ایراس: مرکز فرهنگی شهر کتاب با هدف گرامیداشت مقام علمی استاد ابوالحسن نجفی، تیر ماه سال جاری طی فراخوانی اقدام به برگزاری مراسم اعطای نشان ابوالحسن نجفی به ترجمه برگزیده رمان و داستان کوتاه سال کرد. از میان پنج اثر راه یافته به مرحله نهایی نخستین جایزه استاد ابوالحسن نجفی («گاردن پارتی» نوشته کاترین منسفیلد با ترجمه نرگس انتخابی (نشر ماهی)، «کپسول زمان» نوشته پل استر با ترجمه خجسته کیهان (انتشارات افق)، «آشیانه اشراف» نوشته ایوان تورگنیف با ترجمه آبتین گلکار (نشر ماهی)، «در راه» نوشته جک کرواک با ترجمه احسان نوروزی (نشر چشمه) و «آنچه با خود حمل میکردند» نوشته تیم اوبراین با ترجمه علی معصومی (انتشارات ققنوس)؛ آشیانه اشراف با ترجمه آبتین گلکار عنوان برترین ترجمه سال 1394 را از آن خود کرد.
هیات داوران این دوره ضیاء موحد، حسین معصومیهمدانی، عبدالله کوثری، مهستی بحرینی، مژده دقیقی و محمد حسینیزاد با دبیری علیاصغر محمدخانی بودند.
آبتین گلکار متولد 1356 در تهران؛ مترجم، پژوهشگر زبان و ادبیات روسی و استادیار دانشگاه تربیت مدرس است. وی دارای مدرك كارشناسی زبان روسی از دانشگاه تهران و كارشناسی ارشد و دكتری زبان و ادبيات فارسی از دانشگاه ملی كييف است. بدین مناسبت، موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) در صدد برآمد تا گفتگویی را با این استاد فرهیخته زبان و ادبیات روسی ترتیب دهد که ماحصل آن، تقدیم می شود:
ایراس: جناب آقاى دكتر گلكار، نخستین دورهی اعطاى جايزهى ابوالحسن نجفى از نظر شما چگونه بود و برگزارى چنين دورههايى را تا چه حد مفيد مىدانيد؟
دکتر گلکار: به هرحال جایزهای که نام مرحوم نجفی را بر خود داشته باشد، باید سطح خود را نیز در حدی نگه دارد که شایستة نام ایشان باشد. فکر میکنم نقطة قوت اصلی این جایزه ترکیب هیئت داوران آن بود که همگی در حوزة ترجمه و ادبیات سرآمدند و صاحبنظر. گرد آوردن داورانی در این سطح کار سادهای نیست و گمان میکنم پیش از هرچیز نام و اعتبار خود مرحوم نجفی به اقبال این جایزه کمک کرد. اصولاً به اعتقاد من هدف اصلی از برگزاری چنین برنامههایی بیش از آنکه گزینش بهترین اثر، به معنای مطلق کلمه باشد، نخست بزرگداشت مقام اساتید پیشکسوت است و دوم، دلگرمی بخشیدن به کسانی که در عرصة هنر و فرهنگ فعالیتی میکنند. و برای این هدف، هرچه جایزه و مراسم هم که برگزار کنیم، باز کم است.
ایراس: كمى در مورد كتاب «آشيانهی اشراف» ايوان تورگنيف توضيح دهيد.
دکتر گلکار: این کتاب، بعد از
رودین، دومین رمان نسبتاً مفصل تورگنیف است. نویسنده در این اثر باز قهرمانی شبیه به همان قهرمان
رودین را به تصویر میکشد: جوانی تحصیلکرده، خوشفکر و پرشور، که متأسفانه در عمل نمیتواند از هیچ یک از ویژگيهای مثبت شخصیت خود نتیجة مثبتی برای خود یا جامعهاش به دست آورد. این تیپ شخصیتی که نمونههایش در آثار پوشکین، لرمانتوف، هرتسن و گانچاروف هم دیده میشود، در ادبیات روسی به «آدم زیادی» معروف شد.
آشیانة اشراف از نظر مؤلفههای مکتب رئالیسم قرن نوزدهمی نیز نمونة بسیار شاخصی است. توصیف دقیق و ریزبینانة همة جزئیات، توجه به شخصیتهایی از طبقات فرودست جامعه، و به تصویر کشیدن عناصر و شخصیتهایی که حضورشان شاید هیچ تأثیری در روند ماجرا نداشته باشد (مانند شرححال مفصل اجداد لاورِتسکی، قهرمان اثر) و صرفاً به تکمیل آشنایی ما با پسزمینة اجتماعی رخدادها کمک میکنند، از جملة این مؤلفههاست که در این کتاب بسیار بارز و گویا به چشم میآیند.
ایراس: با توجه به اينكه اين كتاب اولين اثرى نيست كه شما از تورگنيف به زبان فارسى ترجمه كردهايد، علت انتخابتان از آثار اين نويسنده براى ترجمه چيست؟
دکتر گلکار: من پیشتر نمایشنامة
یک ماه در دهکده را نیز از تورگنیف ترجمه کرده بودم که نشر هرمس آن را منتشر کرد. آن اثر گذشته از جذابیت مضمون و محتوا از نظر قابلیتها و عناصر نمایشی نیز در تاریخ تئاتر و نمایشنامهنویسی روسیه جایگاه مهمی دارد و به همین علت تصمیم به ترجمهاش گرفتم؛ ضمن آنکه در آن زمان اصولاً بیشتر روی ترجمة نمایشنامه تمرکز داشتم، ولی بعد متأسفانه به علت سختگیریهای بیمورد وزارت ارشاد برای صدور مجوز ناچار شدم برنامهای را که برای خودم ریخته بودم، تغییر بدهم و بیشتر به نثر بپردازم. نکتة دیگری که مرا به ترجمة آثار این نویسنده ترغیب میکرد، این بود که تورگنیف، برخلاف مثلاً داستایِفسکی که اغلب آثارش را تحت فشار و در شرایط ضیق مالی و زمانی مینوشت، معمولاً آثارش را با فراغ بال کامل میآفرید، برای حک و اصلاحشان بسیار وقت میگذاشت و از این رو نثری بسیار صیقلخورده و شاعرانه پدید میآورد که روی تکتک کلمات و عباراتش فکر شده است و به همین علت در ترجمه نیز باید به همین اندازه در انتخاب معادلها دقت و وسواس به کار میرفت. از این نظر برایم تجربة ارزشمند و لذتبخشی بود.
ایراس: مخاطب ايرانى تا چه حد با آثار تورگنيف ارتباط برقرار مىكند و علت آن چيست؟
دکتر گلکار: تورگنیف همانند نویسندگان بزرگ معاصرش، یعنی رماننویسهای رئالیست نیمة دوم قرن نوزدهم، نویسندهای جهانی است که آثارش از آن زمان تا کنون، در همة دورهها و در سراسر دنیا با توجه و استقبال روبهرو شده و طبعاً ایران هم استثنا نیست. از سوی دیگر، به واسطة برخی شرایط مشابه اجتماعی میان ایران و روسیه مسائل و مضمونهای معینی از آثار او، مثلاً همین هرز رفتن نیروهای فعال جامعه، میتواند به طور خاص برای خوانندة ایرانی گیراتر باشد.
ایراس: نمايشنامة «يك ماه در دهكده» از همين نويسنده قبلاً توسط شما ترجمه و منتشر شده است و اكنون كتاب «آشيانهی اشراف» رمانى است به قلم او. ترجمهى نمايشنامه را پيچيدهتر مىدانيد يا رمان؟
دکتر گلکار: هرکدام پیچیدگیهای خودشان را دارند. در این مورد خاص، ترجمة رمان تورگنیف بسیار پیچیدهتر از نمایشنامة او بود، به علت آنکه تورگنیف استاد توصیف است، چه توصیف طبیعت و چه توصیف اشخاص و اماکن. ترجمة دقیق این توصیفها، برای آنکه خواننده بتواند تقریباً همان تصویری را که نویسنده در ذهن داشته، پیش خود تصور کند، کاری بود که نیاز به صرف وقت و انرژی فراوان داشت.
ایراس: با توجه به نزديك شدن سال جديد، چه برنامههايى براى دنياى ادبيات و ترجمه در سال آينده داريد؟
دکتر گلکار: حدود دو سال است که ترجمة کتاب
گذشته و اندیشهها به قلم آلکساندر هرتسن را شروع کردهام. اثر عظیمی است در چهار جلد و امیدوارم در سال آینده جلد سوم آن را هم تمام کنم و شاید دو جلد نخست را برای چاپ به دست ناشر (نشر ماهی) بسپارم. دو اثر دیگر هم آمادة انتشار دارم که امیدوارم در اوایل سال آینده به بازار بیایند: یکی رمانی تمثیلی از زبان جانوران است به قلم فاضل اسکندر به نام
خرگوشها و مارهای بوا و دیگری داستان بلندی به نام
رمانی با یک طوطی از آندری وولوس، نویسندة معاصر روس. کتاب اول را نشر افق منتشر خواهد کرد و کتاب دوم را نشر ماهی.
مصاحبه کننده:
مرضیه موسوی