقهای میشود.
سینایی با بیان اینکه رژیمهای نیمه اقتدارگرا تمام تلاششان حفظ اقتدار خود و وضع موجود است، تصریح کرد: بنابراین سیاست همکاری در آسیای مرکزی سیاستی محدود و مهارشده است تا تهدیدی برای ساختارهای موجود نباشد به طوری که برای مثال مشکلی همکاری با ایران و ترکیه ندارند مشروط بر اینکه بدون زمینههای اسلامگرایی و پانترکیسم باشد. به عبارت دیگر سیاست قدرتمحور در این کشورها تداوم دارد و قدرت بیش از گذشته، شخصی شده است.
در ادامه رستم بورناشف، کارشناس و تحلیلگر سیاسی، بحث را با عنوان « کشورهای آسیای مرکزی: دولتهای ضعیف و احتمال هرجومرج» پیش برد و اظهار داشت: امروز مانع اصلی همگرایی مطلوب در منطقه وجود موانع داخلی در کشورهای آسیای مرکزی است و چالش اصلی همکاری در این منطقه، دیدگاه کاملاً متفاوت سران کشورها در حل مسائل است.
وی افزود: ساختارهای ضعیف و شکننده دولت، نبود جامعه شهروندی فعال و فاصله شدید میان دولت و جامعه در کشورهای آسیای مرکزی سه عامل عمده موانع همکاری سازنده در این منطقه است زیرا همانطور که گفته شد رژیمهای حاکم بر کشورهای آسیای مرکزی نیمه اقتدارگرا هستند و صرفا از منافع گروهی، حزبی و خانوادگی خود دفاع میکنند.
بورشناف تصریح کرد: متاسفانه منافع همکاریها در این کشورها براساس منافع احزاب حاکم و نه منافع ملت تعیین میشود و به دلیل منافع گروهی و حزبی، فضای امنیتی ایجاد شده است و امنیت در کشورهای آسیای مرکزی اولویت اصلی است درحالی که در سالهای اخیر کشورهای منطقه از ثبات نسبی برخوردار بودند. همچنین شعار چندجانبهگرایی عاملی دیگر و مانع جدی بر سر راه همگرایی در منطقه است مبنی بر اینکه کشورهای آسیای مرکزی میخواهند با قدرتهای رقیب خارجی بیشتر همکاری کنند.
روشن نظروف به عنوان سخنران پایانی این نشست «جنبههای قومی - سیاسی همکاریهای منطقهای در آسیای مرکزی» را تحلیل و بررسی کرد و گفت: کشورهای آسیای میانه ترکیبی چندملیتی دارند بنابراین باید از ابعاد گستردهای به این موضوع پرداخت لذا هنگام بررسی این موضوع باید علاوه بر اعضای آسیا مرکزی، افغانستان،آذربایجان، ایران و ترکیه را نیز در نظر بگیریم.
وی افزود: در میان این کشورها سه کشور فارسیزبان با اقلیت ترکزبان و شش کشور ترکزبان با اقلیت فارسیزبان داریم همچنین در ایران و آذربایجان اکثریت شیعه و مابقی سنی مذهب هستند اما در سایر کشورها که اکثریت اهل تسنن هستند اقلیت شیعه نیز حضور دارند در واقع برعکس برخی که معتقدند آسیای مرکزی بزرگ وجود ندارد بنده این نظر را قبول ندارم و معتقدم وظیفه ما محققین جستوجو و کاوش در این نقاط مشترک است.
در انتهای نشست، سعید گازرانی ریاست پنل سوم، به جمعبندی و طرح مباحثی مبنی بر اینکه همکاری بین کشورهای آسیای مرکزی و افغانستان و ایران دریچه مناسبی در اختیار کشورها قرار می دهد که ظرفیتهای بالقوه خود رابالفعل کنند، پرداخت و پنل سوم پس از پرسش و پاسخ به پایان رسید.
پنل چهارم با موضوع «افغانستان و مسئله همکاری در آسیای مرکزی» با مدیریت الکساندر کنیازف و سخنرانی طلعت بیک مصادیقاف، سردار محمد رحیمی و عباس فیاض دنبال شد:
طلعت بیک مصادیقاف، دیپلمات قرقیز و مقام ارشد سابق سازمان ملل در امور افغانستان به موضوع «تاثیر رقابت قدرتها در افغانستان بر همکاریهای کشورهای آسیای مرکزی با افغانستان» پرداخت و شاخصههای رقابت قدرتها در افغانستان را به چند دسته ۱.رقابت میان امریکا، ناتو و روسیه ۲. رقابت آمریکا، ناتو و چین ۳. رقابت بین پاکستان و هند و ۴. رقابت بین ایران و کشورهای عربی در قلمرو افغانستان تقسیم کرد و مصادیق هرکدام را مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
وی در ادامه افزود: نقش ترکیه و کشورهای خلیج فارس در افغانستان بنظر حضور چشمگیری نیست اما ترکیه شبکه مدارس خود را در این کشور ایجاد کرده که در تربیت نسل آینده افغانستان براساس روحیات مدنظر خود نقشآفرینی میکند.
مصادیقاف با بیان اینکه حتی در داخل ناتو در افغانستان رقابت وجود داشت، گفت: کشورهای عضو ناتو در ولایتهای افغانستان از گروههای مختلف حمایت میکردند و سبب افزایش شدت وضعیت امنیتی در این کشور میشد به عبارتی من با حضور ناتو در افغانستان هم مخالف و هم موافق هستم.
مقام ارشد سابق سازمان ملل در امور افغانستان ادامه داد: در افغانستان این سوال مطرح است که آیا اقتصاد مهمتر است یا امنیت و پس از آن توسعه اقتصادی؟ که این مانند سوال معروفی است که اول مرغ بوجود آمده است یا تخم مرغ؟!
وی در جمعبندی سخنرانی خود خاطرنشان کرد: بدون همکاری، تعامل و درک متقابل منافع قدرتهای منطقه ای و جهانی در افغانستان وضعیت هرجومرج در این کشور ادامه پیدا می کند بنابراین عقل سلیم و تعامل نیاز همکاریها در افغانستان است.
سردار محمد رحیمی، استاد دانشگاه و رئیس انجمن ژئوپلتیک ایران، بحث «شبهنظامیگری در شمال افغانستان و امکانسنجی همکاری منطقهای در برخورد با آن» را مطرح کرد و گفت: وضعیت امروز گروههای شبهنظامیگری در افغانستان به سطح کلان و قدرتهای روسیه و آمریکا ،البته با اهداف خاصی که در قرن بیست و یکم معنا دار است، بستگی دارد.
وی افزود: اگر بخواهیم استراتژی همکاری مشترک قدرتهای بزرگ و منطقهای و کشورهای منطقه آسیای مرکزی برای مبارزه با افراطگرایی و گروههای شبهنظامیگری شکل بگیرد نیازمند تغییر در برداشت و ذهنیت نخبگان کشورها، تغییر در بازیگران فرامنطقهای دخیل،تغییر در محیط داخلی کشورهای منطقه و تغییر در استراتژی قدرتهای بزرگ هستیم ولی روسیه، غرب و چین انگیزه و علاقهای برای تغییر استراتژی خود را ندارد و در محیط داخلی نیز شرایط مورد نیاز فراهم نیست اما این امر غیرممکن نیست و به نخبگان و جامعه دانشگاهی برمیگردد که در ذهنیتهای خود تغییر ایجاد کرده و در ادامه زمینهساز تغییرات دیگر باشند.
عباس فیاض، کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی، سخنران بعدی پنل بود و در راستای ارائه مباحث خود درباره موضوع«جنبههای بینالمللی و داخلی منازعه افغانستان و تاثیرپذیری آسیای مرکزی» بحران افغانستان را دارای دو دسته عوامل داخلی و خارجی دانست که شامل قومگرایی و منازعات قومی بر سر قدرت، عدم توفیق در دولت-ملت سازی، فقر و مشکلات اقتصادی،مواد مخدر، منافع تدوام جنگ برای برخی از گروههای خاص داخلی و برخی بازیگران منطقهای و بینالمللی، تبدیل شدن افغانستان به عرصه جنگهای نیابتی، اولویت بهرهبرداری از بحران افغانستان نسبت به حل آن، میل آمریکا به ماندن در افغانستان، یکسونگری و نقش ویژه پاکستان میشود.
وی در ادامه به بررسی مهمترین عاملهای داخلی و خارجی از میان عوامل مذکور پرداخت و خاطرنشان کرد: بطور کلی حضور آمریکا در افغانستان بیشتر از اینکه خود افغانستان را هدف قرار داده باشد حوزه پیرامونی آن را مدنظر دارد.بنابراین نباید بین نخبگان و مردم افغانستان این تصور وجود داشته باشد که تمام مصیبتهای این کشور بر گردن پاکستان است و تمام راهحل در دست آمریکا است لذا اگر افغانها به این باور برسند که یک صلح و تفاوق ملی میتواند عناصر خارجی را پس بزند و آنها را وادار به پذیرش کند، می توان چشم اندازی را برای آینده افغانستان ارائه داد.
در بخش نخست پنل پنجم این همایش به مدیریت محسن مدیرشانهچی استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی «بسترها و زیرساختهای همکاری در آسیای مرکزی» مورد بررسی قرار گرفت و هادی زرقانی، محمدجواد رنجکش، عباس ملکی، قاسم بیک محمد و استانیسلاو پریتچین به ایراد سخنرانی و ارائه مباحث خود پرداختند.
هادی زرقانی، عضو هئیت علمی گروه جغرافیا دانشگاه فردوسی مشهد، در بحث خود با موضوع «تحلیل اهداف و منافع بازیگران در احیای جاده ابریشم با تاکید بر جایگاه ایران» از منظر ژئوپلیتیک به تحلیل جاده ابریشم پرداخت و در اینباره گفت: جاده ابریشم علاوهبر کارکردهای تجاری، زمینهساز تعاملات فرهنگی و علم و دانش نیز بوده و ایران از نظر جغرافیایی حلقه وصل اصلی جاده ابریشم بوده است.
وی با اشاره به طرح ابتکاری جاده ابریشم چین افزود: چینیها بازی بزرگی را آغاز و ایده «جاده ابریشم دریایی قرن بیستویکم» را مطرح کردند. در این راستا از تمام ظرفیتهای آسیای مرکزی، قفقاز، ایران و جنوب آسیا برای منافع خود استفاده میکنند اما بنظر میرسد ایران نه نقشآفرینی کرده و نه میتواند نقش آفرینی کند. به عبارتی سوال این است که ایران با توجه به جغرافیای بینظیری که از آن برخوردار است تا چه میزان از قابلیتهای جاده ابریشم استفاده میکند و نحوه تعامل ایران با نظام بینالملل چگونه خواهد بود؟
محمدجواد رنجکش، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد، به موضوع «مزیتهای حوزه آسیای مرکزی در زمینه دیپلماسی شهری» پرداخت و بیان کرد: در پنلهای قبلی گفته شد آسیای مرکزی در سیاست خارجی ایران جایگاهی ندارد و ایران شریک تجاری دوازدهم آسیای مرکزی است در این راستا یکی از مشکلاتی که سبب میشود رابطه خوبی با کشورهای آسیای مرکزی نداریم «دولت»است؛ در این راستا شهرها میتواند. به ایفای نقش دیپلماتیک بپردازند؛ مشهد کلانشهری است که میتواند با افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی ارتباط دیپلماتیک برقرار کند چرا که کریدور شمال و جنوب میتواند از مشهد باشد همچنین مشهد بیشترین صادرات زعفران را دارد، بزرگترین منبع سنگهای قیمتی و دومین کلانشهر مذهبی است علاوه بر آن پیشینه تاریخی و وجود نمایندگیهای دیپلماتیک در این شهرویژگیهایی به مشهد بخشیده است که میتواند در ایران به ایفای نقش دیپلماسی شهری بپردازد.
وی افزود: طبق تحقیقات انجام شده هر پنج کشور آسیای میانه اولویتهای نخست برای برقراری روابط دیپلماتیک با شهر مشهد هستند و شهرهای این کشورهای افغانستان، ترکمنستان، قرقیزستان و غیره میتوانند. بیشترین ارتباط دیپلماتیک را در قالب دیپلماسی شهری با مشهد داشته باشند.
قاسم بیک محمد، کارشناس مسائل سیاسی از تاجیکستان، موضوع «نشست غیررسمی سران آسیای مرکزی و احتمال شکلگیری اتحادیه منطقهای» را مدنظر قرار داده و گفت: ۵ کشور آسیای مرکزی نوروز امسال نشست غیررسمی درباره شکلگیری اتحادیه منطقهای برگزار کردند و در این زمینه بحث مهم این است چرا دوباره کشورهای آسیای مرکزی به سمت احتمال ایجاد یک ساختار جداگانه بازگشتند؟ درواقع، برخی از کشورهای آسیای مرکزی در سازمانهای مختلف عضویت دارند اما یکسری مشکلات در این کشورها نظیر بهرهبرداری از ذخایر آبی، انرژی و مسائلی مرزی وجود دارد که حل آنها در چارچوب سازمانهای نظیر شانگهای ممکن نیست .
در ادامه استانیسلاو پریتچین، مدیر موسسه خاورشناسی آکادمی علوم روسیه، از روند منسجم برگزاری همایش تشکر کرد و گفت: ترکیبی متوازن به نمایندگی از مناطق مختلف در این همایش حضور یافتند که میتوانند دیدگاه های متفاوتی را نمایندگی کنند.
وی بحث خود با موضوع «چشمانداز همکاریها در آسیای مرکزی در رابطه با امضای کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر» را با اشاره به اهمیت این دریا برای افکار عمومی و دولتمردان ایران، ادامه داد و افزود: نزدیک شدن به امضای سند حقوقی دریای خزر حاکی از نگاه ایران به تعامل سازنده برای همسایگان ساحلی خود دارد و در این راستا همکاری میان ایران و آذربایجان آغاز شده است و روسیه نیز حضور خواهد یافت که میتوان گفت سیاست جمهوری اسلامی ایران درباره دریای خزر در راستای همنوایی و همگامی با فرآیندهای کلان آسیای مرکزی بزرگ پیش میرود.
واسیلی پاپاوا، کارشناس مسائل سیاسی و رئیس مرکز مطالعات خاورمیانه مقیم گرجستان، در ابتدای سخنرانی خود درباره تاریخچه روابط ایران و گرجستان گفت: ایران نخستین کشوری بود که پس از فروپاشی شوروی استقلال گرجستان را به رسمیت شناخت و از گروههای تجزیه طلب در این کشور حمایت نکرد همچنین مهمترین شریک برای کشور ما به حساب میآید و سالانه ۱۵۰ هزار گردشگر از ایران به گرجستان می آیند.
وی در ادامه به بررسی و تحلیل سود و زیان حل معضل حقوقی دریای خزر و توافق بر سر وضعیت حقوقی این دریا پرداخت و تصریح کرد: موثر بودن سند وضعیت حقوقی دریای خزر تنها بستگی به کشورهای امضا کننده نخواهد داشت؛ اقدامات مسکو و تهران بر این اساس است که سایر کشورهای حاشیه خزر را متقاعد کنند که اجازه راه یافتن نیروهای دریایی و نظامی فراخزری را به این دریا ندهند که میتوان گفت این حرکت پاسخگوی منافع استراتژیک روسیه و ایران است.
در انتهای بحث، محسن مدیرشانهچی به جمعبندی مباحث ارائه شده در پنل پنجم پرداخت و پس از پرسش و پاسخ آخرین نشست تخصصی همایش به اتمام رسید.
در پایان، اختتامیه همایش بینالمللی «افقهای همکاری در آسیای مرکزی» با بیان خلاصه مطالب مطرح شده در جریان نشستهای تخصصی دو روز گذشته و جمعبندی توسط سید احمد فاطمینژاد، دبیر علمی همایش و عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد دنبال شد و در نهایت به رسم یادبود، لوح تقدیری از طرف گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد و موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان (ایران شرقی) به کارشناسان داخلی و بینالمللی همایش اهدا شد.
تهیه و تنظیم گزارش: موسسه مطالعات ایران شرقی