امضای کنواسیون رژیم حقوقی دریای خزر پس از مدتها انتظار در 12 اگوست 2018 موجب پویایی برخی از پروژههای دریای خزر شد. به طوری که تا حد زیادی در روابط روسیه و آذربایجان پویایی و تحرک جدیدی بروز یافته است. برای «روسنفت» که تا همین اواخر تلاشهایش برای محکم کردن جای پای خود در دریای خزر چندان موفق نبود، مشارکت در پروژههای مشترک با آذربایجان میتواند یک موفقیت قابل توجه باشد.
مسکو و باکو، که بیش از 15 سال قبل در سال 2003 پیرامون تعریف خطوط ساحلی به توافق رسیدند، به مسائل ژئوپولیتیکی مقید نیستند. تا کنون، همه چیز صرفا به دلیل فقدان پروژه و زمان مناسب برای همکاری متقابلا سودمند متوقف شده بود.
طی دیدار ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه با الهام علیاف رئیس جمهور آذربایجان که در اول سپتامبر 2018 صورت کرفت، سندی پیرامون مطالعه مشترک پتانسیل نفت و گاز بلوک گوشاداش Goshadash به امضا رسید. البته لوک اویل در سال 2006 متوجه گوشاداش شد، اما در نهایت از شرکت در آن صرف نظر کرد. در سال 2016 یادداشت تفاهمی در رابطه با گوشاداش با شرکت پتروناس مالزی منعقد شد که حتی قرار بود تا سال 2017 شرایط اکتشاف و استخراج مشترک طرحریزی شود، با این حال، درنهایت همه چیز منتفی شد. گوشاداش که در 15 کیلومتری از ساحل و در عمق نسبتا کمی واقع شده، مدتهاست که به موجب ساختار بالقوه کمبازده در مضیقه است.
پس از یک دوره نسبتا دشوار در اوایل دهه 2010 روابط انرژی روسیه و آذربایجان (و نه تنها مناسبات انرژی) شروع به عادیسازی کرد. عادیسازی در درجه اول در خط مشی ساختارهای دولتی صورت خواهد گرفت- در جریان امضای قرارداد گوشاداش، نهاد خاصی از طرف روسیه تعیین نشد، اما انتظار میرود که این امر به روسنفت واگذار شود.
روسنفت تحت رهبری ایگور سچین، شروع به همکاری با سوکار (شرکت ملی نفت آذربایجان) کرد و همچنین قرارداد عرضه 1 میلیون تن نفت به پالایشگاه نفت Star ترکیه در شهر ازمیر، متعلق به شرکت آذربایجان را منعقد نمود.
این توافقنامه برای روسنفت پس از یک سری تلاشهای ناموفق به منظور حضور در منطقه خزر، میتواند فرصت دیگری برای گسترش دامنه حضور آن باشد و در نهایت بتواند در اینجا جای پای خود را محکم نماید. در سال 2002، روسنفت حق استخراج میدان کورمانگاز را به دست آورد که ذخایر آن در آن زمان طبق برآوردها، به 1 میلیارد تن میرسید، با این حال، چاههای حفرشده، ذخایر تجاری نفت و گاز را آشکار نکرد. روسنفت دومین بار در سال 2013 از طریق خرید سهم کنترل در بلوک لاگانسک (شامل میدان دریایی- که ذخایر نفتی آن بیش از 20 میلیون تن نفت برآورد شده) تلاش کرد، با این حال، این کار هم متوقف شد و پروژه در عمل خوابید.
با توجه به اینکه روسنفت نتوانست طرحهای خود را در بخش روسی بستر خزر عملی کند، آذربایجان میتواند جایی باشد که هر امکانی را برای پیشرفت در اختیار روسنفت قرار دهد.
با وجود این، احتمال شکست دیگری نیز وجود دارد. در بلوک گوشاداش، بارها توموگرافی لرزهای در دهههای 1960 تا 1970 انجام شد و در سالهای اخیر دور بعدی آن نیز انجام گرفت، دو چاه حفاری نیز در سالهای 2012-2014 حفر شدهاند. با این حال، میزان ذخایر این میدان هم منتشر نشده است. این امر ممکن است به این دلیل باشد که بلوک گوشاداش در قسمت نسبتا کمعمق - عمق 10 الی50 متری از سطح آب – و در 15 کیلومتری شمال شبه جزیرهی آبشوران واقع شده است، در حالی که بخش عمده منابع آذربایجان دور از ساحل هستند (میدان آذری-چراغ-گونشلی در 100 کیلومتری از ساحل واقع شده است، میدان گازی شاه دنیز نیز در 70 کیلومتری) و (آذری-شیراک- گونشلی در 250 متری از ساحل قرار دارد).
علیرغم دشواریهای قبلی، درک متقابلی که دوباره بروز یافته میتواند ضامن موفقیت توسعه گوشاداش باشد. باکو قطعا به این امر علاقمند است - در نیمه اول دهه 2010، بعد از یک آرامش نسبی و خروج آهسته سرمایهگذاران، دولت آذربایجان درصدد روی آوردن به پروژههای جدید بود. به عنوان مثال، باکو در رابطه با میادین قرهباغ و اشرفی-دان اولدوزو- آیپارا برای شش ماه موفق به مذاکره با Equinor نروژ شد (که قبلا Statoil نامیده میشد) - کاهش دوره بررسی این پروژه بیانگر پایداری علائق مقامات آذربایجان است.
با در نظر گرفتن این واقعیت که تولید نفت در آذربایجان اولین سالی نیست که کاهش یافته و همچنان هم کاهش خواهد یافت، اقدامات جسورانه جدید بسیار ضروری است.
روسیه نیز به توسعه روابط با آذربایجان بسیار علاقمند است. اولا، پس از امضای کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر، آذربایجان به عنوان یکی از مهمترین شرکای سیاسی روسیه در مسائل خطوط لوله نفت خزر و در زمینه عرضه نفت و گاز از خزر به اروپا تبدیل شده است. طرفین میفهمند که همکاری مزایای بیشتری نسبت به تضاد خواهد داشت. ثانیا، شرکتهای روسی مدتهاست که در پروژههای آذربایجان جذب نشدهاند – اما در حال حاضر، به دلیل عدم ابراز علاقه مدیران امریکایی - که قبلا طرحهای مشترک در آذربایجان را هدایت میکردند- به پروژههای جدید، ممکن است برای روسنفت و دیگر شرکتهای روسی موقعیتهای که پیشتر وجود نداشت بروز نماید.
توسعه مشترک واحد گوشاداش میتواند اولین گام در راستای پروژههای بلندپروازانهتر باشد. به عنوان مثال، ورود لوک اویل در پروژه توسعه میادین گازی امید و بابک که در می 2018 گزارش شد، هنوز اهمیت به مراتب بیشتری داشت. امید-بابک طرح بسیار خوشآتیهای است که درست در جنوب میدان شاه دنیز قرار دارد و ذخایر گازی آن حدود 600 میلیارد متر مکعب گاز و 110 میلیون تن میعانات میباشد. حضور و مشارکت لوک اویل در این پروژه همکاری انرژی روسیه و آذربایجان را به سطح کیفی جدیدی میرساند. با توجه به منافع متقابل طرفین، آنچه قبلا غیرممکن به نظر میرسید، اکنون ممکن است کاملا به یک واقعیت مبدل شود.
***
گفتنی است نتیجه مذاکرات اخیر سران دو کشور منجر به امضای مجموعهای از توافقات در زمینههای مختلف همکاری، از جمله توسعه روابط اقتصادی، شبکههای حمل و نقل و افزایش بهرهوری رژیم گمرکی شد. از 14 توافقنامه امضا شده، تعدادی از آنها مربوط به حوزه مجتمع سوخت و انرژی است که عبارتند از:
- توافقنامه مطالعه مشترک پتانسیل نفت و گاز بلوک گوشاداش و قسمت شمالی ساحل شبه جزیرۀ آبشوران، واقع در بخش مربوط به آذربایجان دریای خزر
- قرارداد بین شرکت نفتی روسنفت و سوکار Trading S.A.
- توافقنامه همکاری راهبردی بین شرکت سوکار، مرکز صادرات روسیه و گازپروم بانک (سهامی خاص) در چارچوب اجرای مشترک پروژهها در حوزه حمایت از صادرات از سوی گازپروم بانک فدراسیون روسیه (سهامی خاص)
- توافقنامه دولت فدراسیون روسیه و دولت جمهوری آذربایجان در مورد کنترل گمرکی کالاهایی که از طریق خطوط برق و خطوط لوله جابجا میشوند
- یادداشت تفاهم بین دولت فدراسیون روسیه و دولت جمهوری آذربایجان درباره همکاری در زمینه سیستمهای حمل و نقل دیجیتال.
شایان ذکر است طی چند ماه گذشته، رهبران دو کشور سه بار ملاقات شخصی با هم داشتهاند، که نشاندهنده تمرکز هر دو کشور بر توسعه روابط روسیه و آذربایجان، از جمله در زمینه سوخت و انرژی است. همچنین امضای این توافقنامهها بیانگر این واقعیت است که آذربایجان برای غولهای انرژی روسیه جذابیت بیشتری پیدا کرده است. بنابراين، اجرای پروژههای مشترک مطابق توافقنامههای به دست آمده در بخش نفت و گاز نقطه عطف جدیدی در روابط انرژی روسیه و آذربایجان است که بسترهایی را برای همکاریهای متقابلا سودمند در منطقه خزر ایجاد میکند.
میدان نفتی گوشاداش آذربایجان
نویسنده: ویکتور کاتُنا، اقتصاددان و کارشناس خرید نفت از گروه مول (شرکت نفت گاز مجارستانی)
منبع: پایگاه خبری-تحلیلی اوراسیا اکسپرت
مترجم: رقیه کرامتی نیا، دانشآموخته مطالعات روسیه دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران
«آنچه در این متن آمده به معنی تأیید محتوای تحلیل نویسنده از سوی ایراس نیست»