داخلی » يادداشت » حوزه های جغرافیایی
اختصاصی ایراس
اردوغان؛ حماسه سرایی پوپولیستی برای گذر از بحران ها
۲۲ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۰۳
مصاحبه ایراس با دکتر ولی گل محمدی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس
به نظر می رسد که شعرخوانی نابجا و نادرست رئیس جمهور ترکیه در مراسم رژه باکو تنش و بحرانی غیرضروری در روابط ایران و ترکیه ایجاد کرده است. به نظر شما این موضوع و این کنش گفتمانی ریشه در چه مسئلهای دارد؟ آیا واقعا رئیس جمهور ترکیه ادعاهای سرزمینی در مورد ایران دارد؟
از دو زاویه می توان به اظهارات رئیس جمهور ترکیه نگاه کرد؛ نخست، نیتی پشت آن بوده و باید در بستر تحولات نوین ژئوپلیتیکی در معادلات قفقاز جنوبی و مناقشه قرهباغ ارزیابی کرد. دوم اینکه آن را ناشی از شخصیت و سبک رهبری پوپولیستی آقای اردوغان و همچنین پویاییهای سیاست خارجی و داخلی ترکیه بدانیم. در چارچوب نگاه نخست، ترکیه آزادسازی مناطق اشغالی قرهباغ را فتح الفتوحی برای خود در نظر گرفته است. این شرایط محاسبات استراتژیک ترکیه از محیط همسایگی این کشور را متحول کرده و این سوءبرداشت را در آنکارا بهوجود آورده که میتوانند عمق استراتژیک خود را در جنوب قفقاز گسترش دهند. حامیپروری اجتماعی-مدنی در حال تبدیل شدن به ابزارهای سیاست خارجی ترکیه است و هرجا اهرمی وجود داشته باشد نگاههای آنکارا را جلب میکند. فرقی نمیکند حامیپروری مذهبی باشد یا قومی و زبانی. کارکرد آن در فعالیتهای سیاست خارجی ترکیه کاهش هزینههای توسعه قلمرو نفوذ و قلمرو منافع در محیط پیرامونی این کشور است. بهتدریج از دهه گذشته، متاسفانه ابزارهای سیاست خارجی ترکیه به شدت نظامی شده و مداخلهگرایی در کانون کنش و واکنش آن قرار گرفته است. این در وهله اول ناشی از تضعیف کارکرد سنتی نهاد ارتش و به حاشیه راندن نیروهای موازنهگر و نظارتی در ساختار سیاست خارجی ترکیه است. از سوی دیگر، ملیگراهای تندرو به بخشی از ائتلاف دولت مرکزی اردوغان تبدیل شدهاند که در برخی از پروندههای مهم از جمله مسئله کردی، قبرس و قرهباغ نفوذ مستقیم دارند. ترکیه در هر سه پرونده رویهای تهاجمی در پیش گرفته است. اما اردوغان همچون پیشینیان و بزرگان خود، برخلاف سایر همسایگان، ایران را دولت-ملت بزرگی میداند که بهجای تقابل باید روابط خود را با آن مدیریت کند. بهویژه اینکه ساخت اقتدار دولت اردوغان بهویژه بعد از کودتا وابستگی معناداری به ثبات و امنیت جمهوری اسلامی ایران دارد. اردوغان ایران را عضوی از ضامنین امنیت رژیم سیاسی خود می داند. این مارا به نگاه دوم می کشاند.
در چارچوب نگاه متأخر، چنین اظهارات هزینهسازی ناشی از کیش شخصیتی و سبک رهبری پوپولیستی اردوغان دارد. یعنی وزن مصرف داخلی از انگیزه راهبردی آن بیشتر است. اردوغان به خوبی نیروی مذهب و ناسیونالیسم را برای تحکیم اقتدار خود ترکیب و بسیج کرده است. کاریزمای شخصیتی او هم چنین ترکیبی را تسهیل کرده. او بعد از هر دستاوردی در سیاست خارجی سرود فتح می خواند. مهم نیست مسجد اموی باشد، ملک حجاز و کوت العماره باشد یا ارس و .... او به دنبال نقد کردن پیروزی قره باع در ساحت سیاست داخلی بود. این رویداد را می توان در قالب همان روند تبدیل شدن تحریک ناسیونالیسم ترکی به پوپولیسم اردوغان ترجمه کرد. راستش من مراسم رژه را زنده مشاهده می کردم و از حماسه سرایی ارس اردوغان برانگیخته نشدم. چون مشی خطابه ای او اینچنین است و فکر نمی کنم نیتی (هدفمند در راستای برهم زدن نظم عمومی کشور) پشت آن بوده باشد. اما وقتی ماجرا به کف خیابان می آید روند جور دیگری پیش می رود و مدیریت آن سخت می شود و واکنش ها می تواند خطرناک باشد. پشت این قشون کشی و حماسه سرایی اردوغان ترس و همهمه ای ست. دولت او شکننده تر و ضعیف تر از گذشته است و اگر رویدادهای اخیر در اصلاحات داخلی را رصد کرده باشیم متوجه می شویم که هژمونی دولت او مختل شده است و سیاست کنونی فعلا درونیسازی مسائل سیاست خارجی و امنیتی ست تا وقت بازتوانی و بازسازی بخرد. دولت اردوغان 424 میلیارد دلار بدهی خارجی دارد از موعد پرداخت اقساط آن گذشته است و بحران اقتصادی فراگیری دامن نظام اقتصادی و مالی این کشور را گرفته است. سان دیدن اردوغان از رژه ارتش ترکیه در میدان آزادلیق باکو و حماسهسرایی او این پیام را به ملت ترکیه می داد که هنوز مقتدر است و ترکیه را به اوج اقتدار در منطقه رسانده است و نوید عبور از بحرانهای پیشروی داخلی و خارجی را می داد.
چنین تنش هایی در روابط ایران و ترکیه چقدر سابقه و چقدر اصالت دارند؟ آیا این تنشها میتوانند توضیح دهنده وضعیت فعلی روابط دو کشور باشند؟
بهتازگی کتابی در رابطه با تحولات فرهنگ استراتژیک و دکترین امنیت ملی ترکیه نگارش کردهام که بهزودی منتشر می شود؛ یکی از نتایج مطالعات نشان می دهد که در چارچوب دکترین امنیت ملی ترکیه، ثبات و تمامیت ارضی ایران بههمراه سامان سیاسی دولت مرکزی از ترجیحات کلیدی امنیت ملی ترکیه است. این مسئله بهویژه در رابطه با مسائل قومی اهمیت دوچندانی دارد. خود نهادهای امنیتی-اطلاعاتی ترکیه بارها نسبت به هرگونه خللی در ساختار انسجام ملی و حاکمیتی ایران هشدار و ابراز نگرانی کردهاند. از اتصالات راهبردی امنیت ملی خود به امنیت ملی ایران آگاهی دارند و هرگونه اختلالی را در تضاد با انسجام ملی و سرزمینی خود قلمداد می کنند. این تنشها سابقاً در سطح کلام بوده است. بهویژه زمانی که پروژههای سیاست خارجی ترکیه در شامات و عراق با شکست مواجه شده بود. او بارها از لفظ امپراطوری فارس علیه نفوذ و عمق استراتژیک منطقهای ایران استفاده کرده است. اما در سطح عملیاتی، تأثیر دامنهدار و تحولسازی در روابط دو کشور نداشته است. مراکز تصمیمگیری ما باید تکلیف خود را با حماسهسرایی پوپولستی برای تحریک احساسات ناسیونالیستی و مذهبی اردوغان بهمنظور اهداف سیاست داخلی این کشور و نیتمندی چنین اظهارات تنشزایی مشخص کنند. برآورد دقیقی از کیش شخصیتی و سبک رهبری متفاوت اردوغان نداریم و این مانع از اتخاذ رویکردهای عملگرایانه در مقابل اظهارات گاه و بیگاه او می شود. اردوغان اساساً تمایل فزآیندهای به خطابههای آتشین دارد. اگر واکنش هم نشان ندهیم این می تواند مقامات ترکیه را در بزنگاهها جسورتر کند. سطح و غلظت واکنشمان نباید مانع از هدایت روابط دو کشور در مدار مدارا و همکاری بلندمدت باشد.
به نظر می رسد که افراد و جریانهایی در ترکیه نیز از تشدید تنش در روابط ایران و ترکیه استقبال می کنند. به طور مثال ابراهیم کاراگول سردبیر روزنامه ینی شفق توئیتهایی را علیه ایران منتشر کرده است. این افراد و جریانها تا چه اندازه منعکس کننده گفتمانهای غالب در ترکیه هستند؟
بله متاسفانه یک همآورد توئیتری بهراه افتاده است. هر کسی از هر صنف و مسلکی نقشهای را رو میکند و همدیگر را به صلیب می کشند. نبرد چالدرانی در فضای مجازی بهراه است. کاراگول را به عنوان شیپورچی جنگ ترکیه می شناسند. شناسنامه اقای کاراگول مشخص است و واقعا نباید اورا جدی گرفت. خود دولتی های ترکیه حاضر به نشست و برخاست با این بشر متوهم نیستند. آماج حملاتش فقط ایران نیست ، روزی از امپراتوری روس و پروس می نویسد روزی هم از لزوم بازگشت خاک عثمانی در جهان عرب. کاراگول و ینی شفق برخلاف دیدگاه رایج، به شدت مورد حمایت ملی گراهاست تا اسلام گراها و محافظه کاران، وظیفه دولتی- مطبوعاتی او تحریک ناسیونالیسم ترکی در کوران بحران هایی است که ترکیه این روزها با آن مواجه است. به تعبیر آرنج ، هیچکس اندازه کاراگول نبض ناسیونالیسم ترکی( افکار عمومی) را در دست ندارد. به شخصه این شیپورچی جنگ را جدی نمی گیرم و تریبون رسمی دولت نمی دانم. مسئله مهمتر از آن غلظت واکنشها و مشاجرات ترکی-ایرانی در مناقشات مختلف است که دایره را برای سیاستمداران تنگ میکند. مشاجرات ترکی-ایرانی(در سطح جامعه) جز لاینفک ساخت تاریخی روابط ایران و ترکیه است. تاریخ چندصدساله ای دارد. یعنی عنصر ثابت روابط است. با روسیه هم همین است. کنترل هدفمند آن قابل مدیریت نبوده و نتایج هزینه سازی داشته. در کوتاه مدت تخلیه می شود نباید مقابل چنین موجی مقاومت کرد. این خود از پویایی های غیرقابل مدیریت روابط دو کشور است. اما در ورای جنگ مجازی، روابط پایدار معطوف به سیاست همسایگی نیاز است که فراتر از روزمرگیها بتواند همسرنوشتی سیاسی دو کشور را از کوران هیجانات عبور دهد.
به نظر شما تنش ایجاد شده در روابط ایران و ترکیه تا چه اندازه بر معادلات قدرت در منطقه تاثیر می گذارد؟ به عبارت دیگر طرح این اظهارات چه ارتباطی با تلاشهای اخیر ترکیه برای بهبود روابط با عربستان و یا حتی رژیم صهیونیستی دارد؟
منطقی است که نسبت به نیات پشتپرده رئیس جمهور ترکیه در شرایط کنونی منطقه هوشیار باشیم در عین حال نباید مبالغه کرد و تصمیمات را براساس اظهارات بدون اعتبار مبتنی کرد. ترکیه بهشدت در یک انزوای ژئوپلیتیکی و سیاسی در منطقه و نظام بینالملل بهسر می برد. از شمال آفریقا تا خلیج فارس، از جنوب قفقاز تا شرق مدیترانه ترکیه هیچ دوستی جز آذربایجان و قطر( این هم دلایل پراگماتیک دارد) ندارد و تقریباً همه را علیه خود به صف کرده است. روابط آنکارا با بروکسل و واشنگتن هم عیان همگان است. این خفگی ژئوپلیتیکی ترکیه را سراسیمه و بی محابا به مناقشات مختلف می کشاند تا گریزی از آن داشته باشد. در چنین شرایطی دنبال دوستان جدید یا احیای روابط با رقبا و دشمنان نیز است. بحث از عادیسازی روابط آنکارا و تل آویو و ریاض در میان است. احتمال دارد که اردوغان با این اظهارات نسنجیده دنبال ارسال پیامی به تل آویو و ریاض بوده باشد تا زمینه عادیسازی روابط را تسهیل کند. اما همین را به شخصه در حد حرافی می دانم. کلا اردوغان اعتقاد وافری به موازنهسازی کلامی دارد تا فضای روانی را برای یک اقدامی در سیاست خارجی آماده کند. اما در سطح راهبردی و عملیاتی، ترکها دنبال چنین ایدهای نیستند. آنها به توهم قبله عالمبودگی رسیدهاند و خود را در مرکزیت تحولات و معادلات محیط پیرامونی می بینند. در شرایطی بدتر از امروز دولت اردوغان تن به ائتلاف موازنه ای علیه ایران نداده است. روندهای کنونی در روابط با تل آویو و ریاض ناشی از عدم قطعیت های روابط با دولت منتخب بایدن است که هنوز نیامده برای ترکیه حد و مرزی تعیین کرده است. درصورتی که به تعادل برسد متحول می شود. ترکیه قطبی تجمیع ناپذیر با اعراب و رژیم صهیونیستی است.
در این شرایط واکنش مناسب به این اظهارات چگونه باید باشد؟
من منکر پاسخ در خور به اظهارات آشوببرآنگیز رئیس جمهور ترکیه نیستم و اتفاقا هم عرف دیپلماتیک و هم اقتضائات سیاست داخلی چنین می طلبد. اما سیاستگذاری و واکنشهای عملی نباید گروگان هیجانات رسانهای و حب و بغضهای دیرینه تاریخی قرار گیرد. هرگونه واکنشی مطمئناً مقابله به مثل خواهد شد و مدیریت هوشمند وضعیت موجود را پیچیدهتر میکند. متأسفانه در چنین وضعیت متشنج و ابهامآلودی که احساسات ناسیونالیستی را تحریک کرده است هرکسی که رگ کردنش بیشتر متورم شود بیشتر دیده می شود و امیالش خواهان بیشتری دارد. روابط همکاریجویانه ایران و ترکیه از مهمترین و مطلوبترین گزینهها نه فقط برای دو کشور بلکه برای ثبات و سامان منطقه است. چندی است که رسانههای جریان اصلی غرب و رقبا و دشمنان دو کشور در منطقه دنبال ایجاد تفرقه و فتنه در روابط آنکارا و تهران هستند تا پروژه های امپریالیستی و توسعهطلبانه خود را پیشببرند. نباید در دامگه چنین بازی شومی افتاد. نیاز به گفتگو و مسامحه و شفافسازی نیات است. گفتگو همیشه در مرتفعساختن ابهامات و مشاجرات ملی- مذهبی بین ترکیه و ایران معجزه کرده است.
در آخر اگر اجازه دهید بهعنوان یک ایرانی بزرگ شده در مرزهای خروشان ارس این بیت شعر را از حضرت شهریار زمزمه کنم و به مباحثم خاتمه دهم:
ایگیت لر یوردو قفقازیم، سنه مندن سلام اولسون
سنین عشقیندن ایراندا، هنوز صبری تالان واردیر
آنام تبریز منه گهوار ده سویلردی: یاوروم بیل
سنین قالمیش اوتایدا خال لی تئل لی بیر خالان واردیر
آراز دشمن الینده بیر قلیچ تک اورتانی کسدی
اونون اولادی وارسا بیل، سنی یاده سالان واردیر