با توجه به تغییر و تحولات فاحش در عرصه بینالملل، که در نهایت، انعکاسدهنده توازن کیفی جدید نیروها در کره خاکی است، روابط روسیه با جهان اسلام نیز اهمیت ویژهای پیدا میکند. امروزه جمعیت مسلمانان 1.7 تا 1.8 میلیارد نفر است. 57 کشور جهان عضو سازمان همکاری اسلامی هستند. روسیه از سال 2005 در این سازمان عضو ناظر بوده است و نه تنها خود را بخشی از جهان ارتدوکس که همچنین بخشی از جهان اسلام به حساب میآورد؛ زیرا روسیه بیش از 20 میلیون مسلمان دارد.
پس از پیوستن روسیه به سازمان همکاری اسلامی، همکاری با کشورهای اسلامی شرق به سطح کیفی جدیدی رسیده است که البته از تمام فرصتها به طور کامل استفاده نمیشود. مهمترین رویداد در توسعه درک متقابل پایدار با کشورهای اسلامی، مشارکت نیروهای مسلح روسیه در شکست سازمان تروریستی داعش در سوریه بود، که از قرار معلوم در سالهای 2014-2015 عملا موفق به ایجاد دولت مستقل در خاک سوریه و عراق، اعلام خلافت و به کنترل گرفتن مساحتی با جمعیت تقریبا 9 میلیون نفر شد. اگر نبود کمکهای ارتش روسیه برای شکست این گروه وحشتناک، داعش نه تنها قادر به گرفتن دمشق بود، بلکه میتوانست کشورهای همسایه را نیز تصرف نماید. افراطگرایان قطعا به تصرف مکه و مدینه چشم طمع دوخته بودند که این امر میتوانست به فاجعهای برای کل شرق اسلامی تبدیل شود.
در حال حاضر تقریبا 90 درصد اراضی سوریه از اشغال نیروهای داعش آزاد، و روند حل و فصل سیاسی اگرچه به کندی در آن آغاز شده است. نکته اصلی در از بین بردن کانون تروریسم و غارتگری در سوریه، ایجاد همکاری سازنده بین روسیه، ترکیه و ایران در این موضوعات است. این سه کشور بودند که تلاشها و مساعی برای دستیابی به صلح و ثبات در جمهوری عربی سوریه را رهبری کردند. به خودی خود، این نوع همکاری در ابتدا تا حدی غیر واقعی به نظر میرسید، زیرا، ایران و ترکیه در سوریه اهداف یکسانی نداشتند در این صورت، حصول این امر، موفقیت قطعی دیپلماسی روسیه بوده است.
در این میان، گاها برخی دوست دارند این امر را رویداد جدیدی تلقی نمایند، در حالیکه امری دیرینه و فراموش شده است. چطور میتوان سخنان اسماعیل گاسپرینسکی روشنگر برجسته روسیه را به یاد نیاورد که در طلیعه قرن 20، چنین نگاشته بود: «با خود تصور کنیم که روسیه به طور صادقانه روابط دوستانهای با ترکیه و ایران برقرار می کرد، انعکاس این دوستی از یک سو نسبت به روابط با مصر و تمام جهان عرب، و از سوی دیگر نسبت به افغانستان و جهان هندو-مسلمان، بسیار حساس بود».
اما نکته مهم بعدی در برقراری تعامل روسیه با جهان عرب، توافق با عربستان سعودی و امارات متحده عربی در مورد میزان استخراج نفت است که موجب شد قیمت هر بشکه نفت در حال حاضر به بیش از 70 دلار برسد. چنین چیزی، بازتاب عملی سخنان پوتین در سال 2003 در این باره است که تجمیع پتانسیلهای روسیه میتواند منجر به پیشرفتی جدی در حیات کل سیاره زمین شود. مصر و ترکیه به علت سیل زیاد گردشگران روسی مبالغ هنگفتی دریافت میکنند؛ به طوری که کاهش گردشگران روس، منجر به کاهش قابل توجه درآمد این کشورها میشد، و نتیجتا، از سرگیری سفرهای روسها به ترکیه و مصر کمک بزرگی برای این دو کشور بود. امارات متحده عربی نیز یکی از نقاط مورد علاقه شهروندان روسیه برای گذراندن ایام تعطیلات است. در 1 جولای 2018 بین فدراسیون روسیه و امارات متحده عربی اعلامیه مشارکت استراتژیک به امضا رسیده است؛ این امر به وضوح نشاندهنده بردار روابط نزدیک مسکو با جهان اسلام است، که روابط با این کشورها هر چه بیشتر دوستانه میشود، بر تجربه غنی و ثمربخش همکاریهای چندجانبه میافزاید. در این رابطه، مقالهای که در پایان جولای در روزنامه «عرب نیوز» عربستان منتشر شده قابل ذکر است که در آن آمده است ابوظبی باید به اعضای بریکس با دقت بیشتر و به عنوان جایگزینی برای دستیابی به اهداف تجاری بلندمدت بنگرد. در این خصوص شایان ذکر است که کشورهای مسلمان در واردات انواع غلات از روسیه، پیشگام هستند: مصر 7.58 میلیون تن، ترکیه 6.75 میلیون تن، ایران 2.35 میلیون تن، عربستان سعودی 1، 78 میلیون تن، آذربایجان 1.16 میلیون تن، بنگلادش 1.77 میلیون تن، نیجریه 1.23 میلیون تن، یمن 1.4 میلیون تن، سودان 1.6 میلیون تن لبنان 1.4 میلیون تن و ....
همکاری نظامی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی روسیه با کشورهای جهان اسلام به مرور زمان، و به خصوص با پیچیده شدن روابط روسیه با قدرتهای غربی، از اهمیت بیشتری هم برخوردار خواهد شد. در اینجا، شاید، باید دو نکته اصلی را متمایز کرد: نخست، رشد سریع جمعیت مسلمانان فدراسیون روسیه، که در آن نرخ تولد در حال حاضر، به ویژه در برخی از جمهوریهای قفقاز شمالی دو و گاهی اوقات دو و نیم برابر بیشتر از میزان متوسط تولد در سطح کشور است؛ و این به معنای آن است که چنانچه روند کنونی ادامه یابد، پس از 15 سال، روسهای پیرو اسلام 25 – 30درصد از جمعیت روسیه را تشکیل خواهند داد. ثانیا، در همین حال، ما شاهد رشد قابل ملاحظه ظرفیتهای اقتصادی بسیاری از کشورهای اسلامی مانند اندونزی و بنگلادش- که به لحاظ جمعیت کشورهای اول و سوم جهان اسلام به شمار میآیند- هستیم. تولید ناخالص داخلی اندونزی طی ده سال گذشته تقریبا سه برابر افزایش یافته و در حال حاضر بیش از 1 تریلیون دلار است؛ نرخ رشد آن طی دو سال اخیر بیش از 8 درصد بوده است. تولید ناخالص داخلی بنگلادش نیز طی ده سال گذشته تقریبا پنج برابر شده است و در سالهای اخیر هم به طور ثابت سالانه 10 درصد افزایش مییابد.
در شرایط کنونی سازماندهی مجدد نظم جهانی، اتحادیههایی مانند سازمان همکاری شانگهای و بریکس اهمیت بیشتری به دست میآورند. قابل توجه است که چندین کشور جهان، از جمله کشورهای اسلامی، تمایل خود را برای پیوستن به این سازمانها ابراز کردهاند. واردکردن بزرگترین کشور مسلمان یعنی اندونزی، در امور بریکس میتوانست پاسخگوی روابط بلندمدت روسیه با کشورهای اسلامی شرق باشد و در این صورت، این اتحادیه معرف تمام تمدنهای برجسته جهان به غیر تمدنهای غربی خواهد بود.
بستر لازم برای روابط حسنه بیشتر با جهان اسلام کاملا مطلوب است، زیرا در جهان اسلام، نه تنها تصور مثبتی از روسیه و پوتین دارند، بلکه تحسین زیادی هم از آن به عمل میآوردند. این امر مسلما در تباین با این واقعیت است که مسلمانان، به ویژه اعراب، عمدتا سیاست خارجی ترامپ را رد میکنند. اخیرا در واشنگتن تحلیلی بر اساس نظرسنجی از 18000 شهروند عرب در کشورهای عربی به چاپ رسیده که بر اساس آن، 87 درصد از پاسخدهندگان نسبت به سیاست آمریکا در رابطه با موضوع فلسطین نگاه منفی دارند( این رقم در سال 2016 -79 درصد بوده است). همچنین 81 درصد از اعراب نسبت به خط مشیء ایالات متحده در سوریه و 82 درصد از آنها نسبت به سیاست این کشور در برابر عراق، نگاه منفی دارند (خاورمیانه، 12/7/2018).
با این همه، بعید است که بتوان به طور کامل نظر میخائیل دیلیاگین تحلیلگر سیاسی معروف روسیه را پذیرفت. وی عقیده دارد که «طی 30 سال آینده تغییر اتحادیه اروپا به خلافت اروپا اجتنابناپذیر است. از این رو، روسیه باید همراه با حمایت از نیروهای محافظهکار و وطنپرست دوست در اروپا، به طور سیستماتیک کادرهای مدیریتی را برای خلافت آینده مهیا نماید. این امر امکان ایجاد «آسانسور اجتماعی» استراتژیک برای مهاجران آسیای مرکزی (با تضعیف تنشهای مرتبط با آن در روسیه و تا حدی با احیای نفوذ در آسیای مرکزی و جهان اسلام به طور کلی) و تضمین حفظ دستاوردهای فرهنگ اروپایی را (ازجمله، حساسیت به فنآوری و تفکر انتزاعی) پس از اصلاح قومی مذهبی آن فراهم میآورد.»
با این حال، دیلیاگین قطعا درباره احساس تعهد 40-50 میلیون مسلمانی که در اروپا زندگی میکنند و خواهان ادغام شدن در جوامع اروپای غربی نیستند و ترجیح میدهند هویت خود را حفظ کنند، محق است. لذا میتوان با اظهارات برخی از دانشمندان علوم سیاسی لبنان که معتقدند مسائل اروپا با جهان اسلام تازه شروع شده، موافق بود (در اینجا این اعمال صرفا به اقدامات تروریستی اپیزودیک و غرق شدن کشتیهای مهاجران در دریای مدیترانه محدود نمیشود).
ظاهرا وقت آن فرارسیده که روسیه به روابط خود با جهان اسلام ماهیت سیستماتیکتری بدهد. در سال 2003، ابتکار شخصی ولادیمیر پوتین برای واردکردن روسیه در سازمان همکاری اسلامی نقش مهمی در شکلگیری خودآگاهی مسلمانان روسیه و همینطور در توسعه همکاریهای چندجانبه با کشورهای مسلمان ایفا کرد.
تحقق این خط مشیء به کار چندجانبه گروه بینش راهبردی «روسیه -جهان اسلام» تبدیل شد که تحت رهبری رستم نورگالییویچ مینیخانُف رئیس جمهور تاتارستان قرار دارد (این گروه در سال 2018، به موقعیت سازمان غیردولتی مشورتی در سازمان ملل متحد دست یافت).
در پایان ماه جولای سال جاری، رییس جمهور روسیه، در سفر به آفریقای جنوبی، بررسی ایده تدارک اجلاس روسیه با کشورهای آفریقایی را اعلام کرد. بد نیست اشاره شود که در میان 57 عضو سازمان همکاری اسلامی، 27 کشور از کشورهای آفریقایی هستند.
نویسنده: ونیامین پوپُف، مدیر مرکز همکاری تمدنها و مدیر انستیتوی مطالعات بینالمللی
منبع: گروه بینش راهبردی روسیه-جهان اسلام
مترجم: رقیه کرامتی نیا، دانش آموخته رشته مطالعات روسیه دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران
«آنچه در این متن آمده به معنی تأیید محتوای تحلیل نویسنده از سوی ایراس نیست»