داخلی » يادداشت » حوزه های جغرافیایی
5 نویسنده برتر معاصر در روسیه که باید آنها را شناخت!
۲۵ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۳۶
ایراس- سالانه حدود 100 هزار کتاب جدید در روسیه منتشر میشود، ده ها نویسنده ی ناشناخته ظاهر میشوند. براساس منابع معتبر، در سال های اخیر، 5 نویسنده ی معروف، برنده ی بزرگترین جوایز ادبی روسیه شده اند که کتاب هایشان طی گذر ماه ها، همچنان بالاترین رتبه ی فروش کتابفروشی ها را از آن خود کرده اند. منتقدان با آنها رفتار مطلوبی دارند، نویسندگان مشهور، تحسین آمیزانه درباره ی آنها صحبت میکنند، اما نکته ی اصلی این است که کتاب های آنها به رویدادهای مهم زندگی فرهنگی کشور تبدیل شده اند.
1. یوگنی وادالازکین
رمان ها: «درخت غار»؛ «هوانورد»؛ مجموعه داستان های کوتاه و بلند «یک زمان کاملا متفاوت»
استاد ادبیات در زمینه ی روسیه قدیم، محقق خانه ی پوشکین در سن پترزبورگ، یک روشنفکر حقیقی. اکنون او نه تنها یکی از نویسندگان آینده دار ادبیات مدرن روسیه است، بلکه یکی از مشهورترین آنهاست. در سال 2012، او به معنای واقعی کلمه با رمان «درخت غار» وارد ادبیات شد. سال بعد، این رمان دو تا از مهمترین جوایز ملی روسیه را دریافت کرد؛ جایزهی «کتاب بزرگ» و «یاسنایا پالیانا». این اثر ظرف دو سال در خارج از کشور محبوب شد. در حال حاضر «درخت غار» به 23 زبان زنده ترجمه شده است. پس از اولین موفقیت نویسنده، دومین رمان پرفروش وی که توانست جایزه ی «کتاب بزرگ» روسیه را ازآن خود کند، رمان «هوانورد» بود که در سال 2016 منتشر شد.
2. گوزل یاخینا
رمان «زلیخا چشم هایش را باز می کند»؛
ظهور اثر غیرمنتظره و درخشانی دیگر در ادبیات روسیه. گوزل یاخینا، نویسنده ی جوانی از کازان، ابتدا فیلمنامه ی «زولیخا چشم هایش را باز می کند» را نوشت. او که امکان تحقق آن را در سینما پیدا نکرد، رمانی به همین نام خلق کرد؛ اما هرگز منتشر نشد. حتی مجلات «مشهور» پایتخت هم آن را منتشر نکردند. این متن برای اولین بار در مجله ی نووسیبیرسک «چراغ های سیبری» منتشر شد. در همین زمان، نسخه خطی کتاب در دست لودمیلا اولیتسکایا بود، او کتاب را دوست داشت و آن را در انتشارات خود به چاپ رساند. در سال 2015، «زلیخا چشم هایش را باز می کند» جوایز «کتاب بزرگ» و «یاسنایا پالیانا» را دریافت میکند، به ده ها زبان خارجی ترجمه میشود و برای مدتی طولانی در بالاترین رتبه ی فروش باقی میماند. پس از موفقیت ادبی این اثر، کانال تلویزیونی «روسیه-1» داوطلبانه این رمان را در قالب یک سریال 8 قسمتی فیلمبرداری کرد. این اثر در ایران به فارسی برگردان شده است.
3. والری زالاتوخا
رمان «شمع کوچک»؛ مجموعه ی «پدر من، یک معدنچی»
نام والری زالاتوخا تا سال 2015 به احتمال زیاد تنها در دنیای سینما شناخته شده بود. او فیلمنامه نویس فیلم های «ماکاروف»، «مسلمان»، «ازدحام»، «72 متر» ساخته کوتیننکو بود و بعداً به مستند روی آورد. و اما ادبیات؟ در سال 2000، رمان «آخرین کمونیست» که در مجله ی «نووی میر» منتشر شد، در لیست نهایی جایزه «بوکر روسی» قرار گرفت. پس از آن، نام زالاتوخا به مدت 14 سال از دنیای ادبی ناپدید میشود که دوازده سال آن صرف نوشتن دو جلد- تقریباً 1700 صفحه- رمان «شمع کوچک» میشود. اولین کسانی که از انتشار رمان باخبر شدند، خوانندگان نبودند بلکه نویسندگان بودند. همان ها بودند که بلافاصله در گزارشی چند صفحه ای، تلاش والری زالاتوخا را برای خلق یک رمان بزرگ روسی تشخیص دادند. رمان کلاسیکی که خواننده با خواندن آن، کتابهای راسپوتین، سولژنیتسین، آستافیف را به یاد می آورد ...
دیمیتری بیکوف درباره ی این کتاب میگوید: «من میترسم که همه فیلمنامه های قبلی و شایستگی های ادبی زالاتوخا پیش از رمان «شمع کوچک» محو شود و از او تنها به عنوان نویسنده ی این دو جلد عظیم یاد شود...».
4. آلیسا گانیِوا
داستان «سلام بر تو، دالگات»؛ رمان های «کوه بزم»، «عروس و داماد»
آلیسا گانیوا اولین بار در سال 2010، با داستان «سلام بر تو، دالگات!» درخشید. این کتاب برنده جایزه جوانان «دیبوت» شد و مورد انتقاد منتقدان و خوانندگان قرار گرفت. آلیسا گانیوا در ادبیات مدرن روسیه به موضوع فرهنگ قفقاز، یا بهتر بگوییم، زادگاهش داغستان پرداخت. نویسنده در مورد ویژگی های سنت ها و خلق و خو و مهمتر از همه در مورد اروپایی شدن داغستان صحبت میکند، سعی میکند بفهمد که جمهوری های قفقاز چگونه در قرن جدید، قرن بیست و یکم می پاشند و با چه مشکلاتی روبرو هستند، چه نوآوری هایی را میپذیرند و چه چیزهایی را رد می کنند. در سال 2012، رمان «کوه بزم» در لیست کوتاه جایزه «یاسنا پالیانا» قرار گرفت و در سال 2015، رمان «عروس و داماد»، فینالیست جایزه «بوکر روسیه» شد. همهی این رمان ها نیز به قفقاز اختصاص یافته است. کتاب های آلیسا گانیوا به چندین زبان ترجمه شده است.
5. سرگی بیلیاکف
کتابهای «گومیلیف، پسر گومیلیف»؛ «سایه ی مازیِپا»
نام سرگی بیلیاکوف برای اولین بار در سال 2013 بر سر زبانها افتاد. پس از آن به خاطر انتشار داستان «گومیليف پسر گومیليف» در ژانر «نثر مستند» به او جايزه «کتاب بزرگ» اهدا شد. «گومیليف، پسر گوميليف»، شرح حال جذاب مورخ و شرقشناس مشهور، فرزند دو شاعر بزرگ عصر نقره ای یعنی آنا آخماتووا و نیکولای گومیليف است که به طور نمادين با تاريخ قرن بيستم درهم آميخته است. دیمیتری بیکوف نیز در سال 2005، جایزه «کتاب بزرگ» را برای زندگینامه باریس پاسترناک در ژانر نثر مستند دریافت کرد و لئونید یوزفوویچ نیز در سال 2016 کتابی در مورد «جنگ داخلی» در همان ژانر نوشت.