مقدمه
ایران بعد از فروپاشی شوروی، برای پرکردن خلاء ایجادشده در قفقاز جنوبی، پیگیری فرایندهای سازمانیافته در منطقه را شروع کرد. تصادفی نیست که تهران به دفعات تلاش کرد تا در قفقاز جنوبی برای حلوفصل مناقشات موجود میانجیگری کند. البته این تلاش ایران در نتیجۀ مقاومت دولتهای بزرگ با شکست روبهرو شد. با این حال ایران حوادث رخداده در جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان را با دقت زیر نظر دارد و به قفقاز جنوبی بهعنوان منطقهای نگاه میکند که در آن منافع ملی دارد. همچنین ایران به کریدور حملونقل که غرب و شرق را به هم متصل میکند نیز علاقه و حساسیت خاصی نشان میدهد.
عواملی که توسعۀ روابط بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان را ضرورت میبخشد عبارتاند از: برتری آذربایجانیها به جهت فزونی جمعیت در بین ملل قفقاز و نقش مهم این مسئله در روابط متقابل؛ برخورداری جمهوری آذربایجان از موقعیت ژئوپولیتیکی مناسب، عبور راه قفقاز از جمهوری آذربایجان؛ افزایش تأثیر اقتصادی و سیاسی جمهوری آذربایجان؛ برخورداری جمهوری آذربایجان از منابع غنی و نقش منابع اقتصادی در همگرایی و نزدیکی ملل و کشورها به یکدیگر.
ایران و جمهوری آذربایجان: روابط سیاسی و دیپلماتیک و دورنمای آن
از اهداف اصلی سیاست خارجی جمهوری آذربایجان توسعۀ روابط دوستانه با کشورهای همسایه و نزدیک در خاورمیانه و شرق، از جمله با کشورهایی است که با آنها از لحاظ ژئوپولیتیکی، دینی و قومی اشتراکهایی دارد. از این نظر در سیاست خارجی جمهوری آذربایجان، توسعۀ روابط اقتصادی، فرهنگی و... با جمهوری اسلامی ایران از جایگاه ویژهای برخوردار است. اشتراکات زبانی و دینی، تشابهات در آداب و رسوم ملل دو کشور از زمانهای قدیم، بهویژه حضور آذربایجانیها در ایران برای توسعۀ روابط بین ایران و جمهوری آذربایجان انگیزه و شرایط ویژهای را ایجاد کرده است.
جمهوری اسلامی ایران با داشتن مرزهای مشترک با 15 کشور، با هدف تأمین امنیت و موقعیت راهبردی خود سیاست خارجی انعطافپذیر و فعال دارد. لذا جمهوری اسلامی ایران تلاش میکند تا نسبت به کشورهای همسایه از سیاست دوستانه براساس اصول مبتنی بر حسن همجواری برخوردار باشد و با کشورهای منطقه و جهان نیز روابط دوجانبۀ خود را توسعه بخشد. در این زمینه نقش جمهوری آذربایجان حائز اهمیت است. تهران که در قفقاز جنوبی منافع گستردهای دارد، به هنگام تعیین دورنمای سیاست خارجی مورد نظر خود، بر روابط با جمهوری آذربایجان بهعنوان بزرگترین کشور قفقاز جنوبی اهمیت میدهد. تهران درک میکند که بدون همکاری و برقراری روابط مفید و متقابل با باکو نمیتوان سیاست موفقیتآمیزی را در قفقاز جنوبی اعمال کرد. درعینحال، جمهوری آذربایجان با بهرهجستن از موقعیت خود مطابق موازین بینالمللی در تلاش برای صلح در منطقه فقط به صدور بیانیهها اکتفا نمیکند و در حد لزوم دست به اقدامات عملی و سیاسی میزند و نسبت به همسایگان، بهویژه جمهوری اسلامی ایران، روابط متوازنی را دنبال کرده است.
روابط جمهوری آذربایجان و ایران قدمت طولانی دارد. جمهوری آذربایجان معاصر از دورۀ جمهوری خلق آذربایجان (سالهای 1918 تا 1920) با ایران روابط سیاسی برقرار کرد. اصول و ضرورت برقراری روابط دوستانۀ متقابل با کشورهای مستقل و همسایه، برقراری روابط عادی با همسایۀ جنوبی جمهوری آذربایجان یعنی ایران را ضرورت میبخشد. برای نخستینبار روابط دیپلماتیک بین جمهوری خلق آذربایجان با ایران در سال 1919 با اعزام هیئت فوقالعاده به رهبری اسماعیل خان زیادخانلی به تهران پایهریزی شد. در مذاکرات بین اسماعیل خان زیادخانلی و وزیر امور خارجۀ ایران در تهران برخی توافقات حاصل و در 4 ژوئن 1919 بین اسماعیلخان زیادخانلی و معتصمالسلطنه، رئیس امور روسیۀ وزارت امور خارجۀ ایران قرارداد 14 مادهای به امضا رسید. در این قرارداد، دربارۀ شناسایی استقلال جمهوری آذربایجان، همچنین حل فوری مسائل تجاری بین دو کشور، مرزهای مشترک و بهطور موقت حفظ حقوق شهروندان دو کشور مذاکره شد. اما تمامی این مذاکرات هم در ایران و هم در جمهوری خلق آذربایجان در نتیجۀ حوادث رخداده و کودتاها بینتیجه ماند.
در آستانۀ فروپاشی نظام شوروی، برخی جمهوریهای شوروی تلاش میکردند تا با کشورهای خارجی روابط دوجانبۀ خود را گسترش دهند. لازم به یادآوری است که ایران حتی در دورۀ شوروی نیز در باکو کنسولگری داشت و جمهوری آذربایجان در اتحاد جماهیر شوروی نیز تا حدودی با ایران روابطی داشت. سقوط شوروی باعث شد روابط جمهوری آذربایجان و ایران گسترش یابد. جمهوری آذربایجان سندی را دربارۀ استقلال کشور در 18 اکتبر 1991 به تصویب رساند و به موجب آن استقلال خود را به جهانیان اعلام کرد. جمهوری اسلامی ایران نیز استقلال جمهوری آذربایجان را در 25 دسامبر 1991 به رسمیت شناخت و روابط دیپلماتیک بین دو کشور در 12 مارس 1992 برقرار شد.
نصیب نصیبزاده، سفیر تازهتعیینشدۀ جمهوری آذربایجان در جمهوری اسلامی ایران، در 8 دسامبر 1992 میلادی وارد تهران شد که همراه او در هیئتی دیپلماتیک، دکتر حسن علی بیگلی بهعنوان مشاور و دکتر صمد بایرامزاده بهعنوان دبیر دوم نیز حضور داشتند. نصیبزاده استوارنامۀ خود را به علیاکبر ولایتی، وزیر امور
از اهداف اصلی سیاست خارجی جمهوری آذربایجان توسعۀ روابط دوستانه با کشورهای همسایه و نزدیک در خاورمیانه و شرق، از جمله با کشورهایی است که با آنها از لحاظ ژئوپولیتیکی، دینی و قومی اشتراکهایی دارد
وقت خارجۀ ایران در 12 دسامبر 1992 میلادی و یک روز بعد، یعنی در 13 دسامبر 1992 میلادی، نیز استوارنامۀ خود را به هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت ایران، تقدیم کرد. در این دیدار هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور ایران، ابراز داشت که برقراری روابط دیپلماتیک بین ایران و جمهوری آذربایجان در12 مارس 1992 میلادی، باعث بسط و گسترش همکاری بین دو کشور شده است.
در نتیجۀ این تحولات، روابط سیاسی و دیپلماتیک بین دو کشور گسترش یافت و به سطح سفارت رسید. کنسولگری ایران در باکو که در سال 1969 میلادی افتتاح شده بود، از مارس 1992 بهعنوان سفارت جمهوری اسلامی ایران در جمهوری آذربایجان شناخته شد و از 12 دسامبر 1992 میلادی نیز سفیر جمهوری آذربایجان در جمهوری اسلامی ایران شروع به فعالیت کرد. متعاقب آن، سرکنسولگری ایران در جمهوری خودمختار نخجوان (از دسامبر 1992)، رایزنی ایران در باکو (از سال 1993)، سرکنسولگری جمهوری آذربایجان در تبریز (از20 اکتبر 2004) شروع به فعالیت کرد. در حال حاضر بنیاد حسیناف، سفیر جمهوری آذربایجان در جمهوری اسلامی ایران، است.
در مجموع، سفرهای الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، به ایران در 24 تا 26 ژانویۀ 2005، 21 و 22 اوت 2007، اکتبر 2007، 10 مارس 2009، 12 و 13 نوامبر 2014، 23 فوریه 2016، مارس 2017 و سفرهای رؤسای جمهور ایران، سیدمحمد خاتمی در 5 تا 7 اوت 2004، محمود احمدینژاد 5 تا 7 می 2006، 21 و 22 نوامبر 2007، 17 نوامبر 2010، 15 و 16 اکتبر 2012، حسن روحانی در نوامبر 2014 و اوت 2016 میلادی، گویای سطح بالای مناسبات دو کشور است. در این سفرها، اسناد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مختلفی به امضا رسید که اهمیت بسیاری دارند. الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان در سفر رسمی خود به ایران در فوریۀ 2016 میلادی ضمن اشاره به اهمیتی که جمهوری آذربایجان به همکاری دوجانبه قائل است، اظهار داشت:
«از فرصت استفاده میکنم و به دلیل ازمیانبرداشتهشدن تحریمها علیه ایران به شما و تمام مردم ایران از صمیم قلب تبریک عرض مینمایم. جمهوری آذربایجان همیشه مخالف این تحریمها است و از هر فرصتی استفاده کرده است تا این خواست خود را بیان نماید. به عقیدۀ ما بهتر از این نمیتوان سطح روابط دو کشور را ارزیابی کرد».
حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، نیز ضمن اشاره به اهمیت سفر رئیسجمهور آذربایجان در مصاحبه با رسانههای گروهی اظهار داشت:
«ما امروز همراه با روابط دوجانبه، روابط سهجانبه را هم مورد مذاکره قرار دادیم. روابط سهجانبۀ ما عبارتاند: روابط بین ایرانترکمنستانآذربایجان، ایرانآذربایجانروسیه، ایران آذربایجانگرجستان و ایرانآذربایجانترکیه».
از دیدگاه نگارنده، سفرهای متقابل سران دو کشور در واقع کمک تهران و باکو به همکاریهای منطقهای و ایجاد صلح در منطقه است و در گسترش روابط دو کشور نیز نقش مهمی ایفا کرده است؛ بهویژه آنکه هنگام این سفرها، توسعۀ روابط دو کشور مورد بازبینی قرار گرفته است، مشکلات و موانع شناسایی شده و برای رفع آنها تدابیر لازم در نظر گرفته میشود که در مجموع زمینۀ مناسبی را برای توسعۀ روابط دوستانه دو کشور و انعقاد توافقنامههای مختلف فراهم میسازد.
روابط بین پارلمانی
روابط بین پارلمانی جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران در قالب دیدارها و مذاکرات بین رؤسای مجلس دو کشور و سفرهای هیئتهای نمایندگان در سطوح مختلف منجر به توسعه و گرمی روابط دو کشور در بخشهای مختلف، ایجاد اعتماد و تفاهم متقابل و نزدیکی منافع دو کشور شده است. تشکیل گروههای دوستی پارلمانی، انعقاد قراردادها و تصویب آن و نیز تبادل افکار از آثار و نتایج روابط بین پارلمانی میان ایران و جمهوری آذربایجان به شمار میرود که به موازات گسترش روابط بخشهای قانونگذاری دو کشور بر توسعۀ روابط در سایر بخشها نیز تأثیر مثبت داشته است.
نخستین اقدام در جهت توسعۀ روابط پارلمانی، سفر هئیت نمایندگان مجلس جمهوری آذربایجان به رهبری زیاد صمدزاده، معاون اول شورای عالی جمهوری آذربایجان، به ایران در دسامبر سال 1991 میلادی بود. هدف اصلی این سفر، شناسایی استقلال جمهوری آذربایجان از سوی دولت ایران بود. هئیت نمایندگان پارلمان جمهوری آذربایجان با مهدی کروبی، رئیس مجلس وقت ایران، در 9 دسامبر ۱۹۹۱ میلادی دیدار کرد و موفق شد موافقت ایران را کسب کند، برای شناسایی استقلال جمهوری آذربایجان و نیز کسب حمایت ایران برای عضویت جمهوری آذربایجان در سازمانهای منطقهای و بینالمللی. هئیت نمایندگی پارلمانی جمهوری آذربایجان هنگام دیدار با مقامات ایرانی، موضع دوستی و صمیمی خود را ابراز کردند و برقراری روابط بین دو کشور را پیشنهاد کردند. در نتیجۀ این دیدارها و مذاکرات، دولت ایران، استقلال جمهوری آذربایجان را در 25 دسامبر 1991 میلادی به رسمیت شناخت.
در ادامۀ این روند، هئیت نمایندگان پارلمان جمهوری آذربایجان به دعوت ایران برای شرکت در پانزدهمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران در فوریۀ 1994 به تهران سفر کردند. سلطان محمداف، رئیس هئیت نمایندگان پارلمان جمهوری آذربایجان با حسن روحانی، معاون وقت رئیس مجلس ایران و دبیر شورای عالی امنیت این کشور دیدار و گفتوگو کرد. در این دیدار، حسن روحانی اظهار داشت که اگرچه ایران روابط عادی با ارمنستان دارد، اما مخالف تغییر مرزها است و تجاوز آنها را محکوم میکند. تهران طرفدار حل مسالمتآمیز مناقشۀ قرهباغ کوهستانی بوده و همیشه بر این موضع خود تأکید خواهد کرد. بنابراین در روند تنظیم و توسعۀ روابط بین جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران و تسریع روابط دیپلماتیک بین دو کشور، مجلس ملی آذربایجان نقش مهمی بازی کرده است. مصوبههای مجلس ملی آذربایجان دربارۀ روابط دوجانبه با ایران و اقدامات عملی آن به روشنی گویای این امر است.
در ادامۀ روابط پارلمانی دو کشور، هئیت نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران به رهبری سیدرضا اکرمی، عضو هئیت رئیسۀ مجلس شورای اسلامی و کمیسیون سیاست خارجی ایران از 26 تا 28 نوامبر 1996 به جمهوری آذربایجان سفر کرد. سیدرضا اکرمی از سوی حیدر علیاف، رئیسجمهور وقت جمهوری آذربایجان، به حضور پذیرفته شد؛ او ضمن اعلام رضایت خود از ایجاد گروه دوستی بین جمهوری آذربایجان و ایران در مجلس
تشکیل گروههای دوستی پارلمانی، انعقاد قراردادها و تصویب آن و نیز تبادل افکار از آثار و نتایج روابط بین پارلمانی میان ایران و جمهوری آذربایجان به شمار میرود که به موازات گسترش روابط بخشهای قانونگذاری دو کشور بر توسعۀ روابط در سایر بخشها نیز تأثیر مثبت داشته است
ملی آذربایجان، تأکید کرد که بهزودی در مجلس شورای اسلامی ایران نیز چنین فعالیتی شروع خواهد شد و این سفر نیز بهعنوان نخستین سفر هیئت پارلمانی ایران به جمهوری آذربایجان طبق مصوبۀ مجلس شورای اسلامی عملی شد. متعاقب این سفر، در مجلس ملی جمهوری آذربایجان در 22 نوامبر 1996 میلادی تصمیم گرفته شد تا جهت افزایش بهرهوری در روابط بین پارلمانهای دو کشور، گروه کاری تشکیل شود. شمار اعضای گروه کاری نیز از 6 نفر به 10 نفر افزایش یافت.
در مجموع، سفرهای رؤسای پارلمان جمهوری آذربایجان در توسعۀ روابط دو کشور اهمیت بسیاری داشته است: سفرهای علی عسگراف در 27 و 28 دسامبر 1998 و در 15 تا 17 ژوئن 1999 و نیز سفرهای اوکتای اسدف در تاریخ 20 تا 22 فوریه 2010 میلادی، 4 و 5 اوت 2013 میلادی 14 و 19 فوریه 2014 و متقابلاً سفرهای رؤسای مجلس شورای اسلامی ایران شامل غلامعلی حداد عادل در 23 تا 25 نوامبر و در 30 ژوئن تا 2 ژوئیه 2011 سفر علی لاریجانی. به باور نگارنده، در توسعۀ روابط دوجانبه، کمیسیون مشترک بین دو کشور نیز نقش مهمی بازی کرده است و در توسعۀ روابط تجاری و اقتصادی ایران و جمهوری آذربایجان نقش منحصربهفردی دارد. لذا ادامۀ فعالیت این کمیسیون بسیار ضروری است. در عین حال، افزایش فعالیت گروه کاری در زمینۀ علوم، آموزش و سازماندهی میزگردها و جلسات نیز به توسعۀ روابط بین پارلمانی دو کشور کمک شایانی خواهد کرد.
موضع ایران در مناقشۀ قرهباغ کوهستانی
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر 1991 میلادی، جمهوریهای قفقاز جنوبی خطمشی سیاست خارجی مستقل خود را مشخص کردند. از این مقطع بود که سیاست خارجی ایران در منطقه در راستای منافع راهبردی مورد نظر خود فعال شد. باوجوداین، روسیه نیز خود را وارث ویژۀ شوروی اعلام کرد و بر منافع ملی خود در قفقاز جنوبی تأکید کرد. روسیه تلاش کرد با ایجاد و تحمیل مناقشات مصنوعی بر کشورهای منطقه و استفاده از آن بهعنوان عامل فشار علیه کشورهای منطقه، نفوذ خود را در قفقاز جنوبی گسترش دهد. مسکو جهت افزایش نفوذ خود بر جمهوری آذربایجان مناقشۀ قرهباغ کوهستانی را ایجاد کرد و آن را تشدید کرد. در جنگ ارمنستان علیه جمهوری آذربایجان، ارتش روسیه نیز شرکت داشته است.
رهبری ایران فرایندهای سیاسی و نظامی موجود در قفقاز جنوبی را با دقت پیگیری میکرد. با میانجیگری هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت ایران، مذاکرات صلح بین یعقوب محمداف، کفیل ریاست جمهوری آذربایجان و لئون ترپتروسیان، رئیسجمهور وقت ارمنستان در 7 می 1992 میلادی در تهران آغاز شد. متأسفانه این میانجیگری با شکست روبهرو شد. به طوری که هنگام تداوم این مذاکرات، ارمنستان دو شهر شوشا و لاچین را به ترتیب در روزهای نهم و نوزدهم ماه می ۱۹۹۲ میلادی به تصرف درآورد.
جمهوری اسلامی ایران به دفعات، حملۀ ارمنستان به اراضی جمهوری آذربایجان را محکوم کرد و همیشه بر رفع دشمنی طرفین علیه یکدیگر تأکید کرده است. درعینحال، ایران به آوارگان جنگی که در نتیجۀ حملات ارامنه از سرزمین خود آواره شده بودند، کمکهای انساندوستانه ارائه داد و هنگام اشغال مناطق قبادلی و زنگلان از سوی نیروهای مسلح ارمنستان، بسیاری از ساکنان آذربایجانی را از مرگ نجات داد. ایران در ارائۀ خدمات و فرستادن کالاهای ضروری به جمهوری خودمختار نخجوان که در نتیجۀ سیاست ارمنستان در محاصرۀ اقتصادی قرار گرفته بودند و نیز در کاهش فشار بر آذربایجانیهای این منطقه نیز نقش مهمی را ایفا کرد.
آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، هنگام سفر رسمی حیدر علیاف به ایران در 29 ژوئن تا 2 ژوئیه 1994 میلادی اظهار داشتند که «مردم جمهوری آذربایجان در معرض تجاوز نظامی ارمنستان قرار گرفتهاند و در این جنگ دولت ارمنستان مقصر است و این کشور یک کشور تجاوزگر است». سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال جمهوری آذربایجان دوستانه بوده است و آذربایجان نیز آن را بسیار عالی ارزیابی کرده است. اظهارات حیدر علیاف در مورد کمکهای انساندوستانۀ جمهوری اسلامی ایران به جمهوری آذربایجان شایان توجه است:
«ایران در روزهای سخت از موضع بر حق جمهوری آذربایجان حمایت به عمل آورده و اقدامات عملی زیادی را انجام داده است: حمایت از جمهوری آذربایجان در سازمانهای بینالمللی، شناختن ارمنستان بهعنوان کشور تجاوزگر و درخواست خروج نیروهای ارمنستان از قرهباغ؛ پیشنهاد میانجیگری در قرهباغ کوهستانی؛ اعطای وام؛ تأمین برق و مایحتاج مردم نخجوان در زمان جنگ؛ کمک برای رهایی مردم مناطق اشغالی در زمان جنگ و سالها حمایت از 100 هزار آوارۀ جنگی و تأمین مایحتاج آنها».
همکاری در چارچوب سازمانهای منطقهای و بینالمللی
روابط اقتصادی بین ایران و جمهوری آذربایجان در چارچوب سازمان همکاری اقتصادی (اکو) نیز شکل گرفته است. در اجلاس سازمان اکو در تهران در 16 فوریه 1992 میلادی، جمهوری آذربایجان به عضویت این سازمان پذیرفته شد. در اجلاس شورای وزیران امور خارجۀ اکو در تهران در ژانویۀ 1994 میلادی نیز حسن حسناف، وزیر امور خارجۀ وقت جمهوری آذربایجان، از اعضای اکو درخواست کرد تا جهت حمایت از موضع بر حق جمهوری آذربایجان، تحریمهای سیاسی و اقتصادی علیه ارمنستان اعمال شود. در اجلاس سازمان همکاری اسلامی در تهران که در دسامبر 1997 میلادی برگزار شد نیز بیانیههایی مبنی بر محکومیت ارمنستان و حمایت از موضع جمهوری آذربایجان صادر شد که موفقیت سیاسی و دیپلماتیک مهمی برای جمهوری آذربایجان به شمار میرفت.
همکاری در زمینۀ حملونقل و ارتباطات
روابط اقتصادی در همکاری جمهوری آذربایجان و ایران از جایگاه ویژهای برخوردار است. وجود خطوط ارتباطاتی مناسب از عواملی است که میتواند محرک توسعۀ روابط اقتصادیفنی و تجاری بین دو کشور باشد. ایران متناسب با موقعیت جغرافیایی خود با بهرهگیری از تمام امکانات حملونقل، روابط اقتصادی با جمهوری آذربایجان دارد. در حال حاضر جمهوری آذربایجان با ایران از راه حملونقل دریایی مانند باکو- انزلی و باکو- نوشهر، خطوط ریلی، مانند راهآهن نخجوان- جلفا- تبریز- تهران و خطآهن باکو-تبریز -تهران، راه زمینی باکو- آستارا -ایران، روابط اقتصادی خود را با ایران توسعه بخشیده است. برای احیای جادۀ ابریشم و فعالیت بزرگراه اروپا- قفقاز - آسیا نیز لازم هست تا هر دو کشور وضعیت راهآهن و راههای زمینی خود را به سطح استانداردهای بینالمللی برسانند. با انجام تدابیر یادشده، این مسیرهای ارتباطی برای مدت زمان طولانی قادر به ترانزیت کالاها خواهند بود. همچنین، بین ایران و جمهوری آذربایجان،
دورنمای نقش جمهوری آذربایجان بهعنوان پل ارتباطی بین قارهها به لحاظ موقعیت جهانی این کشور بسیار ضروری و مهم است
خطوط هوایی باکو-تهران- تبریز نیز فعال است. افتتاح خطوط پرواز باکو به مشهد و تبریز نیز بر رفتوآمد مردم دو کشور تأثیر مثبتی دارد.
جمهوری آذربایجان برای پل مرزی بین آستارا- آستارا اهمیت ویژهای قائل است. دولت ایران با اعطای وام دارای تخفیف به مبلغ 120 میلیون دلار، مسئولیت بازسازی بخش سالیانآستارا و جادۀ باکو - آستارا را برعهده گرفت. برای احداث راهآهن آستارا- قزوین نیز دولت آذربایجان با ایران مذاکراتی را صورت داده است. در نتیجۀ این تحولات، جمهوری خودمختار نخجوان با ایران و ترکیه از طریق خطآهن ارتباط متصل خواهد شد.
جمهوری آذربایجان در سال 2005 میلادی به کریدور حملونقل شمال -جنوب پیوست. کریدور حملونقل شمال-جنوب با هدف برقراری ارتباط بین کشورهای اروپایی، روسیه، آسیای مرکزی و منطقۀ قفقاز با خلیج فارس و هندوستان و نیز برای تسریع روابط تجاری حوزۀ خزر با بنادر دریای سیاه ایجاد شده است. این کریدور زمینۀ حملونقل ریلی در اروپا-آسیای جنوبی-خاورمیانه را فراهم میسازد که این امر موجب کسب درآمد کشورهای واقع در این مناطق از حملونقل داخلی و ترانزیت میشود. در همین راستا، خط راهآهنی که با گذر از بولاشاک قزاقستان به ترکمنستان و از طریق اترک- گرگان (آکایلا) به راهآهن ایران متصل میشود، در دسامبر 2014 میلادی مورد بهرهبرداری قرار گرفت. همچنین، مسیر غربی کریدور حملونقل شمال- جنوب آستاراخان- مخاچ قلعه (روسیه)- سامور- آستارا (آذربایجان)- آستارا- رشت – قزوین (ایران) نیز از لحاظ اهداف راهبردی و مقاصد آن یکی از مناسبترین گزینههای ترانزیتی است. این مسیر غربی حملونقل ریلی نسبت به مسیر شرقی مزیتهای بسیاری دارد، اما با وجود هزینۀ بهمراتب کمتر بیش از یازده سال است که در حال احداث است و به پایان نرسیده است. در حالی که با عملیاتیشدن مسیر غربی کریدور حملونقل، ترانزیت بار از جنوب شرقی آسیا به اروپا 10 تا 15 درصد ارزانتر خواهد شد. حمل بارها از طریق کانال سوئز نیز موجب کاهش 800 کیلومتری مسافت ترانزیت میشود. درعینحال مدت حمل بارها نیز 20 روز کاهش خواهد یافت و بارها از راه مطمئنتری به مقصد خواهد رسید. براساس محاسبات انجامپذیرفته برای حمل 15 تن بار موجب صرفهجویی به میزان2500 دلار خواهد شد. با پیوستن فنلاند به کریدور شمال - جنوب، ظرفیت آن باز هم افزایش خواهد یافت.
ضرورت تحقق مسیر غربی کریدور حملونقل بینالمللی شمال -جنوب که از جمهوری آذربایجان میگذرد، در سفر حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، به باکو در سال 201۶ میلادی مطرح شد. رئیسجمهور، الهام علیاف و حسن روحانی دو سال قبل از آن نیز در 12 نوامبر ۲۰۱۴ میلادی در باکو در این زمینه بیانیۀ مشترکی صادر کردند. سران دو کشور تأکید کردند که ایجاد کریدور حملونقل شمالجنوب تأمینکنندۀ منافع هر دو طرف و برای کل منطقه مهم است. همچنین ارتباط ایران با دریای سیاه، اروپا و روسیه را میسر میکند. صدور این بیانات در باکو حاوی پیام مهمی بود و نخستین ثمرۀ کوشش جمهوری آذربایجان برای ایجاد کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب محسوب میشد.
کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب برای حمل کالا از هندوستان و جنوب شرقی آسیا از طریق بندرعباس در ایران به جمهوری آذربایجان شرایط لازم را فراهم خواهد آورد. در این مسیر ترانزیتی، انتقال سالانۀ 10 تا 15 میلیون تن بار پیشبینی شده است که جمهوری آذربایجان به واسطۀ آن درآمد بسیاری از محل ترانزیت به دست خواهد آورد. این مبلغ تقریباً سالانه 250 تا 300 میلیون دلار خواهد بود؛ بنابراین مسیر غربی کریدور حملونقل بینالمللی شمالجنوب با عبور از آستاراخان و مخاچقلعۀ روسیه و نیز تداوم آن از سامور تا آستارا در جمهوری آذربایجان و اتصال آن به خطآهن ایران از طریق آستارارشتقزوین برای جمهوری آذربایجان از اهمیت استراتژیک برخوردار است. در واقع، کریدور حملونقل بینالمللی شمالجنوب طرحی ژئوپولیتیکی است که موجب تحکیم و تقویت موقعیت جمهوری آذربایجان در منطقۀ قفقاز جنوبی و حوزۀ خزر خواهد شد. ضمن این که خنثیشدن برنامههای ارمنستان دربارۀ این طرح را نیز به دنبال خواهد داشت. در راستای این کریدور، جمهوری آذربایجان با بازکردن مسیر روسیه به سمت جنوب و راه ایران به سمت شمال، در تأمین ثبات برای منطقه و جلوگیری از خطرات نقش مهمی را ایفا خواهد کرد.
دورنمای نقش جمهوری آذربایجان بهعنوان پل ارتباطی بین قارهها به لحاظ موقعیت جهانی این کشور بسیار ضروری و مهم است. این امر در فضای افزایش تدریجی تهدیدات و تمایل به درگیری و رقابت در سطح جهانی، زمینۀ نقشآفرینی جمهوری آذربایجان را برای ایجاد ثبات فراهم خواهد ساخت؛ بنابراین به موازات منافع اقتصادی، باید موارد یادشده نیز در برنامهریزیهای میانمدت و درازمدت در نظر گرفته شود و بهدرستی ارزیابی شود. باید در نظر گرفت که تحقق کریدور حملونقل بینالمللی و بهویژه کریدور حملونقل بینالمللی شمالجنوب، میتواند جمهوری آذربایجان را در فضای ژئوپولیتیکی پیچیدۀ ناشی از خطرات رقابت شدید ابرقدرتها در منطقه حفظ کند، یا حداقل تأثیرات منفی آن را کاهش دهد. از این نظر، همانگونه که قبلاً اشاره شد، جمهوری آذربایجان باید عملیاتیشدن کریدورهای حملونقل در کشور را بهعنوان اهداف راهبردی مد نظر قرار دهد و در راستای افزایش نقش مهم خود حداکثر تلاش را بکند.
روابط اقتصادی و تجاری
وجود شبکۀ حمل و نقل در دو کشور برای توسعۀ روابط جمهوری آذربایجان و ایران و نیز وجود بخشهای متنوع تولیدی اهمیت اقتصادی بسیاری دارد که میتواند در مجموع به شکلگیری روابط اقتصادی دو کشور کمک شایانی کند. در سالهای 1993 تا 1997 میلادی، ایران در بین شرکای تجاری جمهوری آذربایجان
برای توسعۀ روابط فرهنگی بین دو کشور یک سری توافق و پروتکلها به امضا رسیده، اما همان اسناد تحت تأثیر برخی عوامل بهصورت کامل اجرا نشده و برخی مفاد نیز اجرا نشده است
به لحاظ مبادلات تجاری به صورت مداوم در ردیف اول و دوم قرار داشته است. براساس آمار سال 1998 میلادی نیز ایران جایگاه پنجم مبادلات تجاری با جمهوری آذربایجان و در سال 1999 نیز جایگاه هفتم را در اختیار خود داشت. ارزش مبادلات تجاری بین جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران در سال 1997 میلادی بالغ بر 5/238 میلیون دلار (8/48 میلیون دلار واردات و 7/189 میلیون دلار صادرات)، در سال 1998 میلادی نیز 8/86 میلیون دلار (5/42 میلیون دلار واردات و 4/44 میلیون دلار صادرات)، در سال 1999 میلادی، 70 میلیون دلار (4/47 میلیون دلار واردات و 6/22 میلیون دلار صادرات) بوده است. در بین سالهای 1993 تا 1999 میلادی، بزرگترین شاخص واردات مربوط به سال 1994 میلادی به میزان 1/242 میلیون دلار بوده است. این رقم در سال 1996 میلادی به 9/65 میلیون دلار رسید. این تنزل و کاهش در بخشهای مختلف مرتبط با صادرات نفتی در قبال واردات انرژی الکتریکی (برق) از ایران بود.
محصولات وارداتی از ایران در فاصلۀ سالهای 1993 تا 1999 میلادی شامل ارزاق، کالاهای خانگی، اتومبیل، انرژی الکتریکی و غیره بوده است. در مقابل صادرات جمهوری آذربایجان به ایران نیز عمدتاً نفت و محصولات نفتی، محصولات شیمیایی، ضایعات، آهن سیاه و غیره بوده است. سهم قارۀ آسیا از واردات جمهوری آذربایجان در سال 2000 میلادی تنها 6/19 درصد و سهم صادرات به آسیا نیز تنها 2 درصد بوده است. در حالی که همان سال، ارزش کل واردات جمهوری آذربایجان از ایران 56 میلیون و 830 هزار دلار بوده و ارزش محصولاتی که به آن کشور صادر کرده نیز 26 میلیون و 83 هزار دلار بوده است. باوجوداین، جمهوری آذربایجان دارای امکانات و راههای صدور متقابل هر نوع محصولات صنعتی به ایران است. در سال 2000 میلادی 9/22 درصد از واردات جمهوری آذربایجان از ایران مصالح ساختمانی، 9/21 درصد سوخت، 17.3 درصد محصولات غذایی، 9/13 درصد محصولات کشاورزی بوده است. 24 درصد باقیمانده نیز مربوط به مواد شیمیایی، ماشینسازی، متالورژی، محصولات چوبی و جنگلی، لوازم الکترونیکی، تجهیزات پزشکی و... بوده است. در عین حال، 6/71 درصد از کل محصولات صادراتی جمهوری آذربایجان به ایران را متالورژی، 5/11 درصد را تجهیزات ماشینسازی و 4/6 درصد نیز صنایع سبک تشکیل میدهد. مابقی محصولات صادراتی نیز محصولات صنعتی و کشاورزی است. علیرغم اینکه جمهوری آذربایجان شریک تجاری و اقتصادی مهمی است، در دورۀ یادشده بهدلیل محدودیت روابط اقتصادی و تجاری، حجم مبادلات تجاری با سیر نزولی همراه بوده است.
اما در سالهای اخیر با از میان برداشتهشدن تحریمهای بینالمللی علیه ایران، اراده و عزم رئیسجمهور، الهام علیاف و حسن روحانی برای گسترش روابط دوجانبه به توسعۀ روابط اقتصادی و تجاری تحرک جدیدی بخشیده است. در 3 سال اخیر رؤسای جمهور دو کشور 8 بار با یکدیگر دیدار کردهاند و هیئتهای نمایندگان دو کشور نیز حدود 100 دیدار متقابل داشتهاند. بیش از 40 سند به امضا رسیده و 3 اجلاس کمیسیون مشترک دو کشور نیز تشکیل شده است. بیش از 538 شرکت ایرانی در بخشهای مختلف جمهوری آذربایجان در حال فعالیت هستند و در مجموع ایران 7/2 میلیارد دلار در اقتصاد جمهوری آذربایجان سرمایهگذراری کرده است. در مقابل، شرکتهای جمهوری آذربایجان نیز در ایران در حال فعالیت هستند. ایران مهمترین شریک تجاری جمهوری آذربایجان است و در سال 2016 میلادی مبادلات تجاری بین دو کشور بیش از 70 درصد افزایش یافته است.
توافقات به امضا رسیده در مورد سدهای خداآفرین، قیزقلعهسی و نیز اردوباد و مارازاد از سوی دو طرف تأیید و ضمانت اجرایی پیدا کرده است. اولین مرحله از کریدور حملونقل بینالمللی جنوبشمال نیز در حال اتمام است. در جمهوری آذربایجان به طول 3/8 کیلومتر خط آهن و پل راهآهن احداث شده است و در ایران نیز روند احداث 1.7 کیلومتر راه آهن و احداث ترمینال ادامه دارد. بیش از 90 درصد راهآهن قزوینرشت که بخشی از کریدور حملونقل شمالجنوب است، به اتمام رسیده است و طبق برنامه در سال 2017 میلادی به اتمام خواهد رسید. همچنین، نیروگاه الکتریکی 330 کیلو ولتیمغان (ایمیشلیپارسآباد) در سال 2016 میلادی به بهرهبرداری رسید و برای فروش انرژی الکتریکی نیز قراردادی به امضا رسیده است. در همین سال در منطقۀ صنعتی نفت چاله، کارخانۀ مشترک اتومبیلسازی و در ژانویه 2017 نیز در پارک صنعتی پیراللهی بین ایران و جمهوری آذربایجان به صورت مشترک کارخانۀ داروسازی احداث شد. همچنین در سال 2016 میلادی بین جمهوری آذربایجان و ایران، خطآهن نخجوان- جلفا- تبریز- تهران- مشهد افتتاح شد که به توسعۀ گردشگری، حملونقل و روابط اقتصادی کمک خواهد کرد. از طریق این مسیر ریلی، سالانه 12 هزار مسافر جابهجا خواهد شد. قرار است در آیندۀ نزدیک خط پرواز ارومیه و قبله نیز دایر شود.
مسئلۀ رژیم حقوقی دریای خزر
به موازات اینکه روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جمهوری آذربایجان و ایران رو به توسعه است، مشکلاتی نیز بین دو کشور وجود دارد. بعد از فروپاشی شوروی، مسئلۀ رژیم حقوقی خزر و مباحث مرتبط با آن مانند مسئلۀ تقسیم بستر و سطح دریای خزر و نیز ذخایر طبیعی آن موجب بروز مشکلاتی شد. این سؤالات مطرح شد که آیا کشورهای ساحلی، مالک تمامی ثروتهای دریای خزر هستند یا اگر قرار است این ثروتها بین آنها به صورت مساوی تقسیم شود، این امر باید بر اساس چه معیاری صورت گیرد؟
براساس مادۀ 11 قانون اساسی جمهوری آذربایجان بخشی از دریای (دریاچه) خزر که مربوط به جمهوری آذربایجان است، جزئی از اراضی این کشور محسوب میشود. به لحاظ ذخایر نفت و گاز میتوان دریای خزر را با خلیج فارس مقایسه کرد. لذا تمامی کشورهای ساحلی خزر برای استخراج ثروتهای آن به مطالعۀ لایههای بستر دریای خزر در تلاش هستند. جمهوری آذربایجان با استناد به اصل حسن همجواری با ایران و همکاری در مسئلۀ استفاده از دریای خزر، تمایل خود را برای دادن بخشی از سهام خود در قراردادهای نفتی به ایران در دسامبر 1994 میلادی نشان داد، اما این اقدام و خواست جمهوری آذربایجان از سوی امریکا و شرکتهای اروپایی پیوسته به قرارداد نفتی مذکور رد شد. علیرغم اینکه
ایران که به دنبال منافع اقتصادی، سیاسی و دینی در قفقاز جنوبی است، تلاش میکند تا با جمهوریهای تازهاستقلالیافته در قفقاز جنوبی روابط همهجانبهای را برقرار کنند
در هر یک از قراردادهای میدان گازی شاهدنیز در سال 1996 و لنکران و دریای تالش (دریای خزر) در سال 1997 میلادی 10 درصد سهام به ایران اختصاص داده شده است، اما این کشور باز هم مخالف خواست جمهوری آذربایجان مبنی بر تقسیم خزر براساس بخشهای ملی بوده است و همچنان بر موضع خود اصرار میورزد.
شرکت طراحی و ساخت صنایع نفت ایران در دو کنسرسیوم بینالمللی شرکت کرد. نخست، قرارداد میدان گازی شاه دنیز در 4 ژوئن 1996 میلادی انعقاد شد که در سه کنسرسیوم ایران دارای 10 درصد سهم است. قرارداد دریای لنکران و تالش در 13 ژانویه 1997 به امضا رسید. در پنجمین کنسرسیوم نیز سهم ایران 10 درصد تعیین شد علاوه بر این همکاری در بخشهای ملی خزر بین شرکت دولتی نفت آذربایجان (سوکار) و شرکت طراحی و ساخت صنایع نفت ایران برای اکتشاف نفت ادامه دارد. الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، در فوریه 2016 میلادی در سفر به ایران به مسائل دریای خزر اشاره کرد و اظهار داشت:
«دورنمای خوبی در بخش نفت و گاز وجود دارد. ایران در بخش نفت و گاز جمهوری آذربایجان سرمایهگذاری مینماید. در رابطه با همکاریهای آتی نیز تبادل نظر شد. مسئلۀ بهرهبرداری مشترک معادن نفت و گاز دریای خزر مورد مذاکره قرار گرفت و در انتظار نتایج خوبی هستیم. دریای خزر ثروت عمومی ماست. دریای خزر باید بعد از این هم دریای همکاری، امینت و صلح باشد».
حسن روحانی، رئیسجمهور ایران نیز دربارۀ نقش دریای خزر در مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان اظهار داشت:
«ما نهایتاً بهصورت دوجانبه همکاری مینماییم و جغرافیای این همکاری گسترش مییابد. این هدیۀ ارزشمندی بر همکاری منطقهای محسوب میشود. این امر نشانگر نیت و عزم دو کشور است و ما میخواهیم در منطقه و جهان صلح، امنیت و همکاری حاکم باشد. امروزه در این منطقه ایران و آذربایجان نقش تثبیتکننده ایفا میکنند. هرچه اتحاد بین ما محکم باشد، در منطقه نیز امنیت به همان اندازه در سطح عالی حفظ خواهد شد».
به نظر نگارنده در مسئلۀ رژیم حقوقی خزر لازم است کارشناسان و دانشمندان دو کشور با تشکیل کنفرانس و میزگردها، چاپ کتابهای مشترک و تبادل نظر اندیشمندان و کارشناسان با یکدیگر همکاری داشته باشند. همچنین همکاری در زمینۀ کشتیرانی، استفاده از گیاهان و جانوران دریای خزر، همکاری زیستشناسان و فعالان محیطزیست دو کشور نیز مفید خواهد بود.
روابط فرهنگی، علمی و کمکهای انساندوستانه
یکی از عواملی که به توسعۀ روابط دو کشور کمک کرده است، برقراری و توسعۀ روابط علمی و فرهنگی بوده است. کنسرتهای برگزارشده از سوی هنرمندان جمهوری آذربایجان در شهرهای مختلف ایران از سوی مردم با استقبال گرمی مواجه شده است. از دانشمندان و ادیبان کشورمان در مراسمها و کنفرانسهای برگزارشده در تبریز، تهران و دیگر شهرها استقبال میشود. تحلیل روابط فرهنگی با ایران نشان میدهد که جمهوری آذربایجان هنگام اعمال سیاست خارجی خود باید ارزشهای تاریخی، ملی و معنوی مشترک میان دو کشور را مد نظر داشته باشد. چرا که توسعۀ روابط با ایران در این زمینه تماماً به نفع کشورمان است و این مسئله برای اهداف راهبردی جمهوری آذربایجان در منطقه نیز مهم است.
برای توسعۀ روابط فرهنگی بین دو کشور یک سری توافق و پروتکلها به امضا رسیده، اما همان اسناد تحت تأثیر برخی عوامل بهصورت کامل اجرا نشده و برخی مفاد نیز اجرا نشده است. و در نتیجه حوادث سیاسی و اجتماعی رخداده در جمهوری آذربایجان در فاصلۀ سالهای 1991 تا 1993 میلادی از جمله تجاوز ارمنستان و اشغال 20 درصد از اراضی کشور و نتایج تلخ جنگ و بحران، برای مدتی کمبودهای مالی پیش آمد. مشکلات مالی و تضعیف اقتصاد کشور بر روابط فرهنگی جمهوری آذربایجان و ایران در این سالها تأثیر منفی برجای گذاشت. اما پس از عبور از این مقطع، روابط تاریخی و فرهنگی چندین قرنی موجود بین جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران در سالهای 1997 تا 2017 میلادی گسترش یافت. در طول این سالها شاعران، نویسندگان، هنرمندان، روحانیون و موسیقیدانهای ایرانی به جمهوری آذربایجان سفر کرده و در عوض هنرمندان آذربایجانی نیز به ایران سفر داشتهاند.
نتیجهگیری
بهطورکلی با تحلیل وضعیت ژئوپولیتیکی در منطقه و با درنظرگرفتن وجود اشتراکات قومی، دینی، زبانی و فرهنگی و نیز وجود آداب رسوم تاریخی بین مردم جمهوری آذربایجان و ایران میتوان گفت که جمهوری آذربایجان باید در سیاست خارجی خود برای جمهوری اسلامی ایران اهمیت ویژهای قائل شود و اصول حسن همجواری و همکاری مفیدی را مد نظر داشته باشد. چرا که تحکیم روابط بین ایران و جمهوری آذربایجان به نفع منافع هر دو کشور است. جمهوری آذربایجان دارای امکانات وسیعی برای توسعۀ بیش از پیش روابط بین دو کشور است و در سیاست خارجی جمهوری آذربایجان نیز روابط دوستانه با ایران در اولویت قرار دارد و باکو برای این منظور از تمام امکانات خود استفاده خواهد کرد.
ایران که به دنبال منافع اقتصادی، سیاسی و دینی در قفقاز جنوبی است، تلاش میکند تا با جمهوریهای تازهاستقلالیافته در قفقاز جنوبی روابط همهجانبهای را برقرار کنند. در این چهارچوب، روابط جمهوری اسلامی ایران با جمهوری آذربایجان از اهمیت ویژهای برخوردار است. واقعشدن هر دو کشور در مکان جغرافیایی مهم به اهمیت آنها در روابط اقتصادی و تجاری بهعنوان کشورهای ترانزیتی میافزاید. هر چند، بهدلیل نظام سیاسی و ایدئولوژیک موجود در جمهوری اسلامی ایران و نظام سکولار جمهوری آذربایجان، روابط فرهنگی بین دو کشور در تمام زمینهها نمیتواند پیش برود و در چارچوب خاصی توسعه مییابد.
نویسنده: سبحان طالب لی، عضو انستیتوی شرق شناسی آکادمی ملی علوم جمهوری آذربایجان
این مقاله، پیش تر در مجموعه مقالات «ایران و جمهوری های قفقاز جنوبی» به اهتمام و ویراستاری علمی ولی کوزه گر کالجی در پاییز 1396 منتشر شده است. جهت خرید کتاب، در ساعات اداری با موسسه ایراس تماس حاصل فرمایید.
«یادداشت ها و منابع این مقاله نزد موسسه ایراس محفوظ است»