دیمیتری ترنین
نزدیکی خطرناک؛ چگونه یک اتحاد غیرمنتظره در هلسینکی شکل گرفت؟
ترجمه اختصاصی ایراس
تاریخ انتشار : جمعه ۵ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۰۸
پس از کنفرانس مطبوعاتی در هلسینکی، رییس جمهور روسیه در یک رابطه سیاسی با دونالد ترامپ قرار گرفت. به این ترتیب، ممکن است مسکو منتظر شگفتیهای ناخوشایند باشد، از این رو، مسکو باید بسیار محتاطانه عمل کند.
تصور اصلی از جنبه عمومی دیدار روسای جمهور روسیه و ایالات متحده در هلسینکی این است که ظاهرا ولادیمیر پوتین تصمیم گرفته دونالد ترامپ را به طور جدی رویاروی بخش عمدهای از نهادهای حاکمیت سیاسی آمریکا قرار دهد. رسانههای غربی عادت کردهاند که پوتین و ترامپ را مانند برادران دوقلو تصور کنند، اما آنها در هلسینکی واقعا جبهه مشترکی علیه دموکراتها، کمیته دادستان ویژه مولر و رسانههای آمریکا اتخاذ کردند. این پدیدهی جدیدی است که اساسا مفهوم جنگ ترکیبی را که اکنون چهار سال است ایالات متحده و روسیه آن را هدایت میکنند گسترش می دهد. خطوط مشروط و قراردادی این جبهه دیگر نه مانند سالهای جنگ سرد از مرزهای این دولتها و بلوکهای آنها عبور میکند، و نه همانند آنچه تا کنون در جریان بود، از میان مراکز دولتی و اطلاعاتی دو کشور می گذرد، بلکه از درون خود این کشورها در جریان است.
ترامپ ریسک میکند
زمان نشان خواهد داد حسابی که کرملین روی رئیس فعلی کاخ سفید کرده، تا چه اندازه قابل توجیه خواهد بود. در آستانه نشست هلسینکی ترامپ نسبت به دیدار قبلی که سال گذشته در حاشیه اجلاس گروه بیست در هامبورگ برگزار شد، به مراتب قویتر و با اعتماد به نفس بیشتری به نظر میرسید. در این زمان، هنوز پایگاه حامیان گستردهاش از هم نپاشیده، اقتصاد طبق دادههای وال استریت نتایج خوبی را نشان میدهد، تیم دستیاران مستقیمش که با هماهنگی بیشتری کار میکند و به رئیس خود وفادار هستند تقویت شده است، برعکس، دموکراتها، رنگ پریده به نظر میرسند. ظاهرا آنها هنوز موفق نشدهاند از شکست در انتخابات 2016 درس بگیرند. دستورالعمل مثبتی برای کشور تهیه نشده است؛ گروهی از رهبران اعلام شده تاکنون موثر نبودهاند. در این شرایط استیضاح ترامپ بسیار بعید به نظر میرسد، اما انتخاب مجدد او برای سال 2020، از یک سال پیش قابل تصور نبود، اما اکنون دیگر غیرممکن نیست.
در عین حال، نباید فراموش کرد که سیاست در ایالات متحده، شبیه «ترنهای هوایی امریکایی» است، جایی که موقعیت برخی صاحبان یا افرادی که از موقعیتهای بالا برخوردارند، میتواند با سرعت چشمگیری تغییر کند. سخنرانی ترامپ در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با پوتین، بیانگر شک و تردید عمومی او درباره صحت و صداقت سرویس اطلاعاتی آمریکا بود. روابط چهل و پنحمین رئيس جمهور آمریکا با جامعه سرویس اطلاعاتی این کشور از همان ابتدا خوب پیش نرفت، با این حال، اگر این رابطه صریح و تند شود و به شکل رویارویی پنهان در بیاید، چنین جنگی نه تنها برای رئیس دولت، بلکه برای امنیت بینالمللی نیز میتواند خطرناک باشد. به طور کلی روسیه، با ورود به حوزه سیاست داخلی ایالات متحده، باید برای بسیاری از شگفتیهای ناخوشایند آماده شود.
دونالد ترامپ اظهار داشت که ریسک در عرصه سیاست داخلی به خاطر صلح، برای او بهتر از آن است که به خاطر ملاحظات سیاست داخلی در رابطه با صلح ریسک کند. این اظهارات، مواضع بسیار ارزشمندی است. با این حال، باید احتمال شکست و پیامدهای احتمالی در این مورد را در نظر گرفت. رئیس جمهور پوتین، امیدوارانه این نکته را درک میکند، اما این را نیز احتمالا درک میکند که از حالا به بعد، پس از هلسینکی، از سیاست رسمی روسیه برای عدم مداخله در امور داخلی آمریکا تقریبا چیزی باقی نمانده است. روسیه در آیندهای نزدیک با دونالد ترامپ ارتباط برقرار خواهد کرد. البته، برای طرفداران تئوری زدوبند ترامپ با روسیه هیچ چیز جدیدی وجود ندارد، آنها هرگز به عدم مداخله باور نداشتند، اما پس از هلسینکی زدوبند افسانهای به یک اتحاد سیاسی کاملا واقعی میان دو رئیس جمهور تبدیل میشود. به عبارت دیگر، روسیه از یک مقوله منفعل و «مجهول» در سیاست داخلی آمریکا به موضوع فعال آن تبدیل شده است.
روسیه درگیر شده است
منتقدان میگویند که این اتحاد را خود مخالفان آمریکایی ترامپ، از مدتها قبل و با جدیت سرهمبندی کردند و اینکه روسیه نمیتواند با کسی که میخواهد با آن روابط حسنهای داشته باشد و کسی که از آن متنفر است، برخورد یکسانی داشته باشد. از سوی دیگر، بدبینان هم میافزایند که پوتین به ترامپ وابسته نیست و میتواند -به خاطر بیثباتی بیشتر در ایالات متحده، که هدف اصلی اوست- هر آن از شر او خلاص شود.
سابقه چنین چیزی قبلا هم وجود داشته است. در قرن نوزدهم، سنت پتربورگ به صورت نمایشی از ایالتهای شمالی ایالات متحده علیه بردهداری جنوب حمایت کرد. در طول بخش اعظم قرن بیستم، مسکو «واحد سیاسی» خود - حزب کمونیست ایالات متحده را آن سوی اقیانوس حفظ کرد. ایالات متحده هم به نوبه خود، در اوایل قرن بیستم دخالت نظامی در شمال روسیه و خاور دور را سازماندهی کرد، و در دوره پس از پایان جنگ سرد نسبتا تنگاتنگ در تحول پساکمونیستی روسیه وارد شد. وضعیت فعلی از این لحاظ متفاوت است که عرصه این رویارویی، هسته نظام سیاسیِ قدرت اصلی جهان یعنی ایالات متحده امریکاست، که در آن موضوع عمده پیرامون حکومت حل شده است. به همین نسبت هم، بعید است که بتوان روی آن حساب بیشتری باز کرد.
احتمالا، صبر و تحمل راهبردی رویکردی است که برای روسیه در ارتباط با امریکا امنیت بیشتری در بر داشته باشد. این رویکرد مبتنی بر اعتقاد به خطرات ناشی از دخالت عمیق در امور داخلی کشورهای دیگر، به خصوص چنین قدرت بزرگ و قدرتمندی همچون ایالات متحده است. می شد به آمریکاییها پنج شش سال فرصت داد تا امور داخلی خود را تنظیم کرده، ادعاهای خود نسبت به روسیه را فراموش کرده و یا از مواضع خود نسبت به روسیه کوتاه بیایند، چرخش نخبگان را برگزار کنند، و سپس شروع به قاعدهمند کردن روابط بر اساس مبانی جدید و شرایط در حال تغییر بینالمللی بکنند. میتوان بود و صبر کرد. و نهایتاً به طور اصولی چیزی وجود ندارد که روسیه شدیداً برای همکاری با ایالات متحده امریکا به آن نیاز داشته باشد.
با این حال، وضعیت به شکل دیگری در آمد و رویکرد فعال غالب شد. به خصوص زمانی که در روابط بین کرملین و کاخ سفید چرخشی به سمت گفت و گو و تعامل نقطه به نقطه ظاهر شد و جنگ ترکیبی بین ایالات متحده و روسیه به سطح جدیدی رسید. البته، این تنها یک پارادوکس ظاهری است، در حقیقت هر دو رویداد عمیقا مرتبط به هم هستند. باید واقعیتها را در نظر گرفت، نه ترجیحات را. اکنون که مسکو درگیر نبرد شده است، نه تنها باید آگاهی و درک خوبی از واقعیتهای سیاست داخلی امریکا، داشته باشد بلکه این امر ملاحظهکاری و احتیاطی استثنایی را میطلبد.
نویسنده: دیمیتری ترنین، مدیر مرکز کارنگی مسکو
منبع: شورای سیاست خارجی و دفاعی روسیه
مترجم: رقیه کرامتی نیا، دانش آموخته مطالعات روسیه، دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران
«آنچه در این متن آمده به معنی تأیید محتوای تحلیل نویسنده از سوی ایراس نیست»