تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ 20 رمضان 1445 Friday, 29 March , 2024

شوک طالبان به اتحادیه اروپایی و احیای ایده خودمختاری راهبردی

  • ۲۱ شهریور ۱۴۰۰ - ۲:۴۸
شوک طالبان به اتحادیه اروپایی و احیای ایده خودمختاری راهبردی
11 سپتامبر 2001 سـرآغاز تحولات گسترده ای بود که با هدف مبارزه با تروریسم و افراط گرایی مذهبی از جانب آمریکا و متحدان آن صورت گرفت. اتحادیه اروپا نیز به عنوان یک بازیگر مهم بین المللـی و در راستای سیاست ها و رویه‌های هنجاری خود به نقش آفرینی در این کشور پرداخـت.

  علی بمان اقبالی زارچ؛ کارشناس ارشد مطالعات اروپا

در حالی که معضل افغانستان به معمایی پیچیده برای بسیاری از کـشورها و نهادهای درگیر در مسائل مرتبط بویژه قدرت های بزرگ جهانی از جمله آمریکا، روسیه، اتحادیه اروپا و چین در کنار کشورهای همسایه نظیر جمهوری اسلامی ایران و پاکستان تبدیل شده است.

یکـی از اهـداف اصـلی سیاسـت خـارجی و امنیتـی مشترک اتحادیه اروپا، ایجاد صلح و امنیت بین المللی اسـت و طی دهه‌های گذشته اتحادیه اروپا در بحران هـا و منازعـات متعـددی در گوشه و کنار جهان و با هدف پیشگیری از منازعات خشونت بار و صلح سازی فعال بـوده که یکی از این مناطق مهم افغانستان بوده است. اگرچه اتحادیه اروپا یکی از موفق ترین تجربه هـای صـلح جهـانی اسـت و در بـسیاری از طرح های صلح سازی در مناطق مختلف جهان حضور تاثیرگـذار داشـته، امـا برآینـد و نتیجه بیش از یک دهه تلاش و کمـک هـای توسـعه ای جامعـه جهـانی و اتحادیـه اروپـا بـه افغانستان، ناامید کننده است. سال هاست که اتحادیه اروپا بر سر نقشی که باید در دفاع ایفا کند، به ویژه به دلیل عدم تمایل شدید کشورهای شرقی، که به چتر ناتو و حمایت آمریکا در برابر مسکو بسیار وابسته اند، دچار اختلاف شده است.

در روزهای اخیر درخواست های ۲۷ کشور برای توسعه توانایی دفاعی مشترک خود برای پاسخگویی سریع به بحران‌ها چند برابر شده است که یکی ار دلائل ملموس و اصلی آن هرج و مرج در فرودگاه کابل پس از به دست گرفتن قدرت توسط طالبان و وابستگی اروپایی‌ها به آمریکا برای تخلیه شهروندان خود می‌باشد. در این زمینه رئیس دیپلماسی اروپایی گفته است: “افغانستان نشان داد که کاستی‌های ما در خود مختاری استراتژیک بهایی دارد و تنها راه پیش رو این است که توان نظامی خود را با هم ترکیب کرده و توامان  اراده خود را نیز برای اقدام تقویت کنیم و اگر ما می خواهیم مستقل عمل کنیم و به انتخاب های دیگران وابسته نباشیم، حتی اگر آنها دوستان و متحدان ما باشند، باید توانایی‌های خود را توسعه دهیم.”

وزرای دفاع  اروپایی روز پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۰ در اسلوونی پیشنهاد ارائه شده در ماه مه  برای ایجاد یک نیروی ۵۰۰۰ نفری را به عنوان بخشی از بازنگری استراتژی دفاعی اتحادیه اروپا مورد بررسی قرار دادند و جوزپ بورل امیدوار است در نشست جدید دفاعی در ۱۶ نوامبر ۲۰۲۱ از کشورهای عضو چراغ سبز دریافت کند. البته هنوز تردیدهای جدی در مورد توانایی اروپایی‌ها برای تکمیل چنین پروژه ای وجود دارد. وزیر دفاع اسلوونی، ماتیج تونین، که کشورش ریاست دوره ای اتحادیه اروپا را بر عهده دارد، خواستار یک سیستم دفاعی جدید شده است تا در صورت موافقت اکثریت کشورهای عضو، اتحاد گروه‌های تاکتیکی نیروهای مورد نیاز خود را از کشورهای داوطلب به نمایندگی از ۲۷ کشور دریافت نماید. کرامپ کارن باوئر، همتای آلمانی وی معتقد است “افغانستان به ما آموخت که باید خود مختارتر باشیم و بتوانیم مستقل تر عمل کنیم. در عین حال بسیار مهم است که به عنوان جایگزینی برای ناتو و آمریکایی‌ها عمل نکنیم.” و ائتلاف کشورهای داوطلب می‌تواند به مدیریت بحران‌های آینده اجازه دهد، امری که مورد استقبال دولت جو بایدن نیز بوده است.

از نظر آرتیس پابریکس، وزیر دفاع لتونی، “اتحادیه باید نشان دهد که اراده سیاسی برای استفاده از نیروی احتمالی اروپایی را دارد و در حالی که برای برنامه ریزی‌های بزرگ برای دفاع مشترک اتحادیه اروپا تلاش می نمائیم سوال مهم این است آیا ما توانسته این از نیروی واکنش سریع که  یک دهه از حیاتش می‌گذرد، استفاده نمائیم؟”. در این رابطه سخنگوی دیپلماسی آمریکا می‌گوید ما همچنان بر این باوریم که اروپایی قوی تر و آمادگی بیشتر به نفع ما است و از اتحادیه اروپا و ناتو می خواهیم برای جلوگیری از تکرار و هدر ندادن منابع کمیاب هماهنگ شوند.

در خصوص نقش اتحادیه اروپایی در افغانستان باید اذعان نمود که عدم همـاهنگی میـان نهادها و کشورهای مختلف و نبود یک چشم انداز و  راهبردی مشخص و روشن برای توسعه و استقرار امنیـت و صـلح در ایـن کشور بود که منجر به ناکامی در ابتکارات صلح و ثبات منطقه ای و کشوری گردید؛ چرا که در اقدامی موازی کمیسیون اروپایی به نمایندگی از اتحادیه اقدام به تاسیس دفتر در افغانستان نمـوده و کشورهای عضو اتحادیه بر اسـاس اسـتراتژی هـا ی ملـی خـود بـه فعالیـت در افغانـستان پرداختند و در حالی که اتحادیه و دولت های عضو برای کمک به استقرار صلح، ثبات، امنیت و دمکراسی بـه افغانـستان وارد شدند اما بـه اعتقـاد بسیاری از کسانی که به شکل واقعی در مسائل و مـشکلات این سرزمین بحران خیز درگیـر بـوده و تحلیل صحیحی از این کشور داشتند، این تلاش ها تاثیر چنـدانی در بهبـود اوضـاع سرزمین کانونی مواد مخدر نداشته است شایان ذکر است که طی سال های ۲۰۰۲ -۲۰۱۰ کمک های اتحادیه اروپایی و مجزای هر یک از کشورهای عـضو، مجموعـا بـیش از ۱۵ میلیـارد یـورو بـوده و کمیسیون و اعضای اتحادیه اروپا در اغلب بخـش هـا و حـوزه هـا ی مـرتبط بـا بازسـازی، توسعه، امنیت، امور بشر دوستانه، آموزش هـای نظـامی و فنـی، تقویـت سـاختارهای نهـادی و حکومتی، بهبود وضعیت حقوق بـشر و ارتقـاء وضـعیت جامعـه مـدنی … در افغانـستان فعالیـت داشته اند.

دولــت هــای کمــک کننــده اروپایــی و کشــورهای حامــی نیروهــای ناتـو قبـل از تعریف نوع حضور و حمایـت هـای مالـی شـان در افغانسـتان بـه دنبـال رسیدن به تصویری صحیح در مـورد آینـده جنـگ در افغانسـتان هسـتند کـه آیـا  درگیـری‌ها تشــدید مــی یابــد و یــا منجــر بــه حــل و فصــل سیاســی و ترکیــب دولــت آینــده افغانســتان مــی شــود. موضوع تعیین کننده دیگر به ابهام در مورد ظرفیـت حضـور و فعالیـت ناتــو در آینــده بر می‌گردد، ابهامــی کـه تنــش را میـان شرکای آمریکایــی و اروپایــی برجســته ساخته است بطوری که امروزه بسیاری از سیاستمداران در پایتخت های اروپایی و حتی دبیر کل ناتو از غافلگیری و شوکه شده از استیلای طالبان بر افغانستان صحبت می‌کنند. البته روایت دقیق را باید در عدم مشورت آمریکایی با شرکای اروپایی و ناتو جستجو نمود. این در حالی است که اکثریـت مقامـات اروپایـی احسـاس خسـتگی خـود را در مـورد درگیـری افغانسـتان بـه طـور واضـح و صریـح بیـان مـی کننـد.

جمع بندی این که درس ها و اشتباهات جنگ در افغانستان تا مدت ها مورد بحث قرار خواهد گرفت. اما سه مورد سزاوار توجه ویژه هستند. از نظر تاریخی، یکی از متغیرهایی که پیروزی در مبارزات ضد شورش را به خطر انداخته است، وجود پناهگاهی امن در کشورهای همسایه است. این الگویی است که اغلب در تاریخ شورش های قرن گذشته وجود دارد  کافی است به مثال پاکستان در مورد افغانستان و  اجازه دادن به وجود پناهگاه به عنوان اراده و تصمیم حمایتی سیاسی اشاره نمائیم و موضوع دوم که اهمیت بیشتری دارد توان ایدئولوژیک طالبان است.

 کسانی که در کوه‌ها و علفزارهای افغانستان تجربه دارند در مورد متغیر دیگری صحبت می‌کنند که به نظر می رسد در درازمدت به نفع طالبان است. در واقع برگ برنده طالبان توانایی آنها برای الهام بخشیدن به مقاومت جهادی به مراتب بیشتر از نیروهای دولتی کابل که عموماً توسط فساد بومی و بی اعتمادی خرد شده و از نظر اخلاقی و بیش از هر چیز با فرهنگ سازمانی آسیب پذیر بودند و به تعبیری الهام بخشی و ظرفیتی برای فداکاری نداشتند که بتواند با جهان بینی طالبان رقابت کند. بهر حال طالبان به اصطلاح برای ایمان، برای بهشت و علیه بی ایمان می جنگند ولی  ارتش و پلیس برای پول می جنگیدند. و سزاواری آخر این که دنیا و به ویژه اروپا باید بداند که فرجام اشغالگری پذیرش فرار بر قرار ناگهانی و قبول شکست خفت بار تاریخی در قبال صدها میلیارد دلار هزینه و هزاران نفر تلفات انسانی می‌باشد؛ امری که ظرفیت مانور دیپلماتیک گسترده برای ایران اسلامی فراهم نموده است.

نویسنده

لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=2624
  • نویسنده : علی بمان اقبالی زارچ
  • منبع : مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی
  • 855 بازدید

برچسب ها