موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)، سهشنبه 17 بهمن 1396، نشست مشترکی با عنوان «
ایران و روسیه در خاورمیانه پساداعش» با شورای امور بینالملل روسیه (ریاک) بصورت همزمان در تهران و مسکو (ویدئوکنفرانس) برگزار کرد. در این نشست تخصصی، مسائل پیرامون روابط ایران و روسیه در خاورمیانه در دوران پساداعش توسط کارشناسان ایرانی و روسی موردبحث و بررسی قرار گرفت.
حاضران و سخنرانان
موسسه ایراس
داوود کیانی، مدیر موسسه ایراس
محمود شوری، مدیر گروه روسیه در موسسه ایراس
حسن احمدیان، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل خاورمیانه
ولی گل محمدی، پژوهشگر ارشد مسائل ترکیه
موسسه ریاک
ولادیمیر ساژین، عضو ارشد هیئتعلمی مرکز مطالعه کشورهای خاورمیانه انستیتوی شرقشناسی آکادمی علوم روسیه
واسیلی کوزنتسُف، مدیر مرکز مطالعات عربی اسلامی انستیتوی شرقشناسی آکادمی علوم روسیه
روسلان مامدُف، مدیر برنامهریزی موسسه ریاک
تیمور محمودُف، معاون برنامهریزی موسسه ریاک
در ادامه، اهم موضوعات مطروحه از سوی هر یک از سخنرانان دو موسسه از نظر می گذرد.
داوود کیانی
"شاید بتوانم بگویم بخش اصلی سیاست ایران، در منطقهای است که بهعنوان محور مقاومت نامیده میشود، من خودم من فکر میکنم سیاست خارجی ایران بیشتر جنبه تدافعی دارد تا جنبه تهاجمی، آنگونه که غربیها فکر میکنند. پیشفرض سیاست خارجی در ایران این است که امریکا و اسرائیل با نظام سیاسی ایران مشکل دارند و قصد تغییر نظام سیاسی آن را دارند، از این رو، ایران سعی دارد نوعی بازدارندگی در قبال اهداف سیاسی امریکا و اسرائیل در خاورمیانه داشته باشد. ولی من فکر میکنم غربیها و شاید برخی از تحلیلگران روس این سیاست را نوعی هژمونی و تهاجمی تلقی میکنند. الان ما در خاورمیانه، پس از تجربه موفق همکاری ایران و روسیه در بحران سوریه با وضعیت جدیدی مواجه هستیم."
محمود شوری
"به نظر من هر بحثی در مورد آینده قابل پیشبینی در خاورمیانه به دو مسئله محوری مرتبط است: اول آینده مسئله سوریه به کجا میانجامد و دوم اینکه آینده تقابل ایران و عربستان چه سرانجامی خواهد داشت. بقیه موضوعات در حال حاضر تابعی از این دو مسئله هستند. من سعی میکنم به موضوع نخست بپردازم. همانطور که همه ما میدانیم مسئله سوریه مرحله جنگ و دوران اوج خودش را پشت سر گذاشته و اکنون داریم وارد مرحله پساجنگ میشویم. این یک گام بزرگ و موفقیت قابل توجهی پیش از همه برای روسیه و پس از آن برای ایران و ترکیه است. فروکش کردن هیجانات ایدئولوژیک، خستگی از جنگ و به تحلیل رفتن توان و انگیزه جنگی همه طرفها به لحاظ روانی فضا را برای رسیدن به یک طرح صلح فراگیر فراهم ساخته است. با این حال هنوز مسائل حلنشده زیاد و نیروها و انگیزههای بسیاری وجود دارد که نمیخواهند اجازه بدهند این موفقیت به کام روسیه و به خصوص ایران شیرین شود. وجود این نیروها همچنان مانع بزرگی در راه رسیدن بحران سوریه به نقطه پایانی است. به اعتقاد من ظرفیتهای ایدئولوژیک بحران تا حدود زیادی تخلیه شده اما ظرفیت استراتژیک بحران هنوز وجود دارد. آمریکا، عربستان و اسرائیل حتماً علاقهای ندارند که ایران پیروزمندانه از این بحران خارج شود. در مورد روسیه هم آمریکاییها احتمالاً اجازه نمیدهند که روسیه برنده بزرگ بحران سوریه باشد. طی چند روز گذشته ما خبر سقوط جنگنده روسی را داشتیم که مشخص شد با موشکاندازهای دوشپرتاب آمریکایی مورد هدف قرار گرفته است. پیش از آن هم حمله هواپیماهای بدون سرنشین به پایگاه هوایی روسیه را داشتیم. به نظر میرسد که آمریکاییها میخواهند از همان استراتژی پایان جنگ شوروی و افغانستان استفاده کرده و مخالفین را به سلاح جدید مجهز کنند."
"اما بعد دیگر مسئله، اما و اگرهایی است که در تلاشهای سهجانبه روسیه، ایران و ترکیه وجود دارد. تا اینجای کار به رغم برخی اختلاف دیدگاهها سه کشور توانستهاند روند مدیریت بحران را گام به گام به پیش ببرند، اما هر چه به مراحل پایانی بحران نزدیکتر میشویم از اهداف مشترک (که مهمترین دلیل همکاری است) به اهداف اختصاصی (که ممکن است زمینه را برای اختلاف فراهم کند) میرسیم. این مسئله ممکن است کار را کمی در آینده مشکل نکند."
"به همین دلیل من خیلی مختصر اشارهای به اهداف هر سه بازیگر خواهم کرد. بگذارید از روسیه بهعنوان مهمترین بازیگر این بحران شروع کنم. به نظر من روسها یک گام از سایر بازیگران در بحران سوریه جلوتر هستند. روسیه به آنچه در سوریه میخواسته رسیده است و اکنون در مرحله تثبیت آن قرار دارد. به اعتقاد من روسها در سوریه به دنبال دو مسئله بودند که در حال حاضر تقریباً به هر دو مسئله رسیدهاند، اول جلوگیری از تثبیت داعش در منطقه و حذف آن و دوم تداوم حضور سیاسی و نظامی در سوریه. هر دو هدف تا حدودی به دست آمدهاند، اما نیاز به تثبیت دارند. تلاشهایی که امروز روسیه در رابطه با بحران سوریه انجام میدهد تلاشی برای تثبیت این دو هدف است."
"اما ایران در بحران سوریه تاکنون به بخشی از خواستههای خود یعنی حذف داعش و تداوم دولت اسد دست پیدا کرده است. اما مهمترین خواسته ایران همانطور که بارها به آن اشاره شده است حفظ سوریه در چارچوب محور مقاومت بوده است. از این نظر هنوز چشمانداز روشنی برای ایران در این مسئله وجود ندارد. بدیهی است که هم اسرائیل و هم امریکا تمام تلاش خود را برای ممانعت از تحقق چنین هدفی به کار خواهند بست."
"در این موضوع خاص، روسیه بدون تردید نه شریک ایران بلکه در بهترین حالت میتواند یک داور بیطرف باشد. با توجه به روابطی که روسیه با اسرائیل دارد، منافعی برای خود در رویارویی ایران و اسرائیل و یا حفظ و تقویت محور مقاومت نمیبیند و این یک نقطه تفاوت بین ایران و روسیه در سوریه است، با این حال در مورد اهمیت و تأثیرگذاری آن بر سایر ابعاد نباید اغراق کرد. در مورد ترکیه این کشور با زرنگی از طرف بازنده ماجرا به سمت برنده نقل مکان کرده و همین مسئله یک برد و موفقیت برای این کشور محسوب میشود، اما ترکها هم باید برای رسیدن به بخش دیگری از خواستههایشان یعنی جلوگیری از تثبیت حضور کردها در غرب فرات همچنان بجنگند. تا آنجایی که به روسیه مربوط میشود روسها سهم ترکیه را با بازگذاشتن دست آنها در عفرین پرداخت کردهاند، اما در کل، روسیه در موضوع سوریه منافع زیادی در همکاری با ترکیه برای خود متصور است که یکی از مهمترین و استراتژیکیترین آنها جدا کردن تدریجی ترکیه از ناتو و محور غربی است. این مسئله میتواند یک دستاورد استراتژیک بزرگ برای روسیه باشد. این موضوع همچنین باعث شده است که یک ضلع از سه ضلع همکاریهای سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه، هم از منظر استراتژیک و هم از منظر اقتصاد سیاسی قویتر و بزرگتر از دو ضلع دیگر بشود."
"در پایان نکتهای را باید اضافه کنم و آن اینکه، در مورد همکاریهای سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه نکتهای که باید مد نظر قرار داد این است که مضار استراتژیک عدم همکاری سه کشور در بحران سوریه از منافع استراتژیک آنها در همکاری بسیار بیشتر است. تکرار میکنم که مضار استراتژیک عدم همکاری سه کشور در بحران سوریه از منافع استراتژیک آنها در همکاری بسیار بیشتر است. به همین دلیل جلوگیری از ضرر مشترک باید مبنای همکاری باشد و نه الزاماً رسیدن به یک نفع مشترک."
ولادیمیر ساژین
"پس از بهار عربی اوضاع منطقه خاورمیانه شروع به تغییر کرد و این امر باعث شد تا توجه بسیاری از کشورها به خاورمیانه جلب شود و تصور کنند چنین وقایعی می توانند توسعه یابند و از طرف دیگر چنین وقایعی میتوانند بر منافع دیگر کشورها هم تأثیر بگذارند. البته قطعا هم روسیه و هم ایران دنبال منافع خود در خاورمیانه هستند. البته اصلیترین وقایع، رویدادهای سوریه بود و همانطور که میدانیم ایران از سال 2012 کمک های خود به دمشق را آغاز میکند، این کمکها هم به صورت مالی، مادی و هم نظامی بود. البته ما میدانیم که در آن زمان ایران از رژیم اسد حمایت می کرد همچنین در این سال ها ایران پول زیادی خرج کرد و در عین حال قربانیهای زیادی در مبارزه با داعش داد و نزدیک به دو هزار جنگجو و یازده ژنرال جنگی را از دست داد که بسیار غم انگیز است و به این صورت نقش خود را در مبارزه با داعش ایفا کرد. همانطور که میدانید مسکو هم از سال 2015 برای حمایت از بشار اسد وارد عمل شد، وقتی که شرایط جدی روسیه در رابطه با مسئله اوکراین کمی برای آن ملایمتر (سادهتر) شد. نیروهای هوایی ما هم هر کار ممکن را برای پیروزی بر داعش انجام دادند. حال همه این بازیگران اعلام کردهاند که داعش عملاً در سوریه نابود شده و مرحله جدیدی در تامین ثبات و حل مسئله سوریه شروع میشود. من فکر میکنم که این مرحله و فرآیندی که شروع می شود دشوارتر از مرحله مبارزه مسلحانه علیه داعش است، چرا که اگر هدف اصلی همه نیروهای حاضر در سوریه، در مرحله قبلی هدف واحد پیروزی بر داعش بود، در حال حاضر اینگونه نیست و هدف این بازیگران در خاورمیانه، سوریه و در مناطق پیرامونی اساساً با هم متفاوت است که این امر بسیار غم انگیز و البته برای آینده روسیه هم بد است. در اینجا به نظر من مهم است که از تجربه همکاری که بین روسیه و ایران در دوره قبلی در مبارزه با داعش وجود دارد، استفاده شود."
"البته باز هم تأکید میکنم که این مرحله، مرحله بسیار پیچیده و دشواری است، خوشبختانه نشست اخیر سوچی فرم جالبی بود که برگزار شد، این نشست پایه و منبع خوبی را برای آینده به نمایش گذاشت، رأی اصلی هم در ژنو صادر میشود که و رویکردهای متفاوتی را در وهله نخست نسبت به وضعیت سوریه و مسئله آینده سوریه به نمایش میگذارد. ضمناً در اینجا علاوه بر گروههای داخلی مختلف که الان در سوریه حضور دارند نیروهای خارجی هم هستند که نقش مهمی در رابطه با حل مسئله آینده سوریه ایفا میکنند. همچنین غمانگیزترین موضوع این است که خیلی از این نیروهای نظامی حاضر در سوریه عملاً هیچ برنامهای برای ترک سوریه ندارند. نقش این نیروهای خارجی الان اگر نگوییم پس از نابودی نهایی داعش پس از پیروزی اساسی بر داعش افزایش یافته است، الان لازم است که به یک شکلی همه منافع این نیروهای خارجی، با هم هماهنگ شود. برای اینکه نباید اجازه داد که این اختلاف منافع به تجزیه سوریه بیانجامد، به عقیده من در این رابطه خیلی خوشبینانه میتوان گفت که سوریه به سه چهار قسمت تقسیم خواهد شد. اما امیدوارم رایزنیها و تماسهای بین ایران و روسیه بتوانند صورت گیرد و اگر اختلافهایی هست نرم تر شود تا بتوانیم به سوریه کمک کنیم."
حسن احمدیان
"در روابط بینالملل ضرورتها و نیازهای واحدهای ملی باعث همکاری و یا تخاصم میشود. نیاز ایران به شراکت استراتژیک با روسیه و درک این ضرورت از سوی نخبگان حاکم در تهران، همکاری ایران و روسیه را در طول دههها امکانپذیر کرد. در مقابل، برای روسیه نیز تنها کشوری که مستقل از غرب در منطقۀ خاورمیانه فعال است و میتواند همکار استراتژیک روسیه باشد ایران است. این دو ادراک در کنار نیازها و ضرورتهای راهبردی، همکاری دو کشور در سوریه را امکانپذیر کرد. اما مسئله آن است که عربستان در همکاری راهبردیِ ایران – روسیه چه جایگاهی دارد."
"در این زمینه باید به تفاوت نگرشها و ادراکات ایران و عربستان در ارتباط با روسیه توجه کرد. برای ایران، نقش روسیه در خاورمیانه، به دلایل متعدد ازجمله موازنه گری در برابر ایالاتمتحده، واجد ارزش ذاتی است. اما از دید عربستان روسیه تنها میتواند ابزاری برای کنترل نقش منطقهای ایران باشد و درنتیجه واجد ارزش ابزاری است. در واقع وابستگی عربستان به امریکا بیش از آن است که بتواند و یا ارادۀ آن را داشته باشد که جویای متحدی دیگر در سطح بینالملل باشد. نمونۀ این مسئله را در خریدهای تسلیحاتیِ عربستان میتوان دید. مهمترین و دوربردترین موشکهای عربستان را چین در اختیار این کشور قرار داد اما چین در دهۀ 1980 در محاسبات بینالمللی عربستان از نقش ابزاری خود فراتر نرفت. تفاوت دیگر آنکه از دید ایران، رابطه با روسیه بُعد و تبعات استراتژیکِ غالبی دارد اما از دید عربستان رابطه با روسیه تنها تاکتیکی است و بهتبع نوع رابطۀ ریاض با واشنگتن حائز اهمیت است. این دو تلقی در دورۀ پس از داعش تغییر نکردهاند."
"در سطح بینالمللی، ارزش ذاتیِ روسیه برای ایران، موازنه گری آن در برابر فشارهای غرب در برابر ایران و در منطقۀ خاورمیانه نهفته است. در واقع، موازنه گری روسیه استقلال ایران در منطقه و سطح بینالملل را تحکیم میکند. در مقابل، ارزش ذاتیِ ایران برای روسیه استقلال تهران است که فینفسه ارزش موازنه گر دارد. اما هیچیک از این دو مؤلفه (موازنه گری و استقلال) که هر دو در ارتباط با واشنگتن و غرب مطرح میشود، اساساً مطرح نبوده و نیست. نگاه عربستان به روسیه حائز اهمیتی بنیادین در ترسیم آیندۀ روابط دو کشور از یکسو و روابط آن دو با ایران از سوی دیگر است."
"ارزش منطقهای روسیه برای عربستان از سه منظر از سیاست عربستان قابل استنباط است. نخست ارزش ابزاری نقش منطقهای روسیه است. در این معنا عربستان جویای ایجاد خلل در روابط روسیه با ایران است. دوم ارزش مقطعیِ نقش منطقهای روسیه است که بدین معناست که عربستان همچنان به امریکا بهعنوان تأمین کنندۀ امنیت خود مینگرد و تنها به صورت موردی با روسیه وارد همکاری میشود. نمونۀ این نگرش را در توافق «اوپک پلاس» میتوان دید. سوم نگاه کاملاً تاکتیکی به نقش منطقهای روسیه است. به عبارتی اگر بپذیریم که نیاز ریاض آن را بهسوی تعامل با مسکو کشانده است، الزامات این همکاری از دید ریاض کاملاً تاکتیکی است تا بر روابط راهبردی با واشنگتن تأثیر منفی نگذارد. در دورۀ پس از داعش، تحولی جدی در رویکرد ریاض به مسکو خارج از مؤلفههای فوق دیده نمیشود."
"درمجموع، روابط پرتنش ایران و عربستان در سالهای اخیر دو بُعدِ اصلی دارد. نخست به تحکیم قدرت داخلیِ محمد بن سلمان مربوط میشود که با تحکیم قدرت وی، سیاست خارجیِ عربستان احتمالاً به ساختار و نمودهای سنتیِ خود باز خواهد گشت. بُعد دوم این تنشها ناشی از رقابتهای منطقهای است. این رقابتها ادامه خواهد داشت. با توجه به تداوم این رقابتها و نیز ائتلافهای بینالمللی و منطقهای ایران و عربستان که در آینده نیز ادامه خواهد داشت، یک بازیگر بینالمللی همچون روسیه نمیتواند بهراحتی نقشی موازنه گر میان دو کشور بازی کند. درنهایت سیاست در خاورمیانه بازی با حاصل جمع صفر است. به همین دلیل، تلاش برای موازنه گری میان ایران و عربستان ضرورتاً تأمین کنندۀ منافع منطقهای روسیه نخواهد بود."
واسیلی کوزنتسُف
"وقتی میخواهیم در مورد چگونگی پیشرفت تقابل ایران و کشورهای عربی صحبت کنیم باید عامل مبارزه با داعش را هم در آن در نظر بگیریم. در یک دورهای بحث داعش بهعنوان یک دشمن ایدئال مطرح شد و نهتنها بر معادلات منطقه و همکاریهای فیمابین بازیگران و همکاریهای بینالمللی در این منطقه تأثیر گذاشت بلکه تا حدی زیادی بر اقدامات ایران در چشم شرکای عربی آن هم تأثیر نهاد. درست است که الان داعش نابود شده است، اما ترور و تروریسم هنوز در منطقه باقی مانده است. بازیگران شیعهای هم در منطقه بودهاند که ایران از این تشکیلات شیعی حمایت می کرد. روابط ایران در منطقه با دیگر کشورها بهعنوان یکی از بازیگران اصلی باید تا حد زیادی عادیسازی شود. مشکلی هم که هست ایران از طرف کشورهای منطقه بعضی وقتها بهعنوان یک دولت ملی و بعضاً بهعنوان منبع مناقشه با دیگران شناخته میشود. البته بعضی وقتها توطئههایی صورت گرفته تا این دیالوگها و مصالحه به نحو احسن صورت نگیرد. واضح است که برای سیاست تهران از یکسو روابط خودش با کشورهای عربی و از سوی دیگر رفتار کشورهای عربی با کشورهای دیگر حائز اهمیت است. دولتهای عربی ازجمله عربستان سعودی و بحرین که قادر به ایجاد یک سیستم نرمال و طبیعی نیستند اغلب ترجیح میدهند در جستجوی راهی دخالت خارجی باشند، این دولتها مثل ستون پنجم عمل میکنند و به دنبال ایجاد انقلاب و سرنگونی دولتها هستند."
"از طرف دیگر اقلیتهای شیعهای هم در این کشورها در بحرین، کویت، عربستان سعودی و دیگر کشور وجود دارند که از طرف دولت خودشان حمایت نمیشوند و در عمل ایران را بهعنوان حامی و مدافع خود میبینند. مسئله این است که ایران به دلیل حمایتی که از این گروههای شیعی در منطقه خاورمیانه به نمایش میگذارد از جانب برخی قدرتها حمایت نمیشود. زمانی که آقای مرسی در مصر بر مسند قدرت بود روابط با ایران خوب شد، اما بعد از آن روابط دوباره تیره شد و حتی فکر میکنم که به ایرانیها ویزا نمیدانند به دلیل تبلیغات شیعی."
"اگر به مثلث ایران روسیه و کشورهای عرب برگردیم به نظر من بدون شک روسیه برای عادیسازی روابط ایران و کشورهای عربی مایل است، اما نقش روسیه در این رابطه محدود شده است. با این حال فکر میکنم اگر مسکو و تهران خودشان به این امر مایل باشند و خودشان هم بخواهند مسکو میتواند واسطه باشد ولی به نظر من فعلاً نه برای تهران و نه برای ریاض نیازی به این امر نیست."
ولادیمیر ساژین
"روسیه نسبت به تمام کشورهای منطقه و حتی میتوان گفت تمام جهان در خاورمیانه اولویت دارد چراکه روسیه با همه بازیگران اصلی در خاورمیانه روابط کاری خوبی دارد، هم با ایران، با عربستان سعودی، با دیگر کشورهای خلیجفارس، با اسرائیل و با ترکیه و با مصر. برای همین من فکر میکنم دیگر کشورها ازجمله ایران هیچگاه نمیتوانند از این نظر نسبت به روسیه برتری داشته باشند، برای همین همانطور که واسیلی به درستی گفت، به این صورت اوضاع ملایمتر میشود، چرا که مسکو اگر هم نتواند تأثیرگذار باشد، اما میتواند میانجی باشد، به خصوص نهتنها در سطح روابط دوجانبه چنین کشورهایی، بلکه بهطورکلی در سطح تماسهای مشترک در رابطه با اوضاع سوریه در خاورمیانه."
پرسش و پاسخ
محمود شوری
"میخواستم از آقای ساژین در موردبحث تجزیه احتمالی سوریه سؤال کنم. ما هم مثل روسیه نگران تجزیه احتمالی سوریه هستیم. ولی مسئولیت همه ما نسبت به این مسئله یکسان نیست. قطعا روسیه بهعنوان قدرت بزرگی که وارد بحران سوریه شده و بحران را تا اینجا توانسته مدیریت کند مسئولیت اصلی را در این مسئله بر عهده دارد. پرسشم این است که روسیه برای این مسئله چه اندیشیده است و آیا اساساً این مسئله آنقدر جدی می گیرد که برای مقابله با تجزیه سوریه طراحی جدیای داشته باشد؟"
ولادیمیر ساژین
"من هم باید بگویم نه روسیه و نه هر کشوری در فرآیند سوریه، چه روسیه، چه ایران، چه عربستان سعودی و ترکیه نمیخواهند که سوریه تجزیه شود و همگی میخواهند سوریه متحد بماند. مسکو هم کارهای زیادی را انجام میدهد تا امید به اتحاد سوریه را حفظ کند. این تلاشها هم از مذاکراتی که روسیه با تمام بازیگرهای اصلی به صورت دوجانبه داشته و هم کنفرانس سوچی معلوم میشود. من سعی کردم خیلی عینی به این مسئله نگاه کنم که در آینده چه اتفاقی میافتد. حضور نیروهای خارجی در سوریه بهخودیخود باعث میشود که بحث این تفکیک یا تجزیه در میان باشد و من فکر نمیکنم که امریکا، ترکیه یا ایران بخواهند از این کشور خارج شوند. اگر هم این کشورها سوریه را ترک کنند نیروهای ملی سوریه هستند که مناطقی را تحت کنترل دارند. موضوع اصلی حفظ وحدت و یکپارچگی سوریه و موضوع رهبری آینده سوریه است که متأسفانه الان اتحادی در این زمینه وجود ندارد."
روسلان مامدُف
"داعش علاوه بر سوریه در عراق هم حضور داشت، سؤال من این است که نقش داعش را در عراق و در حشدالشعبی چه میبینید و اینکه ایران آینده سیستم امنیتی عراق و نیروهای ملی را چگونه میبیند؟"
حسن احمدیان
"داعش هم سوریه و هم عراق را هدف قرار دارد که هر دو از متحدان ایران بودند و ایران به تهدید داعش، نهتنها در سوریه بلکه در عراق به یک اندازه اهمیت میداد و در برابر آن فعال بود. فراتر از آن، ایران حمایتهای انجام شده در قبال داعش را در واقع هدف گرفته شدن خود ایران میدید. برای همین با جدیت تمام در سوریه و عراق وارد عمل شد. ولی در حال حاضر از نظر تحلیل عمده در ایران، جنگ علیه داعش در سطح نظامی تمام شده اما در سطح فکری باید تلاش همهجانبه ادامه داشته باشد. به خصوص، ایران جوامع تحت حکمرانی پیشین داعش را تشویق می کند که در فرآیندهای سیاسی در برگرفته شوند. حشدالشعبی را هم میشود از این دیدگاه تحلیل کرد. به هیچ وجه ایران برخلاف تبلیغاتی که هست به حشدالشعبی با عینک فرقهای نگاه نمیکرده و نمیکند، برای همین در برگرفتن نیروهای غیرشیعی را در بین نیروهای هشت تشویق کرده است و تلاشهای دولت عراق برای نهادینهسازی هرچه بیشتر و متحد کردن این نیروها برای حفظ امنیت و ثبات داخلی عراق را تائید و حمایت کرده است و این نیروها را پادزهر هرگونه تحرک رقبای منطقهای خود در آینده علیه وحدت و امنیت عراق و متحدان ایران میداند. اما درمجموع این مسئله داخلی عراق است و ایران از دولت عراق حمایت میکند."
ولی گل محمدی
"ترکیه بعد از مواجهه با واقعیت تداوم حضور آقای بشار اسد در قدرت، از استراتژی کلان و مشخصی در رابطه با سوریه پیروی نمیکند. رفتارهای نظامی ترکیه در قالب عملیات عفرین و یا فعالیتهای دیپلماتیک آن در سوچی و یا آستانه در قالب نگرانیهای امنیت ملی و دینامیزمهای سیاست داخلی این کشور قابلفهم است. حتی میتوان گفت مسئله سوریه مثل اقتصاد به یکی از بحثهای اصلی سیاست داخلی ترکیه بهویژه در آستانه انتخابات 2019 تبدیل شده است. زمزمههایی هم در نخبگان حاکم در حزب عدالت و توسعه و هم اتاق فکر آقای اردوغان وجود دارد مبنی بر اینکه ترکیه به دنبال آشتی با آقای بشار اسد است. حتی بعضی از روزنامههای ترکیه اشاره کردهاند که در سطوح کارشناسی و سطوح پایین هیئتهایی به دمشق فرستاده شدند. باوجوداین یکی سؤال اساسی که میان نخبگان حاکم ترکیه وجود دارد این است که با بشار اسد چه کار میخواهید بکنید؟ اما بدون تردید اگر مصالحهای هم بخواهد بین سوریه و ترکیه اتفاق بیفتند قطعا تا 2019 این اتفاق نخواهد افتاد. چون هرگونه آشتی با آقای بشار اسد باعث ریزش آرای آقای اردوغان خواهد شد. سؤال اصلی که میخواهم مطرح کنم این است که ترکها در دو سه تا از مقالات خودشان طی هفتههای گذشته گفتند که روسیه به دنبال تعبیه سازوکاری برای آشتی بین آقای اردوغان و بشار اسد است، حتی هفته اول ژانویه، سفارت روسیه در آنکارا هیئتی همراه با ترکها به دمشق فرستادند. این مسئله برای ما هم خیلی مهم است اگر چنین حرفی صحت دارد بفرمایند دیدگاهشان چیست و روسیه چه سازوکاری دارد و جایگاه ایران و منافع ایران در این رابطه چیست و اساساً تعریف شده یا نه؟"
واسیلی کوزنتسُف
"قطعا روسیه هم میخواهد اتحاد روسیه، ترکیه و ایران را حفظ کند. ولی اختلافاتی هستند که دارند در این رابطه بیشتر میشوند. بین ترکیه و روسیه اختلافات بزرگی هم وجود دارد، به نظر من، عادیسازی روابط ترکیه و دمشق و این اینکه اتحادی بین آنها شکل بگیرد در حال حاضر احتمال آن بسیار کم است. افزون بر این در ارتباطاتی که بین مسکو، تهران و آنکارا در ارتباط با سوریه هست، آنکارا نقش ضامن این روابط را ایفا میکند. و به همین دلیل خوب است که روابط با آن خوب باشد. ضمناً اگر آنکارا و دمشق با هم روابط خوبی برقرار کنند این امر باعث تحکیم روابط سه جانبه ما هم خواهد شد."