در ادامه سلسله نشستهای علمی و تخصصی موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)، 19 تیر ماه 1397 نشست
«روسیه و تحولات نوین در خاورمیانه» با سخنرانی آقایان دکتر محمود شوری، تحلیلگر ارشد مطالعات اوراسیا و دکتر بهروز نامداری، تحلیلگر ارشد مطالعات انرژی و با حضور تعدادی از کارشناسان و تحلیلگران موسسه ایراس به ریاست آقای دکتر داوود کیانی در محل موسسه ایراس برگزار شد و مسائل مربوط به تحولات نوین خاورمیانه با محوریت روسیه، در حوزه مسائل منطقهای و انرژی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
در ابتدا دکتر کیانی با توجه به ملاحظات جدی که اخیرا در ایران نسبت به روابط با روسیه هم در بعد روابط منطقهای و هم در حوزه مسائل انرژی به وجود آمده، همچنین شکلگیری وضعیت جدید در سوریه با توجه به یکسره شدن موضوع داعش (روسیه پساداعش) و همزمانی این موضوع با خروج امریکا از برجام و واکنشهای روسیه نسبت به این مسائل به اهمیت موضوع پرداخت. وی همچنین در سخنانی کوتاه به مبحث بعدی نشست که پیرامون اتفاقاتی که اخیرا در اوپک روی داده و انگیزههای روسیه از افزایش ظرفیت تولید نفت و برخی برداشتهای افکار عمومی در ایران نسبت به این اقدام اشاره نمود. در ادامه، اظهارات سخنرانان به تفصیل از نظر می گذرد.
دکتر محمود شوری
"شرایط در منطقه خاورمیانه در حال پیچیده شدن است و هر روز مسئله جدیدی در منطقه شکل میگیرد که با توجه به نوع همکاریهایی که بین ایران و روسیه وجود داشته هر دو کشور را درگیر میکند و طبیعتا نوع رابطه ایران و روسیه نیز حائز اهمیت میشود. به نظرم سه مسئله محوری اتفاق افتاده است که نشان میدهد وضعیت در روابط ایران و روسیه در حال تغییر است."
"اولین مسئله بحث سوریه است. سوریه در حال ورود به مرحلهای از تحولات است. دولت سوریه عملا توانسته مجددا بر بخشهایی از خاک سوریه تسلط پیدا کند و شرایط به سمت تثبیت اوضاع و کمررنگ شدن فضای درگیریهای نظامی در منطقه پیش میرود."
"بحث بعدی در رابطه با تشدید تنشهای ایران و امریکاست که هم بر روی اوضاع منطقه و هم روابط ایران و روسیه تأثیر جدی میگذارد. نکته سوم هم بازار نفت هست که دکتر نامداری به آن خواهند پرداخت."
"در رابطه با سوریه دو اتفاق در حال وقوع است. یکی بحث شکل دادن به دولت آینده در سوریه است که تلاشهای زیادی در دست انجام است. دیگری، حضور نظامی ایران در سوریه در دوره پساداعش است. در حال حاضر که موضوعیت داعش در سوریه از بین رفته امریکاییها و اسرائیلیها در تلاشند تا اجازه ندهند موقعیت ایران در سوریه به لحاظ نظامی تثبیت شود."
"در مورد نخست، در رابطه با روند سیاسی اتفاقاتی افتاد: از جمله، میانجیگری سه کشور روسیه، ترکیه و ایران در روند آستانه، و مهمتر از آن، اجلاس سوچی در ژانویه که تمام گروههای مخالف سوری به سوچی آمدند و روسها تلاش کردند در آن چارچوب بحث قانون اساسی جدید سوریه را مطرح و زمینه تدوین قانون اساسی جدید را فراهم کنند که برای تمام طرفها به جز گروههای تروریستی که از این روند مستثنی شدهاند، حائز اهمیت خواهد بود. البته در اجلاس سوچی توافق چندانی حاصل نشد و صرفا جلسهای مقدماتی برای حضور برخی نیروها بود، ترکها مخالف ورود کردها بودند، ورود بعضی از گروهها هم چندان مورد قبول ایرانیها نبود، برخی از گروهها هم خودشان تمایلی برای حضور در این فرآیند نداشتند. مورد بعدی هم نشستی بود که اواخر خرداد در ژنو سوئیس برگزار شد تا بتوانند در این فرایند انتخابات پارلمانی را تعریف کنند و در چارچوب آن قانون اساسی جدید نوشته شود. ولی هنوز چشماندازی در این زمینه وجود ندارد، چراکه شکاف بین نیروها خیلی زیاد است. آقای بشار اسد هم خودش را تا سال 2021 رئیس جمهور سوریه میداند و حاضر نیست تحت هیچ روند مسالمتآمیزی از قدرت کنارهگیری کند. در حالی که از شرایط نوشتن قانون اساسی جدید این است که همه چیز از ابتدا تعریف شود. برای روسها این مسائل مشکل چندانی ایجاد نخواهد کرد. هر گروهی که روی کار بیاید میپذیرد که منافع روسیه در سوریه تضمین شود. برای خود دولت اسد هم مشکل خواهد بود که تسلیم این روند شود. البته همه طرفها در روند گفتگوها حضور دارند، اما چشمانداز روشنی برای نتیجهبخش بودن این گفتگوها وجود ندارد."
"در بحث روند نظامی، سوریه موفق به بازپسگیری بسیاری از مناطق شده است. در حال حاضر شهر درعا که از مهمترین شهرهایی است که در دست نیروهای تروریستی بود، در تصرف نیروهای ارتش است. آنها توانستهاند مرز اردن را که از مناطق اصلی حمایت نظامی از گروههای تروریستی بود، طی یک توافقی تحت کنترل بگیرند. روسها، اسرائیلیها و غربیها در این توافق خیلی موثر بودند، چرا که برای آنها مهم بود که از یک سو اجازه ندهند ایران در مرزهای جنوبی سوریه و مناطق هممرز با رژیم صهیونیستی حضور داشته باشند،
البته طبیعی است که روسها علاقمند به تثبیت حضور نظامی ایران در سوریه نباشند، اما از طرف دیگر روسیه هیچ ابزاری برای تحت فشار قرار دادن ایران ندارد و یا فعلا چنین ضرورتی نمیبیند
از طرفی بر اساس نوع تعاملاتی که بین روسیه و غرب وجود دارد میبایست به نحوی به یک سازشی برسند. به نظر میرسد که این اتفاق افتاده است و عملا ارتش سوریه با کمک پلیس سوریه توانسته بخشهایی را در جنوب سوریه و مرزهای اردن تحت کنترل بگیرد. مرز النصیب مجددا باز شده و در این رابطه، تجارت سوریه- اردن هم حائز اهمیت است."
"اما در این فرایند مهمترین موضوع، بحث تداوم حضور نظامی ایران در سوریه است. و مسئلهای که وجود دارد این است که با شرایط جدید چه اتفاقی برای حضور ایران در سوریه خواهد افتاد؟ بعضا شاهد برخی اظهارنظرهای ضدونقیض از طرف مسئولان روسی بودیم که ایران باید از سوریه خارج شود که بعدا روسها حرفشان را پس گرفتند. البته طبیعی است که روسها علاقمند به تثبیت حضور نظامی ایران در سوریه نباشند، اما از طرف دیگر روسیه هیچ ابزاری برای تحت فشار قرار دادن ایران ندارد و یا فعلا چنین ضرورتی نمیبیند. اما خود روسها از طرف غربیها، و بویژه اسرائیلیها تحت فشار هستند تا مانع از تثبیت حضور نظامی ایران در سوریه شوند. آنچه تاکنون توافق شده این است که ایران در جنوب سوریه حضور نداشته باشد که ما از ابتدا هم حضور نداشتیم. اما اتفاقاتی که طی این چند ماه اخیر روی داده و حملاتی که از جانب اسرائیل به پایگاههایی که ایرانیها و نیروهای مقاومت در آن حضور داشتند، صورت گرفته در مورد نوع رفتار و واکنش روسیه ابهاماتی را ایجاد کرده است. دو دیدگاه در این زمینه وجود دارد. یکی اینکه نوع تعاملاتی که بین روسیه و اسرائیل هست، عملا حاکی از انجام توافق ضمنی با آنهاست؛ کسانی که نگاه بدبینانهای به این توافقات دارند، معتقدند اسرائیلیها با چراغ سبز روسیه به پایگاههای جبهه مقاومت حمله میکنند. دیدگاه بعدی این است که روسیه ظرفیتهای محدودی دارد. البته در این بحث تردیدی نیست که روسیه از تشدید تنش بین ایران و اسرائیل سودی نمیبرد، روسها سعی در مدیریت آن دارند، چراکه این مسئله موجب تشدید تنش در منطقه میشود و این چیزی نیست که روسها به دنبال آن باشند."
"اما اینکه در این شرایط چرا روسیه واکنش جدی به تهاجمات نظامی اسرائیل نشان نمیدهد برای عده زیادی محل بحث است. در این رابطه تا حدی به این علت است که چون روسها نمیخواهند خود را در جبهه مقابل اسرائیل قرار دهند، دست روسها چندان باز نیست؛ برخی گمانهها هم در این رابطه وجود دارد مبنی بر این که حملات بعد از اطلاعرسانی و هماهنگی -حتی با ایرانیها- صورت گرفته شده که شواهد و قرائن این مورد بیشتر است. به این صورت که در خیلی از موارد اسرائیلیها این حملات را به روسها اعلام کردند، روسها هم به ایرانیها اطلاع دادند و پایگاهها تخلیه شدهاند. در این صورت، این حملات دو کارکرد دارد، یکی اینکه اسرائیلیها به نوعی واکنش و اعتراض خودشان را نشان دادهاند و هم اینکه باعث تشدید تنش در منطقه نشده است."
"البته حمله اسرائیلیها به پایگاه تیفور که دیروز اتفاق افتاد هم شرایط را پیچیدهتر کرد. چون به نظر میرسید بعد از حملهای که جبهه مقاومت به اسرائیل داشت به طور ضمنی دو طرف پذیرفته بودند که چندان با یکدیگر درگیر نشوند اما اسرائیلیها مجددا حمله کردند و باید منتظر واکنشی از طرف جبهه مقاومت در آنجا باشیم. نوع رابطه روسیه و اسرائیل در این چارچوب حائز اهمیت است که دست کم در ایران موجب افزایش بدگمانیها شده است."
"خروج امریکا از برجام هم مسئلهای است که موضع روسیه نسبت به آن بسیار حائز اهمیت است. حداقل برای ما ایرانیها خیلی مهم است که واکنش روسیه به این اتفاق چیست؟ روسها ممکن است از این زاویه به مسئله نگاه نکنند و مثل سایر کشورها منتظرند ببینند که سرانجام رابطه بین ایران و غرب به چه سمت و سویی پیش میرود."
"اگر وضعیت به همین شکل پیش برود و علیرغم خروج امریکا از برجام، برجام پابرجا بماند موضع روسیه نه چیزی کمتر از دولتهای اروپایی خواهد بود و نه چیزی بیشتر و روسها سعی خواهند کرد در همان چارچوب و مسیری گام بردارند که دولتهای اروپایی حرکت میکنند. اما ما همچنان در ارتباط با روسیه امکان و ظرفیت بیشتری نسبت به دول اروپایی داریم، قبل از این هم امکان بیشتری دررابطه با روسیه داشتیم. و اگر این کار را کرده بودیم شاید فضا تا این حد مبهم نبود. به هر حال روسها حداقل در این سالها، به ویژه بعد از بحران اوکراین که شرایط خیلی پیچیده شده و آنها سعی دارند به نحوی مسائل اقتصادیشان را حل کنند، نشان دادند خیلی کاسبکارانه با مسائل سیاست خارجیشان برخورد میکنند. اگر ما میتوانستیم بعد از برجام روابطمان با روسبه را به نحوی سامان میدادیم که روسها امیدوار میشدند فضای برجام فضای خوبی برای همکاری اقتصادی آنها با ایران است حتما تلاش آنها برای حفظ برجام هم جدیتر میشد. اما الان عملا اتقاق زیادی در روابط ایران و روسیه نیفتاده است و به همین دلیل رفتار جدی روسیه برای حفظ برجام محل تردید است. علیرغم این مسائل، باز هم اگر ایران از برجام خارج نشود برای ما امکان بیشتری برای کارکردن در حوزههای اقتصادی با روسیه وجود خواهد داشت."
"البته شاید آنچه به این تردیدها دامن زده، موضوع دیدار آتی پوتین و ترامپ در هلسینکی باشد. هنوز برای این جلسه هیچ دستور کاری تعریف نشده است. اما خیلیها حدس میزنند ممکن است ایران یکی از موضوعات گفتگوی دو رئیس جمهور باشد و برخی هم در ایران مطرح میکنند که ممکن است روسیه باز هم بخواهد ایران را به امریکا بفروشد؛ البته طرح این بحث بیانگر برخورد از موضع انفعالی نسبت به روسیه است. در حالی که سرنوشت ما در دست روسیه نیست که روسیه بخواهد آن را با غربیها به
اگر وضعیت به همین شکل پیش برود و علیرغم خروج امریکا از برجام، برجام پابرجا بماند موضع روسیه نه چیزی کمتر از دولتهای اروپایی خواهد بود و نه چیزی بیشتر و روسها سعی خواهند کرد در همان چارچوب و مسیری گام بردارند که دولتهای اروپایی حرکت میکنند
معامله بگذارد. در واقع این بحث، به نوعی ایران را بازیچه دست روسیه مطرح میکند، در حالی که چنین نیست. نه روسیه ابزار و امکان به بازی گرفتن ایران را دارد و نه ایران تا این حد دست بسته و ضعیف است که تمام سرنوشت خود را به اقدامات و سیاستهای روسیه گره بزند. به نظر من آنچه در دیدار آقای پوتین و ترامپ اتفاق میافتد حتی در بدترین حالت هم تآثیر منفی بر سرنوشت ایران به لحاظ منطقهای نخواهد داشت و روسها نیز نه این امکان را دارند که ایران را از سوریه بیرون کنند و نه این امکان را دارند که در صورت همراهی با تحریمهای غربی، اتفاقی بدی برای ایران به لحاظ اقتصادی بیفتد. در این صورت بیشتر خود روسها متضرر خواهند شد. هرچند بعید است آقای پوتین با هوشمندیای که دارد وارد بازی آقای ترامپ شود. شاید چند سال پیش روسیه میتوانست با رایهایی که در تصویب قطعنامههای ضدایرانی میداد ، خیلی تأثیرگذار باشد، اما الان ایران آن مقدار از توانمندی و قدرت را در اختیار دارد که رفتارهای روسیه چندان برای آن تأثیر منفی نداشته نباشد. شاید مهمترین چیزی که ممکن است آقای ترامپ از آقای پوتین بخواهد این است که در این تهاجمات دیپلماتیکی که علیه ایران آغاز کرده، روسیه در رابطه با ایران موضع بیطرفی اتخاذ کند و چیزی بیشتر از این نخواهد بود. اما اگر ایران از برجام خارج شود طییعتا شرایط فرق خواهد کرد. حتما روسها هم با مسئله جدی برخورد خواهند کرد."
"در بحث انرژی تعادل بین قیمت نفت و تولید نفت حائز اهمیت است. یعنی روسیه نه مایل است قیمت نفت آنقدر افت کند که منجر به کاهش درآمد ارزی آن شود و نه آنقدر قیمت نفت بالا رود که امکان تولید نفت و تعداد خریداران روسیه کاهش یابد و مایل به حفظ تعادل بین این دو میباشد. همکاری روسها با عربستان هم در همین راستاست که نمیتواند به سایر حوزهها تسری یابد."
دکتر بهروز نامداری
"میتوان گفت نقطه آغاز ارتباط روسیه، با خاورمیانه و نفت، سال 1955 است که هجوم نفت شوروی به بازارها امریکا را به قدری وحشتزده کرد که وزیر امور خارجه امریکا گفت شوروی و خروشف میخواهد امریکا را در نفت غرق کند. مازاد عرضه نفت در بازارها آنقدر زیاد شد که در 1959 امریکا واردات نفت را جیرهبندی نمود. کمی بعد، در ابتدای دهه 1960 همزمان با آغاز تشکیل اوپک که تقریبا با همراهی شوروی بود بلافاصله در عراق کودتا شد و یکی از بنیانگذران اوپک به بلوک شرق متمایل گردید. در سال 1986 یعنی 40 سال قبل برای نخستین بار شاهد هستیم شوروی که همواره خودش را خیلی از بالاتر از اوپک و بازار جهان سومی میدید، به قدری تنس کاهش قیمتها آن را (شوروی) را تحت فشار قرار داد که شوروی پذیرفت با اوپک برای کاهش سهم تولید همراهی کند و درنتیجه 100 هزار بشکه از سهم تولیدش را کم کرد. 40 سال بعد در سال 2016 روسیه مجددا همراه با اوپک متعهد شد که 300 هزار بشکه از سهم تولیدش را کم کند و از 1.8 میلیون بشکهای که قرار شد از بازار کم شود حدودا 550 میلیون سهم غیر از اوپک بود که روسیه 300 هزار بشکه را تقبل کرد. در دو مرحله ششماهه این توافق تمدید شد تا همین چند وقت پیش که اوپک تصمیم گرفت بخشی از توافق قبلی را - حدود 1 میلیون بشکه - دوباره به بازار برگرداند. که از این میزان حدود 200 هزار بشکه سهم روسیه شد. یعنی ابتدا روسیه 300 هزار بشکه از حجم تولید خود را در مجموع کم کرد، ولی الان 200 هزار بشکه اضافه کرده است."
"افزون بر این، روسیه بعد از همراه شدن در کنار اوپک، پیوسته سعی دارد به تولیدکنندگان نفت در خاورمیانه نزدیک شود که در ادامه به آن خواهم پرداخت. به عنوان مثال در جریان بازی عربستان و روسیه در بازیهای جام جهانی 2018 و سفر اخیر بن سلمان به روسیه، توافقاتی برای همکاریهای نفتی بین روسیه با عربستان صورت گرفت."
"در مجموع اهداف روسیه از نزدیکی با بازیگران خاورمیانه از بعد انرژی را میتوان در موارد زیر برشمرد:
- پیداکردن بازار جدیدی برای نفت و گاز – به عنوان مثال عربستان مجبور به وارد کردن گاز است. اما با ایران و قطر که از بزرگترین تولیدکنندگان گاز جهان هستند، مسئله دارد، لذا گاز مورد نیاز خود را از روسیه وارد میکند.
- هراس روسیه از اعمال تحریمها علیه صنعت نفت و گاز روسیه. در این مورد بخصوص روسیه از نزدیکی به بازار خاورمیانه دو هدف را دنبال میکند. یکی اینکه بخشی از سرمایه خاورمیانه را جذب صنعت نفت خود کند و دیگر اینکه بتواند سرمایه خود را در منابع انرژی خارج از روسیه سرمایهگذاری کند و بتواند بخشی از بارار فعلی و یا آتی خود را از منابع انرژی خارج از حوزه سرزمینی روسیه تأمین نماید.
- تثبیت قیمت بازار و جلوگیری از نوسانات زیاد قیمت
- عقیم کردن سیاست متنوعسازی بازار منابع اروپا - اروپا که بزرگترین مشتری انرژی روسیه است مایل به متنوعسازی منابع انرژی خود میباشد، اگر روسیه بتواند در حوزه بالادستی خاورمیانه نفوذ پیدا کند و کنترل آن را به دست گیرد و سهمی از آن را کسب نماید میتواند بلندپروازی اروپا را برای متنوعسازی منابع انرژی و همچنین مسیرهای تأمین انرژی را عقیم کند.
- دور بودن روسیه و منابع تولید روسیه از بزرگترین مصرف کنندگان انرژی آسیا (هند و چین). روسیه مایل است با نفوذ در منابع انرزی خاورمیانه انرژی خود را با تولیدکنندگان نفت خاورمیانه تهاتر کند. یعنی به جای اینکه ال.ان.جی خود را از شمال روسیه بارگیری کند و در شبه قاره هند تحویل دهد، مایل است که ال.ان.جی را از قطر، یا یمن یا عمان تحویل بگیرد و به هند و پاکستان عرضه نماید. این امر از نظر بعد مسافت و هزینهها به نفع روسیه است."
"تمام این مباحث به این دلیل است که یک سوم بودجه فدرال روسیه از درآمدهای نفت و گاز است و نوسان در بودجه نفت و گاز برای روسیه میتواند بسیار سنگین باشد. اما چرا کشورهای خاورمیانه برای روسیه مهم هستند؟"
"- بیش از نیمی از منابع نفت و گاز جهان در خاورمیانه است. بنابراین، اگر روسیه بتواند به نوعی وارد این منطقه شود میتواند بخش عمدهای از منافع خود را تأمین نماید.
- موقعیت جغرافیایی
اگر ما میتوانستیم بعد از برجام روابطمان با روسبه را به نحوی سامان میدادیم که روسها امیدوار میشدند فضای برجام فضای خوبی برای همکاری اقتصادی آنها با ایران است حتما تلاش آنها برای حفظ برجام هم جدیتر میشد
خاورمیانه، به گونهای است که به بزرگترین بازار روسیه یعنی اروپا نزدیک است یعنی اگر به موقعیت لیبی، سوریه، الجزایر و مصر نگاه کنیم میبینیم که به نوعی متصل به اروپا هستند، و اگر از این مسیرها نفت و گاز برای اروپا تأمین شود، بازار روسیه تحت فشار قرار میگیرد و مجبور خواهد شد تسلیم خواستههای اروپا شود.
- دو تا از بزرگترین رقبای روسیه در حوزه انرژی، در خاورمیانه هستند؛ عربستان در حوزه نفت، و قطر به عنوان بزرگترین دارنده ال ان جی دنیا. البته ایران هم هست اما ایران یک پتانسیل است هنوز اقدام خاصی نمیتواند انجام دهد. اما به هر حال، ایران هم میتواند تهدیدی برای منافع روسیه باشد."
"اما روسیه برای ورود به بازار خاورمیانه ازتاکتیکها و متدهایی هم استفاده میکند از جمله:
- سرمایه گذاری در بخش تولید و توسعه. روسیه به هیچ عنوان مایل نیست در بخش پاییندستی خاورمیانه سرمایهگذاری کند، قریب به اتفاق سرمایهگذاری روسیه در بخش بالادستی شرکای خاورمیانهایاش بوده است.
- سرمایهگذاری در بخش انتقال انرژی خاورمیانه و استفاده از فرصتهای انتقال. به عنوان مثال خط لولهای که میخواهد از ایران و از عراق و سوریه بگذرد و به اروپا برسد اگر مستقل از روسیه باشد، روسیه روی آن هیچ کنترلی ندارد اما اگر روسیه به نوعی این خط لوله را متوقف کند و یا در سرمایهگذاری آن شریک باشد میتواند از جزئیات آن اگاه باشد و به نوعی در خلال کار مدیریت هم داشته باشد.
- امضای موافقتنامههای چندجانبه با عربستان و قطر و دیگر کشورهای خاورمیانه.
- همکاری و همراهی با اوپک که خود روسیه عضو آن نیست
- همراهی و مدیریت جی ای سی اف – مجمع کشورهای صادرکننده گاز- که خود روسیه از جمله بنیانگذاران آن است."
اقدامات روسیه در حوزه نفت با هر یک از کشورهای خاورمیانه
"لیبی – یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت به اروپاست. روسیه قبل از قزافی هم در لیبی سرمایهگذاری داشت اما بعد از قزافی روسنفت به شدت پیگیر است که در بخش طراحی و توسعه نفت لیبی سرمایهگذاریهای بیشتری انجام دهد. در سال 2017 هم موافقتنامهای در مورد خرید و فروش نفت با دولتی که از طرف سازمان ملل متحد در آنجا مستقر است به امضا رساند."
"الجزایر- دومین صادرکننده نفت و گاز به اروپاست. رقیب روسیه به شمار میآید و روسیه بسیار مایل به سرمایهگذاری در الجزایر است. روسیه تمایل دارد سهام خطوط لوله الجزایر را خریداری کند و به نوعی در آن سهیم شود. روسنفت و گازپروم شرکتهایی هستند که در الجزایر سرمایهگذاری کردند."
"مصر – تا سال 2006 صادرکننده گاز به اسرائیل بود-اسرائیل هم یکی از مصرفکنندهای بزرگ انرژی در منطقه بود- اما به مرور مصرف داخلی مصر به قدری بالا رفت که الان از اسرائیل گاز وارد میکند. با این حال، شرکت اِنی ایتالیا در حال حاضر میدانی در سواحل مصر در مدیترانه به نام میدان زورا کشف کرده است که بزرگترین میدان گازی در مدیترانه است و مصر را امیدوار کرده است که علاوه بر اینکه کارخانههای ال. ان.جی خود را مجددا به راه میاندازد و مصرف داخلی خود را پوشش میدهد امکان صادرات هم خواهد داشت. بدین منظور مصر اقدامات زیادی انجام داده و قوانین داخلی و سرمایهگذاریاش را به روز کرده است. روسیه در این مورد هم ورود پیدا کرد و بخشی از سهام اِنی را در زورا خریده و در توسعه زیرساختها در مصر سرمایه گذاری کرده است تا اگر قرار شد از مصر گازی به اروپا صادر شود، روسیه امکان مدیریت آن را داشته باشد."
"عربستان – نکتهای که در رابطه با همکاری عربستان و روسیه در حوزه انرژی وجود دارد این است که عربستان پول و سرمایه دارد و میتواند در روسیه سرمایهگذری کند. عربستان از فرصت جذب سرمایههای روسی هم برخوردار است. افزون بر این، عربستان به گاز نیاز دارد که بین این کشورها قابل مذاکره است و امکان نزدیکی آنها را فراهم کرده است."
"در رابطه با سرمایهگذاری روسیه در عربستان هم میتوان به امضای قرارداد 1.1 میلیارد دلاری برای توسعه پتروشیمی عربستان، قرارداد 1 میلیارد دلاری برای توسعه تکنولوژی در عربستان، قراردادی هم برای توسعه حفاری که بزرگترین قرارداد حفاری نفت بین روسیه و عربستان است و همچنین قراردادی برای خرید ال. ان. جی توسط عربستان اشاره کرد."
"قطر- قطر چندان مایل به همکاری با روسیه نیست. چون با روسیه فصل مشترکی به نام گاز دارد. قطر بسیار فعال است و بخش عمده بازار اروپا مربوط به قطر است. روسها بسیار مایلند که قطر را تحت فشار بگذارند. قطر پذیرای سرمایه روسی نیست، اما بیشتر اقدام به سرمایهگذاری در روسیه میکند. 11.3 میلیارد دلار رقم قابل توجهی است که قطر در سال 2016 در روسیه سرمایهگذاری کرده است. در واقع، 19.05 از سهام روسنفت را خریده است."
"عراق - کشوری است که روسیه به شکل گستردهای در آن وارد شده است. روسیه سرمایهگذاری قابل توجهی را در هر دو بخش کردی و عربی عراق به ویژه از سال 2009 آغاز کرده است. به خصوص میتوان به سرمایهگذاری روسنفت در خطوط انتقال نفت و گاز بخش کردنشین عراق اشاره کرد. فقط در یک مورد، روسنفت به میزان 1.2 میلیارد دلار در عراق سرمایهگذاری کرده است."
"سوریه - از قبل یک مسیر ترانزیتی گاز از خاورمیانه به اروپا بود؛ حتی ما قبلا خط لولهای به نام خط لوله اسلامی داشتیم که قرار بود گاز ما را از ایران، عراق و سوریه به اروپا ببرد. در واقع ما میخواستیم ترکیه را دور بزنیم و به اروپا برسیم. قبل از ما هم ظاهرا در سال 2009 قطر پیشنهادی به بشار اسد داده بود که رد شد. بنابراین، روسیه، سوریه را پل ترانزیتی بین خاورمیانه و اروپا در نظر میگیرد و اگر روسیه به نحوی بتواند این پل ترانزیتی را ببندد سود خواهد برد."
"به
روسیه از نزدیکی به بازار خاورمیانه دو هدف را دنبال میکند. یکی اینکه بخشی از سرمایه خاورمیانه را جذب صنعت نفت خود کند و دیگر اینکه بتواند سرمایه خود را در منابع انرژی خارج از روسیه سرمایهگذاری کند و بتواند بخشی از بارار فعلی و یا آتی خود را از منابع انرژی خارج از حوزه سرزمینی روسیه تأمین نماید
طور کلی، روسیه مایل است تمام منابع ورود نفت به اروپا را قفل نماید و کماکان بزرگترین تأمینکننده منابع انرژی اروپا بماند. بنابراین، سعی دارد یا تمام منابع تولیدکننده انرژی در منطقه را که به اروپا دسترسی دارند کور نماید و یا در آنها نفوذ کند. افزون براین، روسیه به درستی میداند که قیمت بالای نفت، موجب کاهش درآمدش میشود. بنابراین، برای فروش بهتر و بیشتر هدفگذاری کرده است."
"اما ما میتوانیم روسیه را هم بهعنوان فرصت و هم به عنوان تهدید ببینیم. روسیه نیز مثل ما در تحریم قرار دارد. بنابراین روسیه سعی دارد سرمایه و منابع تولیدش را از منابع سرزمینی خود، تا حد امکان خارج کند تا در بدترین شرایط بتواند بخشی از سهم بازار را کسب نماید. ولی روسیه مایل نیست اگر در جایی سرمایهگذاری کرد، آن سرمایهپذیر و تولیدکننده انرژی محصولش را به بازارهای سنتی روسیه رواند کند که این میتواند به نفع ما باشد. ما میتوانیم برای روسیه هدف باشیم؛ میتوانیم برای روسیه یک شریک خوب و در عین حال، یک طعمه باشیم. این به نوع قراردادی که با آنها میبندیم بستگی دارد. ما اگر بتوانیم گاز روسیه را به هر صورت به عربستان برسانیم البته نه از طریق ال. ان.جی بلکه از طریق خطوط لوله و روسیه را واسطه قرار دهیم، خواه ناخواه روی عربستان تأثیر خواهیم نهاد. ما اگر بتوانیم روسیه را واسطه خودمان در پاکستان و شبه قاره هند قرار دهیم میتواند برای ما منافع و البته معایبی در بر داشته باشد که به نوع قراردادی که میبندیم بستگی خواهد داشت. به عنوان مثال دست کم در مورد عمان ما میدانیم که اگر روسیه در خط لوله ایران– عمان سرمایهگذاری کند یک پروژه چندمیلیارد دلاری ما راهاندازی میشود و ما به جنوب خلیج فارس دسترسی پیدا میکنیم، ولی این خطر هم وجود دارد که ممکن است برای بازاریابی ال.ان.جی صادراتی از آنجا دچار مشکل شویم."
دکتر داوود کیانی
"در رابطه با صحبتهای دکتر شوری برداشتم این است که اگر اروپاییها و ایران از برجام خارج نشوند و برجام با همین وضعیت برقرار باشد، تحول خاصی در روابط روسیه و ایران در حوزه منطقهای ایجاد نخواهد شد. اما اگر برجام از بین برود و یا ایران در اقدام اعتراضی از برجام خارج شود در روابط ما با روسیه هم تحولاتی صورت خواهد گرفت."
"به نظر من روسها حالا که میبینند ترامپ تلاش میکند به رغم مخالف جمهوریخواهان روابط با روسیه را بهبود بخشد، سعی میکنند با حفظ فاصله از ایران گام بردارند تا تلاشهای ترامپ را برای تنشزدایی محدود با روسیه برهم نزنند، در این صورت این اقدام میتواند به معنای بازی کردن با کارت ایران نباشد. اما به هر حال ادبیات سیاسی روسها تغییر کرده است و مثل سابق نیست. ضمن آنکه، تعجیل در قضاوت در فرهنگ سیاسی ما وجود دارد و همواره خیلی زود صحبت از اتحاد، توطئه، خیانت در روابط کشورها مطرح میشود در همین رابطه هم در ایران نسبت به اقدام روسیه حدس و گمانهایی شروع شده است."
دکتر سید رضا میرطاهر
"در اینجا دو بحث متفاوت مطرح شد. در مورد بحث نخست، چند نکته را در مورد ماهیت روابط اسرائیل و سوریه یادآور میشوم. نخست اینکه از دید روسیه موجودیت اسرائیل نه نامشروع است و نه باید تهدیدی متوجه موجودیت اسرائیل بشود. دوم، مفهومی به نام محور مقاومت برای روسیه دارای مفهوم مشخصی نیست و اساسا روسیه به این مفهوم قائل نیست. سوم، روسها با ایران در زمینه شراکت در عملیات نظامی در سوریه تا جایی اهداف مشترکی را دنبال میکنند. در این اهداف دو نقطه مشترک وجود دارد یکی حفظ دولت قانونی سوریه و حفظ بشار اسد و دوم مبارزه با تروریسم. در این مورد خود روسها میدانند که اگر در سوریه با تروریستهای تکفیری مخصوصا با چچنیها، داغستانیها و اتباع آسیای مرکزی مقابله نکنند، باید در داخل مرزهای روسیه با آنها مبارزه کنند."
"افزون بر این، اهداف ژئوپولتیکی و به ویژه نظامی برای روسها در سوریه بسیار حائز اهمیت است. آنها قبلا پایگاه دریایی طرطوس را داشتند. الان پایگاه هوایی حمیمیم در لاذقیه را در اختیار دارند. در هر دوی آنها اعلام حضور دائمی کردند. در دوره پساجنگ سرد روسها تمام پایگاههای خارجیشان را در ویتنام و کوبا واگذار کردند و فقط پایگاه دریایی طرطوس را نگه داشتند. به دلیل اینکه این پایگاه حلقه واسطی برای حضور روسیه در آبهای آزاد جهان است و فقدان این پایگاه، روسیه را از یکی از عناصر قدرت جهانی و بینالمللی (یعنی قدرت دریایی و حضور در دریاهای آزاد) محروم میکند. مهمترین ناوگان دریای سیاه برای عملیات روسیه ناوگان دریای سیاه است که از قدمت زیادی برخوردار است و ناوگان دریای سیاه برای عملیات در دریای آزاد حتما به طرطوس نیاز دارد. بنابراین روسیه با ایران تا حدی دارای منافع مشترک است اما از یک جایی به بعد زاویهای بین منافع دو طرف ایجاد میشود و این زاویه عریضتر هم خواهد شد."
"بحث بعدی، دیدار ترامپ و پوتین در 16 ژوئیه در هلسینکی است. در این رابطه، برای اروپاییها نگرانیهایی از معامله پوتین و ترامپ بر سر آینده ناتو و نحوه و ماهیت حضور نظامی ناتو و امریکا و همچنین نگرانیهای ما در این مورد که آیا در آینده روسیه از ایران به منزله برگی برای معامله با امریکا استفاده خواهد کرد یا نه؟ مطرح است. تلقی بنده این است که در دوره پسابرجام حضور نظامی روسیه در سوریه نحوه محاسبه روسیه از ایران و نقشی که درقبال استراتژی سیاست خارجی خودشان تعریف کردهاند تغییر کرده است. به عبارت دیگر ایران از ارزش ماهوی در سیاست خارجی روسیه در مقطع کنونی برخوردار است. ممکن است تبادلاتی بین دو طرف صورت بگیرد اما من حدس میزنم پوتین از موضع حمایت از برجام و حمایت از ایران کوتاه نیاید. الان خیلیها بحث فروش ایران، سازش عربستان و روسیه و این قبیل بحثها را مطرح میکنند که به نظر من وارد نیست. روسیه مشخصا در راستای منافع خودش گام بر میدارد. به خصوص در مورد ایران، به عنوان سپر ژئوپلیتیکی نفوذ غرب در مرزهای جنوبی خود و همچنین یک عامل مزاحم برای سیاست غرب و امریکا در منطقه. در مورد افزایش ظرفیت تولید روسیه هم تصور بنده این است که روسها خواهان کسب سهم ازدست رفتهشان در بازار جهانی نفت هستند. ولی
ما اگر بتوانیم گاز روسیه را به هر صورت به عربستان برسانیم البته نه از طریق ال. ان.جی بلکه از طریق خطوط لوله و روسیه را واسطه قرار دهیم، خواه ناخواه روی عربستان تأثیر خواهیم نهاد
این امر ارتباط مستقیمی با ایران پیدا نمیکند. به این معنا که روسها به دنبال رقابت با ایران یا از میدان به درکردن ایران از بازار انژی نیستند و به دنبال کسب سهم خودشان میباشند. الان سهم تولید روسها 11.2 و سهم صادرات آن 9 است."
"ضمنا روسیه در چند مورد در قبال امریکا ایستادگی خواهد کرد. یکی حفظ برجام و دوم لزوم بقای ایران در برجام، به این معنا که با اروپاییها در زمینهی تدابیر عملی برای حفظ ایران در برجام همکاری خواهد کرد. در نهایت اینکه مشکلی که در روابط امریکا و روسیه وجود دارد تناقض بین مقام، شخص یا شخصیت و ساختار است. ساختار امریکا مخصوصا در حزب جمهوریخواه ضدروسیه است. همین چند روز پیش کمیته اطلاعاتی سنا دخالت مستقیم روسیه در انتخابات امریکا را تایید کرده است. در امریکا ساختار و اقدامات ضدروسی است اما شخص ترامپ در صدد بهبود روابط روسیه و امریکاست، البته ترامپ فردی خودمحور و مستبد به رأی است و در بسیاری از موارد هم توانسته تمایلات خود را به سیستم بقبولاند ولی در مورد روسیه ظاهرا این اتفاق رخ نمیدهد چون خودش در مظان اتهام است."
"بنابراین، اختلافات روسیه و امریکا کماکان پابرجاست. خود این دیدار فی نفسه نخواهد نتوانست تغییرات اساسی در روابط روسیه و امریکا ایجاد نماید. به خصوص در مورد ایران روسها با امریکاییها کنار نخواهند آمد."
دکتر محمود شوری
"به نظر میرسید تا کنون توافقات پشت پردهای صورت گرفته باشد تا مانع از حملات بیشتر در سوریه از جانب اسرائیل به سوریه شود، ایران هم اعلام کرده در بخش جنوب سوریه نبودیم و نمیخواهیم باشیم و این به معنای به رسمیت شناختن حریم امن اسرائیل در سوریه است. ضمنا به نظر من بیطرفی روسیه در مناقشه ایران و اسرائیل خیلی به نفع روسها نیست. بلکه نفع روسها در این است که مانع از ایجاد تنش شوند."
"حتما در مذاکرات رهبران روسیه و اسرائیل این قضیه یکی از موضوعات چانهزنی روسیه و اسرائیل بوده است. روسها زمانی بحث واگذاری اس- 300 به سوریه را مطرح کردند و لی بعد از سفر نتانیاهو به روسیه و چانهزنی با روسها، روسیه حرفش را پس گرفت. لذا فکر نمیکنم هیچ یک از طرفین بتوانند تضمینی بدهند که گام بعدیشان در سوریه چیست. برای اسرائیلیها هم مهم است که اوضاع به نفع ایران تثبیت نشود و اگر چنین چیزی را احساس کنند حتما توافقاتشان با روسیه را مدنظر قرار نمیدهند و اولویتشان امنیت خودشان خواهد بود. اما روسها دستشان چندان باز نیست تا بخواهند اسرائیل را تحت فشار قرار دهند نه میتوانند وارد درگیری نظامی با اسرائیل شوند و نه این اقدام چندان به نفع آنهاست. لذا این بازی جسته گریخته بین طرفین ادامه خواهد داشت."
"درمورد اجلاس آتی پوتین و ترامپ روسیه اساسا چیزی ندارد که درمورد ایران به امریکا بفروشد. دوما امریکا در حال حاضر هیچ امتیازی نمیتواند به روسیه بدهد که در عوض کالای گرانقیمتی مثل ایران را به دست بیاورد. تنها چیزی که میتوانست چنین ارزشی داشته باشد که باز هم چندان ارزشی ندارد، شناسایی کریمه است که ممکن است روسها را وسوسه کند که باتوجه به فضای موجود در امریکا این اتفاق نمیافتد. بنابراین، اساسا روسیه نمیتواند هیچ تصمینی در رابطه با ایران به امریکا بدهد و طرح این مساله جایی ندارد. بحث موضوع افزایش ظرفیت تولید نفت روسیه هم مرتبط با همین فضاست. چون بحث بازار نفت برای ما بسیار حیاتی است. بنابراین برای ما مهم است که بعد از تحریمها روسیه به چه شکل عمل خواهد کرد. اگر به سمت بازارهای ایران برود ما میتوانیم آن قضاوت تاریخیمان را تکرار کنیم که روسها دارند از شرایط سوء استفاده میکنند."
دکتر بهروز نامداری
"حتی در صورت عدم خروج امریکا از برجام باز هم روسیه و اوپک به افزایش سهم تولید رضایت میدادند. چراکه هم اعضای اوپک و هم روسیه، از تولیدکنندگان قدیمی هستند. ما الان محصول جدیدی در بازار داریم به نام منابع غیرمتعارف که امریکا در حال تولید آن است که هرچه قیمت نفت افزایش یابد بخش بیشتری از این منابع وارد بازار میشوند و در این صورت اگر تثبیت شوند هزینههای تولیدشان پایین میآید و به عنوان تولیدکنندگان متعارف بازار شناخته میشوند. به همین دلیل سایر تولیدکنندگان روسیه و اوپک سعی دارند قیمت نفت را در یک رنج خاصی نه خیلی بالا و نه خیلی پایین کنترل کنند که رقبای آنها در امریکای شمالی و استرالیا وارد مدار نشوند."
"اما موضوع نزدیکی روسیه به اعراب صرفا در حوزه اقتصادی تعریف میشود. در نتیجه امریکا نمیتواند مانع آن شود
. افزون براین، روسیه بسیار منتفع است و بزرگترین رقیب و دشمن ما در بحث انرژی است. اگر هوشمند باشیم میتوانیم با آنها کار کنیم. اما آنها هم بسیار هوشمندانه برخورد میکنند. بنابراین، روسیه از تحریم ایران راضی است، چراکه ایران رقیب روسیه در بخش گاز است، ضمنا ایران منبعی است که به اروپا دسترسی هم دارد."
"اگر شرایط فعلیمان خوب نیست، خودمان خودمان را تحریم کردیم. به عنوان مثال اگر ما با کویت قرارداد 25 ساله میبستیم و تمام پالایشگاهها و نیروگاههای کویت با گاز ایران تغذیه میشد، هیچ کس نمیتوانست برای کویت در واردکردن گاز ایران مانعتراشی کند، چون در آنصورت تولید کویت دچار مشکل میشد."
"روسیه اجازه نخواهد داد رقیبی برای آن پیدا شود. اگر جنگ تجاری شود حتی اگر گازش را رایگان در اختیار اروپا قرار دهد اجازه نخواهد داد شیل گز امریکا در اروپا ورود پیدا کند. واقعیت این است که ما رقیب روسیه هستیم."
تهیه و تنظیم گزارش: رقیه کرامتی نیا، دانش آموخته رشته مطالعات روسیه، دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران